به گزارش رصد روز، فرشاد شیرزادی: در برنامه «نداشو» با حضور ندا سلیمانی، موضوع «رسانهها مشوق و بسترساز حرف مفت» با حضور دکتر روحالله احمدزاده کرمانی، عضو هیأت علمی دانشگاه و دکتر حامد طاهریکیا، عضو هیأت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی و تمدن مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
در این نشست دکتر احمدزاده در پاسخ به ندا سلیمانی مبنی بر اینکه به قول «ماریو بارگاس یوسا» -نویسنده پرویی برنده نوبل ادبیات که هفته گذشته در ۸۹ سالگی درگذشت- در عصری زندگی میکنیم که نمایش دانایی از خود دانایی، ارزش بیشتری دارد، گفت: «باید مختصات بحث را مشخص کرد. اساساٌ ما زبان را امکان ممکن شدن میدانیم. جامعه را بستری در نظر بگیرید که شما در معانیاش غوطهورید. اساساً زبان بزرگترین امکان ممکن شدن است. زبان به تعبیر هایدگر آن ناممکن امکان را به امکان ممکن شدن تبدیل میکند. به این طریق ظهورهای مختلف وارد این زبان میشود که امکان کنشگری ارتباطی دارد. به تعبیر گفتمانپژوهان شرایط اجتماعی کنشگری را ایجاد میکند. این زبان وقتی به حوزه سیاست میرود، تبدیل به زبان سیاست و سیاستمداران میشود و کنشگری سیاسی به همراه میآورد. پس ما در زبان تولید میشویم. زبان تولیدگراست و زبان مدام مرزهای خودش را گسترش میدهد. به قول ویکتنشتاین، مرزهای جهان من، مرزهای زبان من است. یا به تعبیر هایدگر، زبان خانه هستی و خانه وجود است. یا به قول امام علی(ع) انسانها در زیر زبانشان نهفتهاند.
پس وقتی میخواهیم از گفتار سخن بگوییم، گفتار را در گفتمان میبینیم. گفتمان مجموعهای از شرایط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی حاکم بر یک دوره تاریخی است. لذا زبان در دورهای تا دورهای تاریخی، ممکن است متفاوت باشد. همچنین زبان به دو جنبه تمدنی و غیر تمدنی قابل تقسیم است. زبان تمدنی فرا جغرافیایی، فرازمان و فرامکان است.
احمدزاده در پاسخ به این پرسش که «چه میشود که از این زبان و ابزار، به گونهای استفاده میکنند که امکان راستیآزمایی در آن نیست و صرفاً میخواهیم تأثیرگذار باشیم؟» ادامه داد: «سخنهای کم معنا یا بی معنا تلفیقی از سخنان کمتر حقیقتمند و سخنهای حقیقتمندند که تولید گفتار ارزان میکنند. وقتی سرعت ورود ویژگیهای تکنولوژیک با ظهورهای تکنولوژیک در یک جامعه مواجه میشود، ما با تأخیر اجتماعی مواجهیم. یعنی زبان در به روز رسانی دچار مشکل میشود. در این شرایط در اینستاگرام یا شبکههای مشابه میبینیم، مجموعهای از کسانی مدعی داناییاند که هیچ مسیر آکادمیکی را طی نکردهاند. وقتی در یوتیوب ثبتنام میکنید، میبینید برای شما تبلیغ و پیشنهاد میآورد. فضای مجازی شما را میشناسد و هوش مصنوعی امروز متوجه شده که شما چه محتوایی میخواهید.
دکتر حامد طاهریکیا نیز در اینباره گفت: «من با چند عبارت موافق نیستم. از جمله «مدرنیته و دیجیتال» که به نظرم ناصحیح است. شما میتوانید از یک ساختار سیاسی، با موضوعی زاویه داشته باشید و از آن زاویه مزخرف تولید کنید. این میتواند به عنوان یک جنبش اجتماعی شناخته شود و ایجاد چالش کند. اتفاقاً حرف مفت هم میتواند توسط مردم و هم دستگاه سیاست تولید شود. از جمله سامانههای قدرت برای تولید پروپاگاندا و شکل دادن به بسیج احساسات. حرف نامعتبر(حرف مفت) مساله سیاست و مردم است. جامعه ایران جامعهای مضطرب است. هر روز صبح که بیدار میشود، قیمت دلار را بررسی میکند. دنبال این است که سرمایهاش چگونه و کجا را حفظ کند و گسترش دهد. این یعنی فردا برای من معتبر نیست. انبوه گسستهای اجتماعی که در جامعه رخ میدهد و شتاب میگیرد، نوعی اضطراب ایجاد میکند و همین جاست که حرف مفت معنا پیدا میکند. البته از سوی دیگر مکانیسمی است برای کنش اجتماعی و من از آن دفاع نمیکنم. در وضع مضطرب که در دوره کرونا آن را تجربه کردیم، وقتی آینده مخدوش است، هر که میتواند نقش پیام آور را بازی کند. یکی میگوید میخواهی پولدار شوی؟! من راهش را به تو میگویم، دیگری پیشنهاد میکند که برای همسریابی به پکیج روانشناختی او مراجعه کنیم و…
وی ادامه داد: «این شرایط با اوضاع اقتصادی رشد میکند. وقتی که حاد میشود، ما وارد دوران پساحقیقت میشویم. یعنی هر کس موضوعی را به عنوان حقیقت بیان میکند. موقعی که عدالت اجتماعی برای دسترسی به منابع معتبر، رواج مییابد. این به خودی خود نوعی بیعدالتی است. موقعی که بین سامانههای قدرت و ملت، فقدان اعتماد اجتماعی به وجود آید، سامانه تولید حقیقت ملی مخدوش میشود. در این شرایط جامعه دچار بحران حقیقت میشود. در این شرایط هر جادوگری میتواند ادعای حقیقت کند. در نظام قبیلهای، جادوگران حقیقت را در دست دارند و جادوگر راستیآزمایی نمیشود و کاریزمایی دارد که اگر کسی مریض شود به او دارو میدهد! جامعهای که اعتماد به نفس خود را از دست میدهد، نمیتواند حقیقت معتبر را به دست آورد.
احمدزاده، در ادامه تأکید کرد: «در بحرانهای مکرر، شاهد این گونه مسایل بودهایم. در همین محیط آکادمیک بحران غلبه کمیّت بر کیفیت رخ داده. انسانها در این شرایط مبدل به عدد میشوند.»
دکتر طاهریکیا در ادامه یادآور شد: «در چنین شرایطی، همهمهای به وجود میآید که در عین بیکیفیتی تبدیل به امر سیاسی میشود. فلان سلبریتی در ورزش یا هنر بیانیه صادر میکند که موضوع را خفیف میکند و راه حل پیچیده را تبدیل به حرف نامعتبر میکند. آنچه در همین جنبشها و اعتراضهای اجتماعی دیده شد، بیش و کم همین تولید محتوا بود. در واقع در این بین اندیشمندان علوم سیاسی باید پیچیدگی مردم را ببینند تا بتوانند برای آنها نسخه بپیچند. کسی که یک هشتگ میسازد، عدالت اجتماعی را سادهسازی کرده و آن را به صورت فحش و شعار سیاسی میگوید.»