به گزارش رصد روز، کافی است نگاهی به حال و روز بازار سرمایه کشور بیندازید و شرایط آن را با بازارهای طلا و ارز مقایسه کنید تا متوجه شوید مردم چه آیندهای را برای کشور متصور هستند. آیندهای با ثبات و مناسب جهت سرمایه گذاریهای بلند مدت یا آیندهای مایوسکننده و شکننده که میتوان روی فروپاشی اقتصادی و وخیمتر شدن اوضاع حساب کنند؟
اوضاع به قدری خجالتآور است که حتی رئیس بانک مرکزی کشور هم تنها راه فرار مردم از تورم و از دست دادن ارزش داراییهای خود را، سرمایه گذاری در طلا (غیر مستقیم دلار) میداند و در اظهاراتی عجیب مردم با سرمایههای خردشان را به خرید سکههای ضرب شده بانک مرکزی تشویق میکند.
حالا دیگر مشهود است که حتی خوشبینترین و متوهمترین مسئولین دولتی هم به صحبت هایشان در خصوص مشارکت مردم در بازارهای مولدی، چون بازار سرمایه اعتقاد ندارند و پس از حمایتهایی مضحک و نمایشی از بازار سرمایه، به نوسانگیری از تلاطمات دلار و طلا روی آوردهاند.
اگر خاطرتان باشد پس از به روی کار آمدن پزشکیان و تیم نوابغ اقتصادی ایشان، دولت موفق شد تا با تزریق موقت نقدینگی و حمایتهای لفظی مسئولین حکومتی، بخش اندکی از سرمایه گذاران را به آینده بازار سرمایه خوشبین کرده و باعث رشد محدود قیمت سهام شود.
همانطور که حدس میزدیم ژستهای مغرورانه و نمایشی وزیر اقتصاد، رئیس بانک مرکزی، نمایندگان مجلس و جناب قالیباف خیلی طول نکشید و در هفتههای گذشته که بازار سرمایه کشور شرایط بحرانی و ناامید کنندهای را دنبال میکند، خبری از این بزرگواران و نوابغ اقتصادی کشور نیست.
احتمالا شما هم از نرخهای خرید سکههای طلا و حباب قیمتی موجود در آن آگاه هستید. حتما بارها از خود سوال کردهاید که آیا خرید دلار در قیمتهای بیش از ۹۴.۰۰۰ تومان و طلای بیش از ۷ میلیون تومانی به ازای هر گرم، توجیه دارد یا خیر؟
پاسخ به این سوال به نرخ تورم انتظاری و تصورات هر سرمایه گذاری از اوضاع آینده اقتصاد ایران بستگی دارد. اینکه بسیاری از سرمایه گذاران خود را مجاب به خرید طلا و دلار در قیمتهای کنونی کرده و حتی از حبابهای قیمتی موجود در آنها نیز چشم پوشی میکنند، به اجماع سرمایه گذاران بر فروپاشی محتمل اقتصادی مرتبط است و نه بر پیش بینی قیمت انس جهانی و یا تحلیل عوامل بنیادی سرمایه گذاری.
وقتی سرمایه گذاران میبینند که در کمتر از ۶ ماه نرخ دلار آزاد رشدی ۶۰ درصدی را به ثبت میرساند، تورم ماهانه پس از ماهها کاهش، گارد صعودی به خود میگیرد، خبری از مذاکرات و وعدههای انتخاباتی پزشکیان و دوستان نیست، اخبار مرتبط با افزایش تحریمهای بین المللی تقویت شده و ناتوانی در چهره و سخنرانیهای بسیاری از مسئولین حکومتی موج میزند، متاسفانه طلا و دلار بهترین گزینه است.
حتی عملکرد دولت هم گواهی بر شرایط وخیم پیش روی کشور در ماهها و سالهای آتی دارد و سیگنالی مضاعف برای سرمایه گذاران بازار ارز و طلا ارسال میکند. واردات بیش از ۶ میلیارد دلار طلا توسط دولت و فروش مرحلهای به مردم، اظهارات عجیب همتی در خصوص عدم افت قیمت طلا، صحبتهای نگران کننده رئیس کل بانک مرکزی در خصوص حفظ ارزش داراییها مردم با خرید سکههای طلا و …، تنها بخشی از اقدامات معنادار دولتمردان در ماههای اخیر بوده است.
شاید برایتان جالب باشد جمع کل داراییهای صندوقهای مبتنی بر سپردههای کالایی که عمدتا مربوط به صندوقهای سرمایه گذاری طلاست، از مبلغ ۳۹.۰۰۰ میلیارد تومان در اردیبهشت ماه سال جاری به بیش از ۱۵۱.۰۰۰ میلیارد تومان در اول اسفندماه افزایش یافته است.
به این اعداد، پولهای بلوکه شده در طرحهای پیش فروش خودرو، سکههای پیش فروش شده بانک مرکزی و خریدهای دلار و طلا از بازارهای غیر رسمی را هم اضافه کنید تا مطمئن شوید که مقصد پولهای خارج شده از بازار سرمایه کجا بوده است.
حال کافی است تصور کنید که از این مبلغ ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار میلیارد تومانی جذب شده در بازارهای رسمی طلا و دلار، ۴۰ تا ۵۰ هزار میلیارد تومان از بازار سرمایه یا صندوقهای فعال در آن خارج شده باشد، به نظر شما آیا شرایط بازار چیزی جز وضعیت کنونی باید باشد؟
پیش از هر چیز لازم است بدانید تنها یک احمق میتواند با قطعیت در خصوص پیش بینی بازارهای مالی و آینده سرمایه گذاری صحبت کند. با این وجود به واسطه سالها حضور و کسب تجربه در نهادهای مختلف مالی فعال در بازار سرمایه نظر خود را در این باره با شما به اشتراک میگذاریم. بی تردید این نظرات فارغ از هرگونه سوءگیریهای متعصبانه بوده و هرگز به منزله مشاوره و یا پیشنهادی برای خرید یا نگهداری سهام نمیباشد.
اگر روزهای منتهی به شهریور ماه تا انتهای سال ۱۳۹۷ را به یاد آورید، میدانید که اصولا تاثیر افزایش قیمتهای دلار و تورمهای ناشی از آن با یک تاخیر زمانی همراه است. به عبارتی به جز برخی کالاهای دیجیتال محور و کالاهایی که قیمت هایشان چسبندگی بالایی به دلار دارند، افزایش قیمت سایر کالاها و رشد فروش شرکتها از تاخیر زمانی محدودی برخوردار است.
به طور مثال عمده حرکت صعودی بازار بورس پس از خروج ترامپ از برجام و شروع رشد دلار در شهریور ماه سال ۱۳۹۷، ۱۵ تا ۱۶ ماه بعد و در اواخر سال ۱۳۹۸ شکل گرفت.
خجالتزده و شرمساریم از اینکه چنین استدلالی در خصوص افزایش نرخ دلار داریم ولی کاملا واضح است که همراه با رشد انکار ناپذیر تورم در ماههای آتی، درآمد و سود شرکتهای تولیدی و فعال در بورس هم افزایشی محسوس خواهد داشت.
امکان ندارد قیمت بسیاری از محصولات و کالاهای تولیدی در کشور رشدی چشمگیر داشته باشند، اما درآمدها، سودآوری و خالص ارزش داراییهای شرکتهای تولیدی افزایشی را تجربه نکند.
فارغ از رشد سودآوری شرکت ها، قیمت بسیاری از سهام شرکتها به قدری پایین مانده که بنابر قواعد مالی رفتاری و نقش اعداد در بازارهای مالی میتوان روی تمایل حرکت قیمتها به سمت بالا خوشبین بود. به عبارتی قیمتهای زیر ۱۰۰ تومان و حتی قیمتهایی در محدوده زیر ۲۰۰ تا ۳۰۰ تومان، در کشوری با چنین سطحی از تورم و قیمتهای دلار ۱۰۰.۰۰۰ هزار تومانی اندکی مضحک و غیر منطقی به نظر میرسد. (علیرغم آنکه واژه ” پنی استاک ” (سهام کم ارزش) برای شرکتهای خاص دولتی و با شرایط خاصی در بازار بورس آمریکا استفاده میشود، اما با این تورم و نرخ دلار، قیمت بسیاری از سهام در محدوده سهام کم ارزش طبقه بندی میشوند)
همچنین سرمایه گذاران همواره از بازارهای اشباع شده به سمت بازارهای رشد نکرده گسیل خواهند کرد و بازار سرمایه هم خواهد توانست بخش بزرگی از عقب ماندگی خود را جبران نماید.
از نظر نگارندگان تنها در یک صورت، فروش سهام با چنین قیمتهای نازلی و خرید دلار و طلا در چنین قیمتهایی توجیه دارد، آن هم در صورتیست که یک سهامدار و سرمایه گذار به این نتیجه رسیده باشد که تهدیدات و خطر درگیری نظامی بسیار بالا و یا فروپاشی اقتصادی منجر به هرج و مرجهای بزرگ اجتماعی گردد و یا شاید مسئله ایی دیگر که ما نیز نمیدانیم.
البته در آن صورت هم، خوشبین بودن به نکول نکردن دولت از تعهدات خود، عدم وجود ریسک در گواهیهای سپرده کالایی و تحویل سکهها به مردم، اندکی غیر منطقی است.
برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید