به گزارش اختصاصی رصد روز، شب گذشته احکامی از طبقه ۱۵ ساختمان وزارت نفت صادر شد که یک سوی آن تهران بود و سوی دیگر اهواز؛ اما این تنها ظاهر ماجراست. انتصابات ۲۵ آبانماه بیشک بازخوردی ملی دارد، چرا که مدیرعامل شرکتی تغییر کرد که ۹۰ درصد نفت خام کشور را تولید میکند و با حدود ۴۵ هزار نیرو، عملاً همسنگ بسیاری از وزارتخانهها از نظر گستره سازمانی است.
با انتصاب رامین حاتمی بهعنوان مدیرعامل شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب، جایگاه قبلی وی یعنی مدیریت برنامهریزی تلفیقی شرکت ملی نفت ایران به فرخ علیخانی – مدیر نظارت بر تولید نفت و گاز – سپرده شد. همزمان مرتضی فولادی نیز جایگزین مهران مکوندی در جایگاه مدیریتعاملی شرکت ملی حفاری ایران شد.
چرا حاتمی به جنوب رفت؟ تحلیل یک انتقال راهبردی
اما پرسش کلیدی این است که چرا حاتمی از مسئولیتی که به «مغز متفکر» شرکت ملی نفت ایران شهرت دارد، به مناطق نفتخیز رفت؟ شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب رکن اصلی تولید نفت ایران است و هر تغییر در رأس آن، درواقع تغییر در قلب تولید کشور محسوب میشود.
مهمترین دلیل این انتصاب را شاید بتوان چنین تفسیر کرد: حاتمی علاوه بر خوزستانی بودن، بیش از ۲۰ سال سابقه مدیریتی صرفاً در این شرکت دارد و در مقطع فعلی بهترین گزینه برای پیشبرد تعهدات برنامه هفتم بهویژه افزایش ۲۵۰ هزار بشکهای تولید به شمار میرفت.
به بیان دیگر، جایگزین او در تهران وجود داشت؛ اما جایگزینی مطمئن برای تولید نفت در جنوب نه. از اینرو منطق تولید حکم میکرد فردی هدایت مناطق نفتخیز را بر عهده بگیرد که هم سابقه، هم اعتماد و هم آشنایی نزدیک با ساختارهای عملیاتی جنوب را داشته باشد.
بورد، رقابت یا رفاقت؟ خوانش پنهان از یک انتصاب
در این میان نباید هماهنگی دیرینه حاتمی با حمید بورد – مدیرعامل خوزستانی شرکت ملی نفت ایران – را نادیده گرفت. این هماهنگی بدونشک نقش مهمی در تعیین مسیر مدیریتی داشت.
از زاویهای دیگر، این جابهجایی برای بورد یک مزیت دیگر هم داشت: دور شدن یکی از جدیترین گزینههای جانشینی او از مرکز. به بیان روشنتر، حاتمی در جنوب مأموریتی سنگین بر عهده دارد و این موضوع حداقل تا مدتها خیال بورد را از رقابتهای احتمالی در مرکز آسوده میکند؛ رقابتی که در تحلیلهای غیررسمی همواره نام حاتمی در آن دیده میشد.
مدیریت تلفیقی؛ میراث نیمهتمام و معمای بازگشت علیخانی
فارغ از این موارد، یک نکته مهم دیگر در میان است: دوره مدیریتی حاتمی در برنامهریزی تلفیقی حدود ۱۵ ماه طول کشیده و این مدیریت با حجم بالایی از امور انباشته و عقبمانده روبهرو بود.
در مقایسه با عملکرد او در دهه ۸۰ در مناطق، یا دهه ۹۰ در اروندان و نفت مناطق مرکزی، سرعت و شتاب اجرای امور در دوره اخیر کمتر بود؛ موضوعی که میتواند ناشی از این باشد که حاتمی بهطور طبیعی «مرد میدان» و «مدیرعامل» است نه مدیر ستادی.
در سمت مقابل، علیخانی اگرچه در هفتههای گذشته شایعاتی درباره بازنشستگی او مطرح شده بود، اما گویا با جابهجایی حاتمی، وی شخصاً این مسئولیت را پذیرفته است. نزدیکان او معتقدند که با توجه به روحیات مدیریتیاش، ورود به برنامهریزی تلفیقی بهمعنای پذیرش چالشی است که قطعاً با هدف نتیجهگیری انجام میشود و بعید است او با کارنامهای ناموفق از طبقه چهاردهم وزارت نفت خداحافظی کند.
حسن خلق، تعاملات گسترده، اشراف عملیاتی بر شرکتهای مختلف و نظم در مستندسازی اطلاعات فنی از جمله دلایلی است که باعث شد بورد این بخش حساس را به یکی دیگر از مدیران خوزستانی – و مورد اعتماد – خود بسپارد.
فولادی در حفاری؛ تصمیمی ناگهانی یا انتخابی حسابشده؟
انتصاب مرتضی فولادی بهعنوان مدیرعامل شرکت ملی حفاری ایران نیز گرچه با اطلاعات رسمی محدودی همراه است، اما براساس سوابق کاری او، این انتخاب بیارتباط با نیازهای فعلی این شرکت نیست. به نظر میرسد این تغییر، تصمیم مستقیم بورد بوده و با توجه به رزومه فولادی، میتوان آن را انتخابی با توجیه عملیاتی دانست.
آینده تهران و اهواز؛ افزایش تولید یا بازآرایی قدرت؟
اکنون باید منتظر ماند و دید در ماههای آینده چه بر تهران و خوزستان خواهد گذشت. آیا حاتمی میتواند اهداف افزایش تولید را محقق و مناطق نفتخیز را وارد فاز جدیدی از تحول کند؟ آیا این انتصاب حرکتی در مسیر توسعه تولید است یا راهی برای دور نگهداشتن گزینهای جدی از رقابتهای مدیریتی تهران؟
شاید دستکم یک نتیجه فوری داشته باشد: فرد همراه وزیر در جلسات مهم خارج از وزارتخانه دیگر رامین حاتمی نخواهد بود.
برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید