به گزارش رصد روز، در هفتههای اخیر، بحث درباره اینترنت سفید در ایران شدت گرفته و به یکی از موضوعات داغ شبکههای اجتماعی و رسانهها بدل شده است. اینترنت سفید، شبکهای بدون فیلتر است که تنها برای گروه محدودی از کاربران در دسترس قرار دارد و باعث ایجاد شکاف دیجیتال میان مردم عادی و افراد خاص میشود. افشای نمونههای تازه، از هنرمندان گرفته تا نمایندگان مجلس، نشان میدهد دسترسی به این اینترنت محدود به سیاستمداران و مقامهای دولتی نیست و حتی چهرههای فرهنگی و هنری نیز از این امتیاز بهرهمند شدهاند.
اینترنت سفید به خطوط اینترنت یا سیمکارتهایی گفته میشود که بدون محدودیتهای معمول مانند فیلترینگ سایتها و شبکههای اجتماعی در اختیار گروه محدودی از کاربران قرار میگیرد. این خطوط اغلب ازسوی نهادهای دولتی فراهم میشود یا به افرادی اختصاص مییابد که به واسطه شغل، مسئولیت یا مأموریتهای خاص نیازمند دسترسی آزاد به اینترنت هستند. در مقابل، بخش عمده مردم با محدودیتهای گسترده اینترنت روبهرو هستند و برای دسترسی به بسیاری از سایتها یا شبکههای اجتماعی مجبور به استفاده از ویپیان یا روشهای دیگر برای دور زدن فیلترینگاند.
کارشناسان فناوری اطلاعات و حقوق دیجیتال هشدار میدهند هنگامیکه اینترنت به ابزاری برای امتیاز ویژه تبدیل شود، فاصله میان نخبگان و مردم عادی بیشتر میشود و اعتماد عمومی نسبت به شفافیت و عدالت سیستمها کاهش مییابد. این شرایط زمینهای برای ایجاد نابرابری دیجیتال فراهم میکند و دسترسی برابر به اطلاعات را با چالش روبهرو میسازد. افزونبر این، چنین رویهای میتواند به تبعیض در استفاده از منابع دیجیتال و اطلاعات بینجامد و اثرات اجتماعی و فرهنگی گستردهای بر جامعه داشته باشد.
یکی از نمونههای مطرح، علیرضا قربانی، خواننده سرشناس ایران است. گزارشها نشان میدهد اتصال حساب توییتر او از داخل ایران و بدون ویپیان انجام شده است؛ یعنی او از اینترنت بدون فیلتر بهره برده است. این افشاگری واکنشهای گستردهای ایجاد کرد، زیرا نشان میدهد دسترسی ویژه به اینترنت محدود به مقامها نیست و برخی چهرههای فرهنگی نیز از آن استفاده میکنند.
در کنار هنرمندان، برخی نمایندگان مجلس نیز در معرض این موضوع قرار گرفتهاند. برای نمونه، احمد بخشایش اردستانی نماینده مجلس گفته است هنگامیکه وارد مجلس شد، اینترنت خطوطش بدون محدودیت شد. این اظهارات نشان میدهد برخی نمایندگان، حتا اگر موافق محدودیت اینترنت برای مردم باشند، خود از اینترنت سفید بهره میبرند.
انتشار اخبار مربوط به اینترنت سفید با موج گستردهای از واکنشها در شبکههای اجتماعی همراه شد و بحث درباره عدالت دیجیتال و دسترسی برابر به اطلاعات را به صدر توجهات کشاند. کاربران و فعالان اجتماعی بر این باورند هنگامیکه شماری از افراد امکان استفاده از اینترنت بدون فیلتر را دارند، محدودیتهای اعمالشده برای اکثریت جامعه هیچ توجیه منطقی ندارد. بسیاری از کاربران این وضعیت را نمونهای روشن از «دروغ مدافعان فیلترینگ» میدانند؛ یعنی افرادی که با شعار حمایت از محدودیت اینترنت عمل میکنند، خود از مزیت دسترسی آزاد بهرهمند هستند و این تضاد میان عمل و شعار باعث تقویت نارضایتی عمومی شده است.
رسانهها نیز به بررسی این موضوع پرداختهاند و افشای نمونههای استفاده از اینترنت سفید پرسشهای مهمی درباره عدالت دیجیتال، شفافیت سیاستها و دسترسی برابر به اطلاعات ایجاد کرده است. برخی گزارشها نشان میدهد که دولت قصد دارد بازنگری جدی در زمینه اینترنت سفید انجام دهد تا دسترسی ویژه برای افراد مشخص محدودتر و شفافتر شود. این تلاش اگر به نتیجه برسد، میتواند گام مهمی در کاهش شکاف دیجیتال و افزایش اعتماد عمومی باشد و نشان دهد دسترسی به اطلاعات نباید محدود به گروهی خاص باشد.
وجود اینترنت سفید تنها یک مسئله فناوری نیست و پیامدهای آن فراتر از حوزه تکنولوژیست و به مسائل اجتماعی و فرهنگی جامعه هم مربوط میشود.
کاهش اعتماد عمومی: هنگامیکه دسترسی به اینترنت به امتیاز ویژه تبدیل شود، اعتماد مردم نسبت به نهادهای حکومتی کاهش مییابد. این وضعیت هنگامیحادتر میشود که افرادی که مسئول طراحی یا اجرای سیاستها هستند، خود از مزیت دسترسی آزاد بهرهمند باشند و این تضاد میان شعار و عمل، بیاعتمادی عمومی را تقویت میکند.
آسیب به گردش آزاد اطلاعات: دسترسی نامساوی به اینترنت سبب میشود تنها برخی افراد و گروهها بتوانند آزادانه اطلاعات دریافت و منتشر کنند، در حالی که اکثریت جامعه با محدودیت روبهرو میشوند. این شرایط نه تنها به شکل مستقیم دسترسی به دانش و خبرها را محدود میکند، بلکه جریان آزاد اطلاعات را در جامعه کند و ناقص میکند.
تضعیف عدالت دیجیتال: اینترنت طبقاتی شکاف میان نخبگان و مردم عادی را افزایش میدهد و عدالت در دسترسی به اطلاعات را زیر سؤال میبرد. هنگامیکه دسترسی به اینترنت آزاد محدود به گروهی خاص باشد، هرگونه تلاش برای ایجاد برابری دیجیتال در عمل بیاثر میشود و نابرابری اجتماعی در عرصه فناوری شدت میگیرد.
اثر بر فرهنگ رسانهای: وقتی هنرمندان و چهرههای شناختهشده از اینترنت بدون فیلتر بهرهمند هستند، مخاطبان ممکن است اعتماد کمتری به رسانهها و اخبار داشته باشند. این وضعیت حس نابرابری در جامعه را تقویت میکند و میتواند سبب شود مردم نسبت به شفافیت اطلاعات و بیطرفی رسانهها تردید کنند.
کارشناسان حوزه فناوری اطلاعات و حقوق دیجیتال براین باورند که اینترنت سفید نمونهای روشن از نابرابری ساختاری در جامعه است. کاربران عادی با محدودیتهای گسترده در دسترسی به شبکههای جهانی روبهرو هستند، در حالی که گروه محدودی بدون هیچ محدودیت فنی میتوانند آزادانه به اطلاعات دسترسی داشته باشند. این وضعیت افزونبر اثرات روانی و اجتماعی، پیامدهای فنی قابل توجهی هم دارد؛ جریان اطلاعات در شبکهای بسته محدود میشود و امکان بررسی آن برای عموم فراهم نیست. همچنین از منظر امنیت شبکه و حفاظت از حریم خصوصی، ایجاد چنین دسترسیهای ویژه میتواند چالشهای جدیدی ایجاد کند که به آسانی قابل مدیریت نیست.
برخی تحلیلگران بر این باورند که سیاست اینترنت سفید، نشانه ضعف در نظارت و کمبود شفافیت در تصمیمگیریهای دولتی است و این وضعیت ممکن است زمینه نارضایتی عمومی را فراهم کند. هنگامیکه افراد ویژه به اینترنت آزاد دسترسی دارند ولی در ظاهر با رفع فیلترینگ مخالفت میکنند، پیامدهای فرهنگی و اجتماعی این اختلاف میان شعار و عمل عمیقتر میشود و تأثیر آن بر اعتماد عمومی و عدالت دیجیتال برجستهتر خواهد بود.
تفاوت میان موضعگیریها و واقعیت دسترسی افراد خاص به اینترنت، باعث انتقاد گسترده شده است. برخی نمایندگان میگویند اینترنتشان باز شده و نمیدانستند «سفید» یعنی چه. از سوی دیگر، کاربران شبکههای اجتماعی و رسانهها معتقدند این تضاد میان شعار و عمل نشاندهنده نابرابری سیستماتیک است و عدالت دیجیتال را تهدید میکند.
نمونهای مانند علیرضا قربانی، نشان میدهد حتی هنرمندان شناختهشده نیز میتوانند از اینترنت آزاد بهرهمند باشند. این موضوع سبب شده برخی فعالان سیاسی و اجتماعی تأکید کنند که اگر کسانی که از اینترنت سفید استفاده میکنند تجربه محدودیتهای اینترنتی مردم عادی را داشتند، دیگر هیچ توجیهی برای ادامه سیاست فیلترینگ وجود نداشت.
افشای نمونههای استفاده از اینترنت سفید، پرسشهای مهمی درباره عدالت اجتماعی، شفافیت و آزادی رسانه مطرح کرده است. این موضوع فرصتی است تا سیاستگذاران، رسانهها و فعالان حقوق دیجیتال درباره دسترسی برابر به اطلاعات و شفافیت سیاستها گفتوگو کنند. رسانهها و افکار عمومی میتوانند فشار لازم برای اصلاح سیاستها و کاهش شکاف دیجیتال را افزایش دهند.
از سوی دیگر، کارشناسان پیشنهاد میکنند که هرگونه سیاست اینترنتی باید با شفافیت کامل اجرا شود تا هیچ گروه خاصی از امتیاز ویژه بهرهمند نشود و دسترسی برابر به اطلاعات به عنوان حق شهروندی رعایت شود. شفافیت در سیاستهای اینترنتی همچنین میتواند اعتماد عمومی را تقویت کرده و زمینه توسعه عدالت دیجیتال را فراهم کند.
جمعبندی
اینترنت سفید واقعیتیست که محدود به چند مقام یا سیاستمدار نمیشود. نمونههایی مانند علیرضا قربانی نشان میدهد دسترسی به اینترنت بدون فیلتر تنها برای گروههای خاص فراهم شده و این امتیاز نابرابر شکاف دیجیتال و فاصله میان نخبگان و مردم عادی را افزونتر میکند. انتشار این اخبار باعث شده بحثهای جدی درباره عدالت دیجیتال، شفافیت سیاستهای فناوری و آزادی رسانهها در جامعه مطرح شود و فشار عمومی برای بازنگری و اصلاح این سیاستها افزایش یابد. اینترنت طبقاتی مسألهای فراتر از یک موضوع صرفاً فناوریست و ابعاد اجتماعی، فرهنگی و حقوقی گستردهای دارد که ضرورت توجه فوری به آن را نشان میدهد.
برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید