وزیر صمت پاسخ دهد؛
در روزهای اخیر و با قوی شدن گمانه ها در خصوص تغییر مدیریت در فولاد مبارکه اصفهان این سؤال مطرح به صورت جدی قابل طرح است که انگیزه های واقعی از چنین تصمیمی با توجه به کارنامه محکم و قابل دفاع تیم مدیریت فعلی چیست؟
به گزارش اختصاصی رصد روز،نگاهی به رمز موفقیت شرکتهای بزرگ در دنیا و یا تیم های مشهور ورزشی مخرج مشترک قابل درکی ارائه می دهد و آن ثبات مدیریت است. بررسی کارنامه مدیران بزرگ دنیا نشان می دهد که حداقل ۷ سال در یک مجموعه به عنوان مدیرعامل مشغول بکار بوده اند و برخی دیگر تا ۱۵ سال در یک شرکت مشغول مدیریت بودند و نتایج به دست آمده در این شرکتها حاکی از اثبات این ادعاست.
به باور کارشناسان تغییر مدیریت یک شرکت بیش از برآوردهایی که می شود هزینه سازست و بهترست تغییر مدیریت آخرین تصمیمی باشد که گرفته می شود. این موضوع خصوصاً درباره مدیران توسعه ای مصداق بیشتری دارد زیرا با تغییر چنین مدیرانی برنامه ها و طرحهای یک مجموعه عملاً با چالش تصمیم گیری روبرو می شود و اینجا به عنوان نقطه افول یک واحد قابل علامتگذاریست.
سرنوشت دو تیم پرطرفدار منچستر یونایتد و آرسنال بعد از جدایی فرگوسن و ونگر از این تیم ها مثال ملموس تری برای درک چالش تغییر در یک مجموعه است البته شاید به باور برخی قیاس یک تیم فوتبالی با یک مجموعه صنعتی قیاسی مع الفارق باشد اما جهت اطلاع باید گفت که تنها تیم منچستر در سال ۲۰۲۴ حدود ۶۳۰ میلیون پوند درآمد داشته حال آنکه بسیاری از واحدهای بزرگ صنعتی در دنیا حتی نزدیک این رقم هم نبودند.
رویه جاری در کشورمان این است که با تغییر دولتها شاهد سونامی تغییر مدیران در بخشهای مختلف هستیم و اصولاً کارنامه مدیران در این بزنگاه خیلی مهم نیست و روال و عادت مرسوم جابجایی ها باید انجام گیرد. هرچند که گاهاً برخی از تغییرات نتایج خوبی به خصوص در سطح کلان مدیریتی به همراه دارد اما نگاهی به سایر بخشها ما را با یک علامت سؤال بزرگ روبرو می کند که تکلیف طرحهای عمرانی و صنعتی نیمه تمام در ادوار گذشته چیست؟ چرا هنوز هم بررسی اسناد و پرونده های شرکتهای بزرگ نشان از طرحهایی دارد که بصورت بلاتکلیف رها شده اند؟ و مقصر این قابهایی که در خور نظام اداری کشور نیست چه کسی است؟
از ابتدای سال جاری بارها و بارها صحبت از تغییر مدیریت در فولاد مبارکه اصفهان به گوش رسید و گزینه هایی هم در این باره مطرح شد مسئله ای که در هرجایی حتما انگیزه های خدمت رسانی نزد مدیران فعلی را کاهش می دهد که البته این موضوع در مدیریت فولاد مبارکه اصفهان مصداق ندارد چرا که روند اجرای طرحها و پروژه ها خلاف این موضوع را اثبات می کند اما برای راقم این نوشتار جالب است که بداند که انگیزه ها برای تغییر مدیریت در فولاد مبارکه اصفهان چیست؟ آیا با اتفاقات صورت گرفته در دوره مدیریت فعلی و روند سودسازی و کمک هایی که فولاد مبارکه اصفهان در حوزه های مختلف به کشور داشته می توان از مدیریت فعلی فولاد مبارکه اصفهان ایراد فنی و منطقی گرفت؟
نکته جالب اینجاست که مدیریت فعلی فولاد مبارکه اصفهان هرگز یک مدیریت سیاسی و جناحی نبود و تنها مسئله ای که در نکته نظرات وی به چشم می خورد مباحث توسعه ای و ایجاد بستری برای استفاده از حداکثر ظرفیت ها برای محقق کردن منویات شعار سال و کمک به وضعیت تولید و اشتغال در کشورست.
در دوران مدیریت فعلی و تنها ۴۸ ساعت بعد از سومین حمله بزرگ سایبری دنیا به یک واحد صنعتی فولاد مبارکه به تولید برگشت و رکورد زد. موفقیت های چشمگیر در طرح نورد گرم۲، عملیاتی شدن نیروگاه خورشیدی، به حداقل رساندن مصرف آب در فولاد مبارکه، تحقق تولید محصولات با گرید کیفی عالی، دستاوردهای قابل توجه در مسیر فولاد سبز، بیشترین روند سودسازی در بین شرکتهای فولادی به صورت مستمر طی سالهای اخیر، بیشترین میزان تعامل با مراکز دانشگاهی و دانش بنیان به منظور استفاده از ظرفیت های آنان در گروه فولاد مبارکه، بزرگترین افزایش سرمایه تاریخ بورس، افزایش سهم تولید ناخالص داخلی کشور در صنعت به میزان ۸ درصد در فولاد مبارکه اصفهان در زمان مدیریت فعلی، عملیاتی شدن بیشترین میزان طرحهای توسعه ای در فولاد مبارکه طی سالهای گذشته، بالاترین میزان رضایتمندی از خدمات فولاد مبارکه در مجامع مختلف، بیشترین میزان خدمات رسانی در حوزه مسئولیت های اجتماعی و….
با چنین کارنامه و عملکردی واقعاً چه دلیلی برای تغییر مدیریت در فولاد مبارکه وجود دارد؟ آیا کسانی که امروز برای تغییر مدیریتی در فولاد مبارکه اصفهان سر و دست می شکنند متوجه تبعات چنین تصمیمی هستند؟ آیا درک این مسئله که تکرار مسئله تغییر مدیریت در فولاد مبارکه جز کم کردن انگیزه های پرسنلی نتیجه دیگری نخواهد داشت کار دشواریست؟ آیا گزینه های مطرح شده برای مدیریت فولاد مبارکه اصفهان از حیث کارنامه و سابقه در حد و اندازه های این واحد تولیدی هستند؟
جناب وزیر از گوشه وکنار افراد مختلفی با بیان طرح رفاقت با شما مدعی به دست گرفتن سکان مدیریتی در بزرگترین فولادسازی خاورمیانه هستند و برخی پا را فراتر گذاشته اند و اذعان میکنند که با شما به توافق نهایی رسیده اند آیا این مسئله را تأئید می کنید؟
جناب اتابک دلائل منطقی برای تغییر مدیریت در فولاد مبارکه چیست؟ کدام دستاورد تیم فعلی زیر سؤال است و کدام نتیجه مورد قبول نیست؟
جناب وزیر آیا سابقه برخی افراد که قویاً طرح رفاقت و همشهری بودن با شما را برای مدیرعاملی فولاد مبارکه اصفهان بیان می کنند مورد توجه قرار گرفته؟
برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید
