در گام نخست، تنش زدایی در رابطه سیاسی ایران و عربستان، تضمین امنیت خاورمیانه را برای سرمایه گذاری چین در کشورهای عربی و ایران به ارمغان آورد. دغدغه حفظ جریان انرژی و تجارت در کشورهای حاشیه خلیج فارس که ابعاد امنیتی-نظامی منازعه ایران و عربستان آن را به مخاطره میانداخت، از مهمترین انگیزههایی بود که چین را برای میانجی گری میان ایران و عربستان مصمم کرد.
گام دوم در پیوستن ایران به شانگهای بود. پیمانی که عضویت دائم ایران در آن، حاصل تلاش دولتهای نهم، دهم، یازدهم و دوازدهم بود و در دولت سیزدهم به نتیجه رسید.
ایران در شانگهای به همراه هند، چین، قرقیزستان، قزاقستان، پاکستان، روسیه، تاجیکستان و ازبکستان از اعضای اصلی آن هستند. این پیمان که ۴۸ معاهده پیوستی آن نیز به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید، از آنجا اهمیت داشت که تعهداتی به مراتب سخت گیرانهتر از FATF را برای ایران به همراه داشت. موضوعی که حمیدابوطالبی نیز در ارزیابی خود به آن پرداخت و معتقد بود «پیمان شانگهای در همه حوزههایش، تروریسم، تبادلات مالی، توافقاتی دارد که اگر میخواستیم عمل کنیم، اف. ای. تی. اف را میپذیرفتیم.»
این در حالی است که کارشناسان اقتصادی معتقدند: «عضویت دائم ایران در پیمان همکاریهای شانگهای موجب خروج خودکار ایران از لیست سیاه FATF نخواهد شد. اگر ایران عضو دائم پیمان شانگهای شود و بخواهد تعاملات اقتصادی استاندارد با سایر کشورهای عضو داشته باشد، باید بر اساس مفاد FATF (گروه ویژه اقدام مالی) و AML (مبارزه با پولشویی) اقدام کند.» همچنین اعضای اتاق بازرگانی ایران نیز معتقدند «عضویت در سازمان همکاری شانگهای میتواند برای ما مزیتهای خوبی داشته باشد و حتی تخفیفهایی را در نظر بگیرد، ولی کشورهای عضو شانگهای بهخاطر عدم عضویت ایران در FATF تجارت خود با ایران را کاهش دادند.»
در همین حال، کشورهای عضو شانگهای در شرایطی پذیرش ایران در این پیمان را تسهیل کردند که ایران توانست با اتکا به برجام، تحریمهای سازمان ملل را لغو کند. در سال ۲۰۱۶، یک سال پس از امضای برجام، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه گفته بود: «ما معتقدیم که پس از حل مشکل هستهای ایران و لغو تحریمهای سازمان ملل، هیچ مانعی برای عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای وجود ندارد.»
این اظهارات در حالی بیان شد که حتی پس از اعلام موافقت اعضای شانگهای با پیوستن ایران، در بیانیه پایانی خود در ازبکستان که با حضور ابراهیم رئیسی برگزار شد، خواستار اجرای کامل توافق هستهای ایران (برجام) توسط تمام طرفها شدند؛ و در نهایت گام سوم تنش زدایی که با پیوستن ایران به پیمان بریکس برداشته شد، ایران را در گروه کشورهایی قرار داد که نیمی از جمعیت جهان و ۲۶٪ قدرت اقتصادی جهان را در اختیار دارند و در سال ۲۰۱۲ ترکیب بندی اسمی تولید ناخالص داخلی این گروه، ۱۳٫۶ تریلیون دلار آمریکا است.
پیوستن ایران به بریکس در شرایطی محقق شد که این گروه در بیانیه پایانی خود که با حضور ابراهیم رئیسی در نشست پایانی خوانده شد، بر «اهمیت حفظ برجام و قطعنامه۲۲۳۱» تاکید شده و تمامی اعضا برای اجرای «موثر و کامل» این دو مورد ابراز امیدواری کردند.
پیمانهای شانگهای و بریکس، پیمانهایی هستند که از ظرفیت بالایی برای رشد اقتصادی ایران برخوردارند و نباید این دو پیمان که حاصل تلاش بیش از چهار دولت بوده، به محلی برای منازعه و تقابل با سایر پیمانها از جمله برجام تبدیل شود.
چه آنکه برجام نقش برداشته شدن موانع تحریمی ایران در شورای امنیت را برعهده داشت و آخرین گرهها برای پیوستن ایران به بریکس و شانگهای را ایفا کرد، اما حالا و با برداشتن سه گام برای تنش زدایی از روابط خارجی، نباید برجام را در تقابل دو پیمان شانگهای و بریکس قرار داد. بلکه برجام در امتداد این دو پیمان، برای راهبرد رفع تحریمهای ایران از مسیر دیپلماسی قرار دارد. موضوعی که توجه به آن از سوی دولت سیزدهم، میتواند از منازعات داخلی کاسته و با پیگیری مذاکرات احیای برجام، ظرفیت بالقوه شانگهای و بریکس را به فعلیت برساند.