همزمان با این پایداری شکننده در تقاضا، یک چالش ساختاری در حال ظهور است: کاهش عیار سنگ معدن. تولیدکنندگان بزرگ استرالیایی مانند ریوتینتو، کاهش آتی در محتوای آهن محصولات ترکیبی خود را به دلیل استخراج از معادن با عیار پایینتر گزارش دادهاند. این کاهش کیفیت به این معناست که معدنکاران باید برای تولید همان مقدار فولاد، مواد خام بیشتری را فراوری کنند که این امر هزینههای تولید و تأثیرات زیستمحیطی را افزایش میدهد و با اهداف جهانی کربنزدایی در تضاد است.
در مقابل این چالش کیفی، سمت عرضه با ورود یک بازیگر قدرتمند جدید، آماده تحول میشود. انتظار میرود پروژه معدن سیماندو در گینه با سنگ معدن با عیار برتر ۶۵ درصد، عرضه خود را از اواخر سال ۲۰۲۵ آغاز کند و تا سال ۲۰۲۹ به ۱۰۰ تا ۱۲۰ میلیون تن در سال برسد. این پروژه پتانسیل برهم زدن قیمتگذاری در بازار و به چالش کشیدن تأمینکنندگان با عیار پایینتر، بهویژه معدنکاران استرالیایی را دارد. بااینحال، بیثباتیهای سیاسی و نظارتی در گینه، عدم قطعیتهایی را در مورد پتانسیل عملیاتی کامل این پروژه ایجاد کرده است.
این تحولات، بر چشمانداز صادرات بازیگران سنتی نیز تأثیر میگذارد. درحالیکه استرالیا با پیشبینی صادرات حدود ۹۰۵ میلیون تنی در سال ۲۰۲۵، بزرگترین صادرکننده باقی میماند، انتظار میرود این رقم تا سال ۲۰۲۹ اندکی افزایش یافته و سپس به دلیل کاهش کیفیت سنگ معدن، دوباره کاهش یابد. در مقابل، پیشبینی میشود صادرات سنگآهن برزیل بهطور پیوسته از حدود ۳۹۳ میلیون تن در سال ۲۰۲۵ به ۴۴۴ میلیون تن تا سال ۲۰۳۵ افزایش یابد. برعکس، پیشبینی میشود صادرات سنگآهن هند به دلیل افزایش مصرف داخلی و رقابتپذیری کمتر سنگ معدن با عیار پایین، بهشدت کاهش یابد.
این چشمانداز پیچیده عرضه و تقاضا، با ریسکهای ژئوپلیتیکی و ناسیونالیسم منابع، آسیبپذیرتر نیز میشود. وابستگی به استرالیا و برزیل، نیاز به تنوعبخشی را در میان افزایش ریسکهای سیاستی و اصطکاکهای دیپلماتیک برجسته میکند. این عوامل، شرکتها را به نوآوری فناورانه برای حفظ موقعیت در بازار وادار میکند. شرکتهای معدنی پیشرو بهطور فعال به این چالشها پاسخ میدهند. ریوتینتو قصد دارد سنگ معدن با عیار بالای سیماندو را با سنگهای پیلبارا ترکیب کند تا رقابتپذیری محصول خود را حفظ کند. شرکتهای BHP و Fortescue نیز افزایش جزئی در حجم تولید خود را برای سال ۲۰۲۵ گزارش دادهاند؛ بااینحال، آنها به مازاد عرضه قریبالوقوع پس از سال ۲۰۲۵ که توسط پروژههای جدید هدایت میشود، اذعان دارند.
با در نظر گرفتن این عوامل، پیشبینی میشود قیمت سنگآهن یک روند نزولی چندساله را دنبال کند و از حدود ۱۰۰ دلار در هر تن در سال ۲۰۲۵ بهطور بالقوه به ۷۸ دلار تا سال ۲۰۳۴ کاهش یابد. این امر عمدتاً به دلیل کندی رشد تولید فولاد در سطح جهانی و افزایش تولید سنگآهن است. با وجود این فشارهای قیمتی، تقاضا در سطوح متوسط پایدار خواهد ماند، زیرا فولادسازان به سمت فناوریهای فولاد سبز حرکت میکنند که نیازمند کیفیت و حجم مشخصی از سنگ معدن است. فعالان صنعت باید این پارادوکس عرضه مازاد کوتاهمدت در برابر تقاضای در حال تحول بلندمدت را مدیریت کنند.
در نهایت، صنعت سنگآهن در یک دوراهی قرار گرفته است که در آن، رشد عرضه از معادن جدید با عیار بالا، کاهش کیفیت سنگ در معادن بالغ، ریسکهای ژئوپلیتیکی و ضرورت کربنزدایی، بهطور همزمان مسیر آینده آن را تعریف میکنند. شرکتها باید ضمن انطباق با الگوهای نوسانی تقاضا که همچنان بهشدت به تحولات بخش فولاد، بهویژه در چین، وابسته است، توازنی میان بهرهوری تولید، کیفیت محصول و تعهدات پایداری ایجاد کنند.
منابع:
•https://wwwreuters.com/world/china/iron-ore-pessimism-subsides-despite-looming-simandou-supply-2025-05-30/
•https://wwwspglobal.com/market-intelligence/en/news-insights/research/iron-ore-to-play-key-role-in-a-decarbonized-future
•https://wwwfastmarkets.com/insights/global-iron-ore-market-2025-outlook/
•https://wwwminingweekly.com/article/bmi-expects-iron-ore-price-to-decline-steadily-over-the-next-decade-2025-05-16
•https://wwwfastmarkets.com/insights/the-iron-ore-paradox-short-term-realities-and-long-term-goals