به گزارش رصد روز، ۱۴ آذر، در روز جهانی خاک، که سازمان ملل آن را فرصتی برای هشدار درباره “خاکهای سالم برای شهرهای سالم” نامیده است.
علاوه بر مسائل مطرح شده درباره آب و تغییرات و آلودگی آب و هوا، ایران با چالشی عمیق دیگری نیز روبروست: فرسایشی که سالانه ۲ میلیارد تن خاک حاصلخیز را میبلعد و تهدیدی است برای امنیت غذایی ۸۵ میلیونی کشور.
طبق گزارشهای رسمی وزارت جهاد کشاورزی، نرخ فرسایش خاک در ایران به ۱۶.۴ تن در هکتار در سال میرسد – بیش از ۵ تا ۷ برابر میانگین جهانی (۲-۳ تن). این “سیل خاموش”، زخمی قدیمی بر پیکر فلات خشک ایران است که از دهه ۱۳۳۰ شتاب گرفته و امروز، تحت تأثیر تغییرات اقلیمی، به بحرانی چندلایه تبدیل شده.
ایران، با ۱۶۵ میلیون هکتار وسعت، تنها ۳.۵ درصد اراضی با کیفیت بالا برای کشاورزی دارد – عمدتاً در گیلان و مازندران. بقیه خاکها، تحت فشار فرسایش آبی و بادی، شوری و آلودگی، در حال از دست رفتن هستند. در استان تهران، فرسایش به چند برابر حد بحرانی رسیده؛ شیبهای تند البرز، تخریب پوشش گیاهی و توسعه شهری نامتوازن، هر سال میلیونها تن رسوب را به رودخانهها میریزد. در سیستان و بلوچستان، بادهای ۱۲۰روزه (که به ۱۸۰ روز رسیده) با خشکسالی ۲۰ساله، طوفانهای گردوغبار را تشدید کرده و خاک رسوبی را به هوا پرتاب میکند.
۵۵ درصد اراضی کشاورزی ماده آلی زیر ۱ درصد دارند – در حالی که خاک سالم به حداقل ۲-۳ درصد نیاز دارد. کمبود فسفر (۲۰ درصد)، پتاسیم (۵۲ درصد)، روی (۵۵ درصد) و آهن (۴۶ درصد) نیز تولید را ۳۰-۵۰ درصد کاهش داده. در قم، فرسایش از میانگین کشوری (۱۶.۷ تن) فراتر رفته و تنها ۲-۳ درصد خاکهای کشور کیفیت جهانی (۴-۵ درصد) را دارد.
خاک ایران نسبت به منابع آب و تغییرات آبوهوایی، در وضعیت بدتری قرار دارد. بحران آب – با کاهش بارش از ۲۴۰ به ۱۴۰ میلیمتر و برداشت بیرویه ۸۰ درصدی از زیرزمینیها – فرسایش را دوچندان کرده. خشکشدن دریاچهها (مانند ارومیه) و تالابها، رسوبات را آزاد میکند و فرونشست زمین (تا ۳۰ سانتیمتر سالانه در تهران) را تسریع میبخشد.
تغییرات اقلیمی، با افزایش دما (۱.۵-۲ درجه در دهه اخیر) و تبخیر، رطوبت خاک را ۲۰-۳۰ درصد کاهش داده و بیابانزایی را به ۲.۲ درصد بیابانهای جهانی رسانده – از ۱ درصد خشکیهای جهان. در مقابل، خاک سالم میتواند آب را ۱۰-۲۰ برابر حجم خود ذخیره کند، اما فرسایش این ظرفیت را نابود کرده: بارشهای سیلابی (به جای ملایم) رواناب را افزایش داده و نفوذ آب به زیرزمین را ۴۰ درصد کم کرده. آلودگی هوا (PM2.5 فراتر از حد) نیز فلزات سنگین را به خاک میرساند و چرخه را بدتر میکند.
در مجموع، خاک نه تنها از آب و هوا “بهتر” نیست، بلکه عامل تشدیدکننده بحرانهاست: بیابانزایی ۱۰ هزار هکتار اراضی را سالانه از تولید خارج میکند و طوفانهای گردوغبار (از خوزستان به تهران) سلامت ۲۰ میلیونی را تهدید میکند.
حفظ خاک سالم در ایران با موانع ساختاری روبروست: نخست، فرسایش و بیابانزایی. چرای بیش از حد (۶۰ درصد مراتع تخریبشده) و جنگلزدایی (سالانه ۱۰۰ هزار هکتار) پوشش گیاهی را نابود کرده. آتشسوزیها (مانند البرز) خاک آلی میلیونساله را میسوزاند.
شوری و آلودگی نیز بحث دیگری است. استفاده نادرست از آبهای نامتعارف و کودهای شیمیایی (بیش از حد در ۴۰ درصد مزارع) شوری را به ۳۰ درصد اراضی رسانده. پسابهای صنعتی فلزات سنگین را وارد خاک میکند.
تغییر کاربری و شهرنشینی نیز چالش اساسی است. سالانه ۱۰ هزار هکتار اراضی به مسکن و صنعت تبدیل میشود، تنوع زیستی را ۲۰ درصد کاهش داده.
و البته کمبود مدیریت و آگاهی. بیش از ۲۰۰ چالش سیستمی (از قوانین ضعیف تا آموزش ناکافی) وجود دارد. تشکیل یک سانتیمتر خاک ۵۰۰ سال طول میکشد، اما تخریب آن در یک فصل رخ میدهد.
کارشناسان مانند حسن عباسنژاد (مدیرکل محیطزیست تهران) بر “اقدام فوری هماهنگ” تأکید دارند: احیای پوشش گیاهی، مدیریت پسماند، کودهای آلی و هوش مصنوعی برای پایش. فائو پیشنهاد میکند: کاهش ۵۰ درصدی فرسایش با آبخیزداری شهری. اما بدون مشارکت همگانی – از کشاورز تا سیاستگذار – خاک ایران، بستر حیات، به بیابان بدل میشود.
ایران، با پتانسیل تنوع زیستی، میتواند الگویی برای احیا باشد – اگر امروز عمل کند. در غیر این صورت احتمالاً تبدیل به درس عبرتی برای دیگران خواهیم شد.
برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید