اثر مخرب تکانه‌های اقتصادی

محمود جامساز، اقتصاددان برجسته، معتقد است ساختار اقتصاد ایران به شدت آسیب‌پذیر است و هر شوک، چه از بیرون و چه از درون، می‌تواند فعالیت‌های اقتصادی و رفاه عمومی را به شدت تهدید کند.

به گزارش رصد روز، اقتصاد ایران سال‌هاست بر بستری قرار گرفته که هر لحظه می‌تواند با یک شوک، ساختارهایش را از جا بکند؛ شوک‌هایی  که گاهی از بیرون وارد می‌شوند و گاهی از دل تصمیمات خودمان سر برمی‌آورند. همین واقعیت، محور نشستی بود با عنوان «تکانه‌های اقتصادی و تدابیر مقابله با آن»که در کانون دانش‌آموختگان اقتصاد ایران و با همکاری گروه اقتصاد خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد؛ نشستی که در آن  محمود جامساز، اقتصاددان باسابقه، با صراحتی کم‌نظیر از ریشه‌های شوک‌های  پیاپی اقتصاد ایران سخن گفت و تصویری روشن از آسیب‌پذیری ساختاری کشور ترسیم کرد.

در این نشست او نشان داد که تکانه‌ها همیشه محصول دشمنی‌ها و بحران‌های جهانی نیستند؛ بسیاری از شوک‌هایی که امروز تمام لایه‌های اقتصاد را می‌لرزاند، نتیجه ناتوانی در تعامل عقلانی با جهان، مدیریت نادرست منابع‌ و بی‌ثباتی در سیاستگذاری داخلی است. جامساز تاکید کرد که ایران از ابتدای انقلاب تا به امروز نه‌تنها نتوانسته از ظرفیت‌های عظیم نفت، گاز، معادن و سرمایه انسانی خود استفاده کند بلکه بخش بزرگی از این ثروت‌ها را نیز به هدر داده است درحالی‌که کشورهایی با منابع کمتر- مانند کره‌جنوبی، ویتنام و قطر- با اتکا به ثبات، مهارت‌محوری و تعامل سازنده با جهان، اقتصادهای چندصد میلیارد دلاری ساخته‌اند.

او توضیح داد که شوک‌ها زمانی خطرناک می‌شوند که در غیاب ثبات سیاسی، نبود آمار دقیق، بحران بانکی، رانت‌خوارى و نبود ذخایر راهبردی به اقتصاد وارد شوند؛ ترکیبی که ایران را به یکی از شکننده‌ترین اقتصادهای منطقه تبدیل کرده است. جامساز به نمونه‌هایی چون بحران بانکی، چاپ پول، تخریب صندوق‌های ذخیره، بحران آب و شوک‌های ناگهانی در قیمت انرژی اشاره کرد و هشدار داد که اقتصاد ایران نه‌تنها در برابر تکانه‌های جهانی آماده نیست بلکه حتی توان مقابله با تکانه‌های داخلی را نیز از دست می‌دهد. به باور او، مقاومت اقتصادی بدون انباشت سرمایه، بدون ذخیره‌سازی آب و انرژی، بدون شفافیت آماری و بدون تکیه بر مهارت و تخصص معنایی ندارد. کشوری که از ابتدا تخصص را کنار گذاشته و تعهد را جایگزین کرده، نه می‌تواند آینده‌سازی کند و نه می‌تواند در برابر شوک‌ها دوام بیاورد. نشست «تکانه‌های اقتصادی و تدابیر مقابله با آن» در نهایت این پیام را برجسته کرد که اقتصاد ایران نه قربانی تقدیر بلکه محصول انتخاب‌های خود اوست؛ انتخاب‌هایی که اگر تغییر نکنند، هر لرزش کوچک می‌تواند به زلزله‌ای بزرگ تبدیل شود.

 

 

تکانه‌ها و خطای راهبردی

در این بخش جامساز به ریشه‌های شکل‌گیری تکانه‌های اقتصادی و نقش تصمیمات داخلی و خارجی در بروز شوک‌های ویرانگر می‌پردازد. او تلاش می‌کند تفاوت میان تکانه‌های بیرونی و درونی را توضیح دهد و نشان دهد که چگونه سیاستگذاری‌های نادرست، رویکردهای ایدئولوژیک و فقدان تعامل سازنده با جهان می‌تواند شوک‌های اقتصادی را تشدید کند. جامساز بر ضرورت رفتار عقلانی پس از هر انقلاب، اولویت‌دادن به ساماندهی امور داخلی و تنش‌زدایی در سیاست خارجی تاکید می‌کند. او باور دارد که دورشدن از این مسیر و تکیه بر شعارهای تقابلی باعث شده است کشور به‌جای رسیدن به هدف اصلی انقلاب یعنی رفاه، امنیت و بهبود معیشت مردم، در چرخه‌ای از بی‌ثباتی‌ها گرفتار شود. در این بخش او به این پرسش می‌پردازد که چرا ایران از همان ابتدا مسیر نادرستی را برگزید.

محمود جامساز گفت: مساله تکانه‌ها یا شاک‌ها- که از آن با عنوان  economic shocks نیز یاد می‌شود- می‌تواند هم اکسترنال باشد و هم اینترنال. تکانه‌های داخلی و خارجی هر دو تاثیرات منفی بر شاخص‌های مهم و کلان اقتصادی دارند و سپس این اثرات به اقتصاد خرد و زندگی تک‌تک افراد سرایت می‌کند. وی ادامه داد: آن تکانه‌هایی که از بیرون وارد می‌شود، معمولا خارج از کنترل ماست؛ هرچند در برخی موارد در ایجاد آنها نقش داشته‌ایم. برای مثال درباره تحریم‌ها به اعتقاد من ما دخالت داشته‌ایم زیرا اگر از ابتدا یک گفتمان تعاملی داشتیم به‌جای گفتمان تقابلی و اگر آن خصلت ایدئولوژیک ما مبتنی‌بر تقابل با غرب، محو رژیم‌صهیونیستی و دشمن‌ستیزی شکل نگرفته بود، شاید اصلا تحریمی وجود نداشت.

این اقتصاددان افزود: اگر ما امروز دچار تحریم‌های بین‌المللی شده‌ایم، به خاطر سیاست‌های خارجی خودمان است که نسبت‌به جهان خارج و جهان پیرامونی انعطاف‌پذیری نداشته است. هر انقلابی پس از وقوع، ابتدا باید امور داخلی را سامان دهد، التهاب‌ها را بخواباند و با جهان پیرامونی در چارچوب روابط دوستانه و همزیستی مسالمت‌آمیز همکاری کند تا بتواند تغییراتی را که انقلاب به‌خاطر آن انجام شده- از بهبود وضع زندگی مردم تا ترقی کشور و تامین رفاه و آسایش- محقق کند. او در ادامه اظهار کرد: مهم‌ترین وظیفه دولت‌ها، به اعتقاد فیلسوفان کلاسیک چون جان‌لاک و دیگران، تامین رفاه، آسایش و امنیت است.

جامساز گفت: وقتی انقلاب می‌شود یعنی می‌خواهیم وضع موجود را که خراب، نامطلوب و غیرسودمند برای مردم بوده و منابع کشور را نابود کرده، درست کنیم؛ می‌خواهیم کشور را در مسیر درست هدایت کنیم و به عدالت اقتصادی و عدالت اجتماعی برسیم. وی توضیح داد: بنابراین نمی‌توان همیشه در فضای انقلابی ماند؛ یک یا دو سال فرصت لازم است تا امور جمع‌وجور شود، شاخص‌ها تعیین شود، شایستگان در جای خود قرار گیرند، زیرساخت‌ها اصلاح، منابع درست تخصیص یابد و ثبات اقتصادی و سیاسی برقرار شود. همچنین باید حرکت‌های اجتماعی به‌گونه‌ای هدایت شود که همه در محور توسعه اقتصادی، آموزش، فرهنگ و مسائل زیست‌محیطی همسو شوند.

این اقتصاددان تاکید کرد: ما اما از ابتدا به‌جای پرداختن به این مسائل مهم و وعده‌هایی که برای آنها انقلاب شده بود، ایدئولوژی را بر پایه مبارزه با استکبار جهانی و حمایت از پابرهنگان قرار دادیم و تلاش کردیم انقلاب را با همین گفتمان پیش ببریم تا بتوانیم آن را جهانی و ایدئولوژی خود را منتشر سازیم کنیم؛ ایدئولوژی‌ای که مبتنی‌بر خواسته‌های انسان‌دوستانه، نوع‌دوستانه، کمک به زیردستان و مقابله با مستکبران بود و این بخش مهمی از بنیان فکری ما محسوب می‌شد.

 

هزینه‌های تنش و تحریم

در این بخش، محمود جامساز به نقش تعاملات بین‌المللی، پیامدهای واکنش‌ناپذیری سیاسی و تاثیر شوک‌های خارجی بر اقتصاد ایران می‌پردازد. او توضیح می‌دهد که چگونه ناتوانی در ایجاد رابطه‌ای عقلانی و مبتنی‌بر منافع ملی با جهان باعث می‌شود کشور در برابر واکنش‌های بین‌المللی آسیب‌پذیر شود. جامساز سپس نمونه‌هایی از بحران‌های جهانی، مانند بحران مالی۲۰۰۸، تنش‌های نفتی و تصمیمات سیاست پولی قدرت‌های بزرگ را بیان می‌کند تا نشان دهد حتی اقتصادهای قدرتمند نیز در برابر تکانه‌های بیرونی بی‌دفاع نیستند. او همچنین سلسله‌اثرات تحریم‌ها و شوک‌های خارجی بر درآمد نفت، بودجه، نقدینگی، تورم، تولید و اشتغال را به تفصیل شرح می‌دهد و در پایان تاکید می‌کند که تنها شوک‌های خارجی نیستند که اقتصاد ایران را تهدید می‌کنند بلکه بی‌ثباتی‌های داخلی نیز نقش مهمی دارند.

جامساز گفت: ما چون نتوانستیم با جهان ارتباطی مبتنی‌بر عقلانیت عملی و عقلانیت نظری برقرار کنیم، باید آماده عکس‌العمل آنها می‌بودیم. آنها که نمی‌نشینند نگاه کنند ما به آنها توهین کنیم و هیچ واکنشی نشان ندهند، این نمی‌شود. وی ادامه داد: یکی از ابزارهای آنها تحریم است؛ تحریم یک external shock  است که ناشی از اقداماتی بوده که در درون سیستم اتفاق افتاده اما از بیرون بر ما تحمیل شده است. البته همه تکانه‌ها از جنس تحریم نیستند. برخی شوک‌های اقتصادی و مالی، مستقل از رفتار ما، از بیرون وارد می‌شوند.

این اقتصاددان افزود: نمونه‌اش بحران مالی۲۰۰۸ آمریکاست که از موسسات و بانک‌های فدرال‌رزرو آغاز شد و به اروپا سرایت کرد. صدها میلیارد دلار هزینه شد؛ تنها اوباما دو بسته ۷۰۰‌میلیارد دلاری ارائه داد تا بعد از چند سال بحران مهار شود. او در ادامه اظهار کرد: اروپا حتی دیرتر از آمریکا سرپا شد چون بسیاری از کشورهای اروپایی ساختار اقتصادی ضعیفی داشتند، بدهی دولتی بالا بود و بانک‌ها در وضع خراب قرار داشتند. یونان و اسپانیا نمونه‌های بارز هستند. اسپانیا حدود ۱۰۰میلیارد یورو هزینه کرد تا به ثبات برسد اما یونان سه‌بار کمک‌های ۳۰۰‌میلیارد یورویی گرفت تا از فروپاشی نجات یابد و هنوز هم کشور باثباتی محسوب نمی‌شود.

جامساز گفت: این تکانه‌ها نمونه‌هایی از شوک‌های خارجی هستند. مثال دیگر تنش‌های منطقه‌ای و بین‌المللی است که بر اقتصاد ما اثر می‌گذارد. تغییرات قیمت نفت نیز همین‌گونه است؛ قیمت نفت از ابتدا در دست ما نبوده. مقدار تولید را اوپک تعیین می‌کرد و قیمت را بازار جهانی. وی توضیح داد: اقتصاد ما همیشه به نفت وابسته بوده و کوچک‌ترین نسیم مخالف در بازار جهانی نفت، اقتصاد ایران را دچار گرفتاری می‌کرد. همچنین مشکلات ارزی جهانی، تحولات پولی بین‌المللی یا تصمیماتی که کشورهایی مثل آمریکا و فدرال رزرو درباره افزایش بهره می‌گیرند، بر کشورهای زیادی اثر می‌گذارد.

این اقتصاددان ادامه داد: این عوامل خارجی بر ما نیز اثر می‌گذارد. مثلا اگر درآمد نفت با مشکل مواجه شود، کشور دچار کمبود ارز می‌شود، کسری بودجه افزایش می‌یابد، پایه پولی از طریق چاپ پول بالا می‌رود، نقدینگی بیشتر می‌شود، تورم می‌جهد، بانک‌ها دچار بحران می‌شوند، تولید آسیب می‌بیند، تولید که کم شود درآمد ملی کاهش پیدا می‌کند، اشتغال کم می‌شود و سلسله‌ای از مشکلات شکل می‌گیرد. او افزود: در کنار اینها، شوک‌های داخلی نیز وجود دارد یعنی تنها شوک خارجی بر اقتصاد ما اثر نمی‌گذارد بلکه بی‌ثباتی‌های سیاسی و اقتصادی در داخل نیز از عوامل مهم ایجاد تکانه هستند.

 

فروپاشی مالی پنهان

در این بخش جامساز به یکی از حساس‌ترین موضوعات اقتصاد ایران می‌پردازد: بی‌ثباتی مالی و پولی، بحران بانک‌ها، تخصیص نادرست منابع و ضعف زیرساخت‌های نهادی در مقابله با شوک‌های داخلی و خارجی. او اضافه کرد که ساختار معیوب نظام بانکی نشان می‌دهد چگونه یک بحران محدود می‌تواند به‌سرعت به تهدیدی برای ثبات کل اقتصاد تبدیل شود. جامساز سپس با مرور تجربه کشورهای پیشرفته در مدیریت شوک‌ها و ذخایر ارزی، به ضعف ساختاری ایران در مدیریت صندوق‌های نفتی و حساب‌های ذخیره می‌پردازد و توضیح می‌دهد چگونه سیاست‌های غلط، برداشت‌های دولتی و نبود انضباط مالی موجب شده کشور نتواند از منابع خود برای مقاوم‌سازی اقتصاد استفاده کند. او در پایان به ناتوانی نظام بودجه‌ریزی ایران در مهار ناترازی‌ها اشاره می‌کند و این عوامل را ریشه شوک‌های داخلی می‌داند.

جامساز گفت: بی‌ثباتی مالی و بی‌ثباتی پولی امروز از مهم‌ترین مشکلات ماست و وضعیت بانک‌ها واقعا وحشتناک و تهوع‌آور است. بانک‌های خصوصی نمونه روشن آن هستند. تصور کنید همین بحران اخیر فقط یک بحران بانکی نیست بلکه ثبات مالی یک کشور را تهدید می‌کند. وی ادامه داد: وقتی می‌گویند بانک آینده ۵۰۰‌تریلیون تومان اضافه‌برداشت از بانک مرکزی دارد، علاوه‌بر ۴۶۵تریلیون تومان زیان انباشته و حدود ۲۴۰‌تریلیون تومان بدهی به سپرده‌گذاران یعنی ده‌ها میلیون نفر در معرض خطر قرار گرفته‌اند.

این اقتصاددان افزود: مجموع اینها یعنی بیش از ۱۲۵۰‌تریلیون تومان از پول مردم نابود شده است. ۵۰۰‌تریلیون تومان اضافه‌برداشت از بانک مرکزی یعنی پایه پولی ۵۰۰‌تریلیون تومان افزایش یافته یعنی چاپ اسکناس. ضریب فزاینده پولی ما حدود ۶/۷ است؛ اگر این را در ۵۰۰‌تریلیون ضرب کنید، به رقم ۳۵۰۰ تا ۴۰۰۰تریلیون تومان نقدینگی می‌رسید. او در ادامه اظهار کرد: طبق تجربیات هریک واحد افزایش نقدینگی حدود ۷/۰ تا ۸/۰‌واحد تورم ایجاد می‌کند. بنابراین این بانک چه اثری روی تورم گذاشته و تورم چگونه قدرت خرید را کاهش و قیمت دلار را افزایش داده است؟ یک طرف سکه کاهش ارزش پول ملی است و طرف دیگر افزایش قیمت دلار. نتیجه آن افزایش فقر، گرانی و مشکلات اجتماعی است.

جامساز گفت: امروز می‌گویند یک‌میلیون کودک از تحصیل بازمانده‌اند و ۴میلیون نفر حتی توان خرید نان ندارند یعنی قصد زندگی ندارند، فقط دنبال بقا هستند و آن‌هم ممکن نیست. اینها نتیجه تخصیص نادرست منابع است. وی ادامه داد: بخش مهمی از شوک‌ها داخلی است. در کشورهای پیشرفته برای مقابله با شوک‌های اقتصادی، سیاسی و بلایای طبیعی ذخایر ارزی و صندوق‌های احتیاطی ایجاد می‌شود تا کشور بتواند مقاومت کند، زود تطبیق یابد و پس از شوک، خودش را بازسازی کند.

این اقتصاددان افزود: ما در سال۱۳۷۹ حساب ذخیره ارزی را تشکیل دادیم اما این حساب دولتی بود یعنی دولت هرچه اضافه درآمد نفت داشت در آن می‌گذاشت و هر وقت نیاز داشت برداشت می‌کرد. تا سال۱۳۸۹ فعال بود اما با ایجاد صندوق توسعه ملی که ماهیت غیردولتی داشت، کنار رفت و حدود ۲‌و‌نیم‌میلیارد دلار به صندوق منتقل شد. او توضیح داد: هدف صندوق توسعه ملی این بود که ۲۰درصد از درآمد نفت برای نسل‌های آینده و مقابله با شوک‌ها ذخیره شود. حدود ۱۷۰‌میلیارد دلار وارد صندوق شد اما ۵۸‌درصد آن را دولت مستقیم برداشت کرد و باقی نیز به‌درستی تخصیص نیافت.

جامساز ادامه داد: اگر منابع میان نیازهای واقعی اقتصاد تخصیص می‌یافت، اکنون برای بازسازی زیرساخت‌ها، آب، انرژی و توسعه صنعتی دست‌کم منابع قابل‌اتکا داشتیم اما زیرساخت‌ها ساخته نشد. ما حتی در پالایشگاه‌ها پیشرفتی نکردیم؛ پالایشگاه آبادان سال‌هاست تنها ۳۰‌درصد نوسازی شده و ستاره خلیج‌فارس هم برای نیاز کشور کافی نیست. وی افزود: یکی از مسائل مهم داخلی، تنظیم نادرست بودجه است. ما حدود ۳۰۰‌ردیف بودجه داریم که بسیاری از آنها ارتباطی به دولت ندارند و هر سال هم بودجه بیشتری می‌گیرند. این باعث افزایش کسری بودجه می‌شود و خودِ کسری بودجه یک شوک است چون ظرفیتی برای استریل‌سازی آن وجود ندارد و سیاست‌هایی مثل عملیات بازار باز یا تغییر نرخ سپرده قانونی هم پاسخ نمی‌دهد.

 

شوک پول، بحران آینده

در این بخش، جامساز به یکی از عمیق‌ترین و پنهان‌ترین ریشه‌های بی‌ثباتی اقتصادی در ایران می‌پردازد: نقش سیاست‌های پولی، شوک‌های ناشی از چاپ پول، بحران‌های ناشی از کمبود کالاهای عمومی، فروپاشی نظام آماری و ناتوانی اقتصاد ایران در پیش‌بینی‌پذیری. او با تشریح پیامدهای سیاست‌هایی نظیر افزایش ناگهانی قیمت انرژی، کاهش ذخایر آب و نبود زیرساخت‌های مقاوم نشان می‌دهد چگونه تصمیمات داخلی، شوک‌هایی به‌مراتب بزرگ‌تر از شوک‌های خارجی ایجاد می‌کند. وی سپس با مقایسه ایران با کشورهایی مثل کره‌جنوبی، ویتنام و قطر، توضیح می‌دهد چگونه انتخاب مسیر تعامل، صلح داخلی، مدیریت علمی و انباشت دارایی‌های بین‌نسلی می‌تواند یک کشور فقیر را به اقتصادی قدرتمند تبدیل کند. این بخش پاسخی است به این پرسش که چرا ایران با وجود منابع عظیم، هنوز در چرخه شوک‌پذیری گرفتار مانده است.

این اقتصاددان گفت: در چنین شرایطی حتما به‌سراغ چاپ اسکناس می‌رویم چون دولت چاره دیگری ندارد اما همین چاپ پول خود یک تهدید بزرگ و یک شوک جدی برای اقتصاد ایران است. دولت موظف است کالاهای عمومی مثل برق، گاز، آب، بهداشت و آموزش را تامین کند. وی ادامه داد: وقتی یک‌باره قیمت آب یا برق یا بنزین افزایش می‌یابد، این خود یک شوک داخلی است. همانطورکه زمانی اعلام شد سد کرج فقط ۵درصد آب دارد یا سدهای خراسان ۳درصد آب دارند؛ این یک شوک اقتصادی، یک شوک روانی و یک شوک اجتماعی بود چون نبود آب یعنی نبود بهداشت، بیماری، مرگ و نابودی.

جامساز افزود: با وجود این همه ذخایر با ارزش- که حالا لیتیوم هم به آن اضافه شده- ما نتوانسته‌ایم از منابع طبیعی برای بهبود زندگی مردم یا تقویت زیرساخت‌ها بهره ببریم اما کشوری مثل کره‌جنوبی در سال۱۹۶۱ که ژنرال پارک کودتا کرد، تقریبا هیچ نداشت؛ بدهکار بود و فقط ۵درصد منابع شبه‌جزیره نصیبش شده بود. او در ادامه اظهار کرد: امروز کره‌شمالی فقط ۳۰‌میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی دارد اما کره‌جنوبی ۱۷۰۰‌میلیارد دلار. درآمد سرانه کره‌شمالی هزار دلار است و کره‌جنوبی ۳۰ هزار دلار. چرا؟ چون از ابتدا کشور را بر اساس صلح داخلی و ارتباط با جهان بنا کردند.

وی گفت: همین مسیر را ویتنام هم رفت. بعد از ۲۰‌سال جنگ و از دست دادن ۲ تا ۳میلیون نفر، وقتی سایگون سقوط کرد و آمریکایی‌ها رفتند، ویتنامی‌ها فهمیدند باید با دنیا تعامل کنند. اکنون بزرگ‌ترین شریک تجاری ویتنام آمریکاست. در دهه‌۱۹۸۰ تولید ناخالص داخلی ویتنام ۲۰‌میلیارد دلار بود اما بانک جهانی اعلام کرده در سال۲۰۲۴ این رقم به ۴۶۴‌میلیارد دلار رسیده است. وی ادامه داد: البته رقم ایران بر اساس نرخ ارز رسمی محاسبه شده درحالی‌که کشورهای دیگر یک نرخ ارز دارند و محاسباتشان واقعی‌تر است.

این اقتصاددان افزود: در ایران وضعیت آماری ما به‌قدری ضعیف است که امکان پیش‌بینی وجود ندارد. نه بنگاه می‌داند فردا ارزش پولش چه می‌شود، نه دولت می‌داند نرخ دلار چگونه خواهد بود، نه کسی می‌تواند تورم آینده را حدس بزند. در کشورهای دیگر تولیدکننده می‌نشیند نقطه سربه‌سر را تعیین می‌کند و برنامه‌ریزی انجام می‌دهد اما ما نه ثبات اقتصادی داریم، نه ثبات سیاسی، نه آمار درست. او توضیح داد: بنابراین تکانه‌های اقتصادی و سیاسی در کشور ما آثار بسیار منفی بر جای می‌گذارند.

جامساز ادامه داد: در حالی‌که کشور کوچکی مثل قطر- که بسیار بعد از ما وارد فاز گازی پارس جنوبی شد- اکنون یک صندوق ذخیره ارزی بزرگ دارد. از ۹‌هزار کیلومتر مربع مخزن مشترک، ۶‌هزار کیلومتر در قطر و شیب مخزن هم به سمت قطر است یعنی هرچه ما استخراج نکنیم، به سمت آنها می‌رود. وی افزود: قطر دو نوع صندوق دارد؛ «صندوق ذخیره ارزی عمومی» و «صندوق نسل‌های آینده». موجودی اینها در سال۲۰۲۴ حدود ۵۰۰میلیارد دلار بوده و فقط از محل سود سرمایه‌گذاری‌هایش در شرکت‌هایی مثل فولکس‌واگن، بارکلیز، هیترو و حوزه‌های هوش‌مصنوعی، ۸۲‌میلیارد دلار سود کسب کرده است.

 

فرصت‌های سوخته ایران

در این بخش پایانی، جامساز تصویری صریح از فاصله بزرگ میان مدیریت منابع در ایران و کشورهای موفق ارائه می‌دهد. او با مقایسه صندوق‌های ذخیره ارزی نروژ، قطر و سایر کشورها با عملکرد ایران، به این پرسش پاسخ می‌دهد که چگونه کشورهایی با منابع کمتر توانسته‌اند ثروت ملی را برای نسل‌های آینده حفظ و چندبرابر کنند اما ایران با وجود درآمدهای عظیم نفتی، ثروت خود را نه‌تنها حفظ نکرده بلکه بخش بزرگی از آن را نیز هدر داده است. او توضیح می‌دهد که رانت، فساد، ضعف نظارت، فقدان آموزش و مهارت‌محوری و کنار گذاشتن تخصص، چگونه اقتصاد را در برابر هر شوک آسیب‌پذیر کرده است. درنهایت جامساز هشدار می‌دهد که ذخیره‌سازی فقط به معنای ذخیره ارزی نیست؛ ذخیره آب، انرژی، زیرساخت و سرمایه انسانی نیز بخشی از پایداری ملی است، عناصری که ایران در آنها نیز عقب مانده است.

این کارشناس اقتصادی گفت: نروژ نیز یک صندوق توسعه و ذخیره ارزی بسیار قوی دارد؛ صندوقی دولتی به نام Government Pension Fund Global که حدود ۱۵۰۰‌میلیارد دلار ذخیره دارد. این کشور برخلاف ما منابعش را خرج نکرده بلکه سرمایه‌گذاری کرده است. وی ادامه داد: ما از ابتدای انقلاب تا پایان آذرماه حدود ۱۷۰۰میلیارد دلار درآمد نفتی داشتیم اما همه را به باد دادیم. در‌حالی‌که نروژ ۱۵۳‌درصد از سود صندوقش را وارد بودجه عمومی می‌کند و فقط در سال گذشته ۲۲۲میلیارد دلار سود از سرمایه‌گذاری در ۹۰۰۰شرکت در ۷۰‌کشور جهان به دست آورده است.

جامساز افزود: ما نمی‌توانیم با فساد، دزدی، باندبازی و رانت‌خواری اقتصاد مقاوم بسازیم. برخی اقتصاد ایران را فرصتی برای خود می‌بینند. رانت چرا شایع شد؟ چون ذخایر زیاد داشتیم، پول زیاد داشتیم و این پول‌ها صرف اهدافی شد که هیچ ربطی به توسعه این کشور نداشت. او در ادامه اظهار کرد: نتیجه آن ایجاد گروه‌هایی بود که مالک بانک‌ها یا شرکت‌های عظیم شدند و گاهی ارقامی مثل ۳۷۰۰میلیارد غیب می‌شد؛ عددی که از تولید ناخالص داخلی چند کشور کوچک بیشتر است.

او گفت: اینها همه بحران است؛ همه شوک است. وقتی اعداد و ارقام این‌قدر بالاست، مغز آدم قدرت تحلیلش را از دست می‌دهد. خود من که پیر شده‌ام، گاهی شعرهایم را هم فراموش می‌کنم. اما مساله اصلی این است که در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که آموزش، مهارت‌آموزی و تولید فناورانه اصلا در اولویت نیست. وی ادامه داد: تمام کشورهایی که پیشرفت کردند، آموزش و مهارت را در ردیف اول قرار دادند اما ما از ابتدا تخصص را کنار گذاشتیم و گفتیم تعهد شرط است و همین شد که بر سرمان آمد. الان هم همین مسیر را ادامه می‌دهیم. با تعهد و دعا نمی‌شود اقتصاد را ساخت.

این اقتصاددان افزود: امروز وقتی می‌گویند صرفه‌جویی کنید یا آب جیره‌بندی می‌شود یعنی توپ را به زمین مردم می‌اندازند درحالی‌که مدیریت باید از بالا اصلاح شود. اگر قرار است در برابر شوک‌های اقتصادی مقاومت کنیم، باید ذخایر داشته باشیم؛ هم ذخیره ارزی، هم ذخیره آب، هم ذخیره برق. او توضیح داد: در دنیا استاندارد ذخیره آب برای هر نفر ۱۰۰‌لیتر در روز است یعنی ماهانه ۳۰۰۰لیتر. ما ۹۰‌میلیون‌نفر جمعیت داریم یعنی باید ۲۷‌میلیارد لیتر ذخیره آب ماهانه داشته باشیم تا در بحران آب بتوانیم یک‌ماه دوام بیاوریم اما ما چنین ذخیره‌ای نداریم چون بلد نبودیم منابع را درست مدیریت کنیم. ذخیره فقط ارزی نیست؛ ذخیره حیات و آینده کشور است.

 

 

 

برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید

مطالب مرتبط

آخرین اخبار