به گزارش رصد روز، سریال «ازازیل» شاید بیشتر به دلیل تبلیغات عجیب و غریبش در ذهن مخاطبان باقی مانده باشد؛ تبلیغاتی که توسط بهرنگ علوی طراحی شد و باعث ناراحتی و عصبانیت بسیاری از رسانهها و حتی کاربران شبکههای اجتماعی شد.
با این حال، برخی هنوز در انتظار بودند تا ببینند آیا پشت این تبلیغات پر سر و صدا، سریالی هیجانانگیز و ترسناک وجود دارد یا اینکه این تبلیغات فقط یک طبل توخالی است.
اما وقتی قسمت اول پخش شد، نه تنها جذابیتی نداشت بلکه مانند تیر خلاصی به قلب مخاطبان، امیدشان را نیز از بین برد. شوخیهای عجیبی که مانی پاشایی (بابک حمیدیان) با مادرش (گوهر خیراندیش) داشت، در فضای مجازی وایرال شد و مورد انتقاد شدید اهالی رسانه قرار گرفت.
در قسمت اول، غیر از یک جشن تولد و چند سکانس به اصطلاح ترسناک که بیشتر برای طرفداران حرفهای ژانر وحشت خندهدار بود، هیچ اتفاق خاصی نیفتاد. سریال هر هفته پخش میشد، اما هیچ گام رو به جلویی در آن مشاهده نمیشد. حتی حضور بازیگران برجستهای همچون پیمان معادی، پریناز ایزدیار و علی مصفا نتوانست سایه انتقادات را از سر حسن فتحی بردارد.
حسن فتحی، پس از موفقیتهای بزرگش در سریال «شهرزاد»، نتواست در پروژههای بعدی خود نظیر «مست عشق»، «جیران» و حالا «ازازیل»، کارنامه درخشان خود را حفظ کند. به گونهای که در صفحه مجازیاش واکنشی جالب به تمامی انتقادات نشان داد. او ترجیح داد از سریال کنارهگیری کند و نخواهد که «ازازیل» بر اعتبار حرفهایاش سایه بیافکند. با اینکه ۸۰ درصد فیلمبرداری فصل دوم سریال تحت رهبری او پیش رفته، به نظر میرسد این تصمیم نوعی فرار به جلو باشد. (چرا که او در بخشی از یادداشت خود نوشته است: “در صورت پخش فصل دوم این اثر، با هر عنوان و به هر شکلی، مسئولیتی در قبال کیفیت آن برعهده نخواهم داشت!”)
او در صفحه مجازی خود، به انتقاداتی که درباره ضعف در تدوین، نداشتن تعلیقهای مناسب و برخی مشکلات دیگر مطرح شده بود، اینگونه پاسخ داده است: «ضمن قدردانی از مخاطبان مجموعه «ازازیل» و تشکر از اهالی نقد و نظر و رسانههایی که مطالبی را چه به صورت مثبت و چه منفی، در مورد این اثر به رشته تحریر درآوردند، بنا به دلایلی انصراف رسمی خود را از ساخت فصل دوم این مجموعه اعلام میکنم.
نکته اول اینکه روند تدوین این اثر به دلیل دخالتهای غیرحرفهای و غیراخلاقی تهیهکننده و علیرغم اعتراضها و هشدارهای مکرر بنده، به دفعات دستخوش تغییرات ناصواب و ناگهانی شد و این امر باعث آسیب دیدن قسمتهای پخش شده در فصل اول گردید.
علاوه بر این، به دلیل اختلافات مالی میان تهیهکننده و پلتفرم پخشکننده، علاوه بر تأخیر چند ماهه در پرداخت دستمزد گروهی از بازیگران و عوامل پشتصحنه، فیلمبرداری سکانسهای بسیار مهمی از فصل اول و دوم در تهران، شمال کشور و شهر استانبول ترکیه، علیرغم تذکرات مکرر بنده از جانب هر دو طرف دعوا، به تعویق افتاد.
گرچه با یاری همکارانم بیش از ۸۰ درصد تصویربرداری فصل دوم این سریال را در شرایطی دشوار به اتمام رساندهایم، اما اکنون در اعتراض به رفتار غیرقانونی و سخیف تهیهکننده، نقض مکرر قول و قرارها از سوی ایشان و پلتفرم پخشکننده، ضمن پوزش از مخاطبان گرامی آثارم، انصراف خود را از ادامه کار اعلام کرده و در صورت پخش فصل دوم این اثر با هر عنوان و در هر قالبی، مسئولیتی در قبال کیفیت آن برعهده نخواهم داشت.»
اما آقای فتحی عزیز، شما که سالها با آثاری همچون «شب دهم»، «پهلوانان نمیمیرند»، «میوه ممنوعه»، «پستچی سه بار در نمیزند»، «مدار صفر درجه» و حتی «شهرزاد» مخاطبان را شیفته هنر هفتم کردهاید، اکنون این کنارهگیری پس از پایان فصل اول «ازازیل» و تحمل این همه ضعف و اتلاف وقت مخاطب، نمیتواند جبرانکننده باشد.
شما حتماً باید بابت تمامی این ضعفها در ساخت فیلم و سریال که از «مست عشق» به بعد به اوج خود رسید، نه تنها از ادامه کار انصراف دهید، بلکه باید عذرخواهی کنید! البته یک بار بابت آن تبلیغات عجیب، این عذرخواهی را پذیرفتید؛ اکنون نوبت آن است که به دلیل فصل اول «ازازیل»، که جز پرداخت اشتراک هیچ دستاوردی نداشت، عذرخواهی دیگری به مخاطب بدهید.
«ازازیل» به نوعی عبرتآموز شد؛ مخاطبی که امروز در شبکه نمایش خانگی به دنبال تماشای یک سریال است، دیگر تحت تأثیر سلبریتیهای رنگارنگ قرار نمیگیرد. شاید یک سریال که حتی مهرههای میلیاردی هم نداشته باشد، بتواند مفهومی دلانگیز و محتوایی قابل تأمل ارائه دهد.
پلتفرم نماوا در کارهای اخیر خود نتوانسته موفقیت خاصی را از آنِ خود کند. شاید با «سووشون» یا فصل جدید «جنگل آسفالت» و دیگر آثار، این تغییر اتفاق بیفتد؛ اما قطعاً بابت «ازازیل» و سایر کارهای ضعیف اخیرش، به مخاطب خود بدهکار است. این پلتفرم میتواند با ارائه اشتراکهای هدیه یا ساخت آثار با کیفیت و جلوگیری از تولید کارهای ضعیف، این نقیصه را جبران کرده و عذرخواهی خود را به طور عملی نشان دهد.
مشکلات سریال «ازازیل» چه بودند؟
ضربالمثل معروفی وجود دارد که میگوید: «آفتاب و لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی؟» این ضربالمثل بهطور کامل بر سریال «ازازیل» صدق میکند. سریالی که با تبلیغات گسترده و استفاده از بازیگران شناختهشدهای مانند پریناز ایزدیار، بابک حمیدیان، پیمان معادی و علی مصفا، توانست توجه بسیاری را جلب کند. اما نه تنها داستان سریال کشش لازم را نداشت، بلکه ضعفهایی در فیلمنامه، پردازش شخصیتها و جلوههای ویژه نیز باعث شد تا این اثر از استانداردهای ژانر خود فاصله بگیرد.
یکی از مشکلات بزرگ این سریال، کیفیت پایین جلوههای ویژه بصری و تدوین نامناسب آن است. با توجه به ژانر وحشت، انتظار میرفت که افکتهای تصویری و صوتی به ایجاد حس ترس و هیجان کمک کنند، اما بسیاری از صحنهها به دلیل اجراهای ضعیف و غیرواقعی، بیشتر تصنعی به نظر میرسند. علاوه بر این، کارگردانی حسن فتحی که در آثار تاریخی خود توانسته بود استانداردهای بالایی را رعایت کند، در این سریال دچار ناهماهنگی در ریتم و فضاسازی شده است.
برخی از مخاطبان معتقدند که سریال نه تنها در ایجاد حس ترس موفق نبوده، بلکه به دلیل دیالوگهای ضعیف و بازیهای تصنعی، در برخی صحنهها بیشتر به یک درام سطحی شبیه است تا یک اثر ترسناک واقعی. بنابراین، ضعف در فیلمنامه، پردازش شخصیتها، جلوههای ویژه و عدم انسجام روایی باعث شد که این سریال یکی از ناامیدکنندهترین آثار سال لقب گیرد.
یکی دیگر از بزرگترین مشکلات سریال، بازیهای غیرطبیعی و تصنعی بازیگران است. حتی چهرههای سرشناسی همچون پیمان معادی و مریم سعادت نتوانستند بهخوبی از عهده نقشهای خود برآیند. برخی سکانسها به گونهای اجرا شدهاند که تماشاگر به جای غرق شدن در داستان، متوجه تصنعی بودن بازیها میشود.
مشکل دیگر، همان ایرادی است که خود حسن فتحی نیز در یادداشت مجازیاش به آن اشاره کرده است؛ تدوین و صداگذاری نامناسب. در برخی صحنهها، دیالوگها نامفهوم یا بیصدا هستند و در جاهایی که نیاز به سکوت است، صداگذاریهای غیرضروری انجام شده است. بهطور مثال، در یکی از صحنهها، یک شخصیت پا به زمین میکوبد، اما صدای آن شنیده نمیشود، در حالیکه صدای دیالوگ شخصیت دیگر کاملاً واضح است. این ایرادات باعث میشود که بیننده از فضای داستان فاصله بگیرد.
اشتباهات فنی در یک سریال تلویزیونی همیشه مورد توجه منتقدان قرار میگیرد، اما در «ازازیل»، این اشتباهات به حدی زیاد بودند که به وضوح قابل مشاهده بودند. از تغییرات ناگهانی روز و شب در سکانسها گرفته تا نمایان شدن وسایل فیلمبرداری در برخی صحنهها، همه اینها نشان از عدم دقت کافی در تولید دارند. برای مثال، در یکی از صحنهها، ساعتی که در موبایل یک شخصیت نشان داده میشود، ۴:۳۰ صبح است، در حالیکه فضای نورپردازی و محیط کاملاً نشاندهنده غروب است.