به گزارش رصد روز، شکست قطعنامه پیشنهادی روسیه و چین در شورای امنیت سازمان ملل متحد، نهتنها تیر خلاص بر پیکر نیمهجان برجام بود، بلکه ایران را در آستانه بازگشت به دوران سخت تحریمهای چندجانبه سازمان ملل قرار داد.
اکنون با فعال شدن مکانیسم ماشه، شش قطعنامه تحریمی گذشته علیه ایران بهطور خودکار بازمیگردد و کشور در شرایطی خاص قرار میگیرد، اما عجیب این است در حالیکه رئیسجمهوری ایران، مسعود پزشکیان صراحتاً تأکید کرده ایران قصد خروج از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (انپیتی) را ندارد، جریانهای تندرو در داخل کشور بر طبل خروج و حتی ساخت بمب اتم میکوبند؛ مسیری که بیش از هر چیز به نفع کاسبان تحریم و زیان مردم ایران است.
جمعه شب، شورای امنیت شاهد یکی از حساسترین رأیگیریهای سالهای اخیر بود. روسیه و چین با ارائه قطعنامهای تلاش کردند فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای ایران را دستکم شش ماه به تعویق بیندازند.
اما این قطعنامه با تنها ۴ رأی موافق، در برابر ۹ رأی مخالف و ۲ رأی ممتنع شکست خورد. این نتیجه بهمعنای آن است که فرآیند طبق بند ۱۱ قطعنامه ۲۲۳۱ وارد مرحله نهایی شده و از ساعت ۸ شب یکشنبه، تمامی تحریمهای سازمان ملل که در سال ۲۰۱۵ پس از توافق هستهای لغو شده بود، بار دیگر بهطور خودکار فعال خواهد شد.
بازگشت شش قطعنامه به معنای ممنوعیت فروش و خرید تسلیحات متعارف، محدودیت شدید در برنامه موشکی، محدودیتهای گسترده بانکی و مالی، و انسداد تجارت بینالمللی ایران خواهد بود. به بیان دیگر، همان سازوکارهای فلجکنندهای که در سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ اقتصاد ایران را به نقطه بحرانی کشاند، دوباره احیا میشود.
تفاوت مهم، اما این است که امروز اقتصاد ایران ضعیفتر از یک دهه قبل است.
چنان چه که در آن زمان ایران با حدود ۱۰۰ میلیارد دلار ذخایر ارزی و درآمد نفتی بالا توانست چند سال دوام بیاورد؛ اکنون، اما صادرات نفت به سختی به یکسوم دوران قبل از تحریمها رسیده، تورم مزمن بر زندگی مردم سایه انداخته و کسری بودجه مزمن دست دولت را بسته است. در چنین شرایطی، بازگشت تحریمهای شورای امنیت نه یک فشار عادی، بلکه ضربهای سهمگین بر پیکر نیمهجان اقتصاد خواهد بود.
همزمان با اعلام نتایج رأیگیری در شورای امنیت، فضای سیاسی ایران دچار تنشهای تازه شد. از یکسو رئیسجمهور مسعود پزشکیان در گفتوگو با خبرنگاران غربی تأکید کرد که ایران قصد خروج از انپیتی را ندارد: «حتی اگر تحریمهای شورای امنیت بار دیگر فعال شود، ما نمیخواهیم از انپیتی خارج شویم. قدرتهای خارجی به دنبال یک بهانه سطحی برای به آتش کشیدن منطقه هستند.»
این سخنان بهوضوح نشان میدهد دولت پزشکیان تلاش دارد از انزوای کامل ایران جلوگیری کند و همچنان در چارچوبهای بینالمللی باقی بماند.
در مقابل اما، بخشی از نمایندگان مجلس فضای دیگری را دنبال میکنند. چنان که علی نیکزاد، نایبرئیس مجلس اعلام کرد که ۷۱ نماینده طی نامهای به شورای عالی امنیت ملی خواستار «تغییر راهبرد هستهای» شدهاند؛ نامهای که بهطور ضمنی به معنای خروج از انپیتی یا حتی حرکت به سمت ساخت سلاح هستهای تفسیر شد. این در حالی است که رهبر انقلاب در سالهای گذشته بارها صراحتاً تولید و استفاده از سلاح هستهای را «حرام شرعی» عنوان کردهاند. تقابل تندروها با فتوای رهبر انقلاب نشان میدهد بخشی از جریان سیاسی داخلی بیش از آنکه دغدغه منافع ملی داشته باشد، به دنبال بهرهبرداری سیاسی و اقتصادی از فضای تحریمی است.
عضویت ایران در معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (انپیتی) تنها یک امضا روی کاغذ نیست؛ این عضویت، پایه اصلی مشروعیت بینالمللی برنامه هستهای ایران است.
انپیتی به کشورهای عضو اجازه میدهد در چارچوب آژانس بینالمللی انرژی اتمی، به فناوری صلحآمیز هستهای دسترسی داشته باشند. خروج از این معاهده به معنای خروج از چارچوب حقوقی بینالمللی است و عملاً ایران را در جایگاه یک تهدید هستهای قرار میدهد.
از منظر سیاسی، خروج از انپیتی بهسرعت میتواند اجماع جهانی علیه ایران ایجاد کند. حتی کشورهایی، چون روسیه و چین که تاکنون در برخی پروندهها از ایران حمایت کردهاند، در چنین شرایطی همراهی نخواهند کرد؛ چرا که هیچ کشوری حاضر نیست هزینه مشروعیتزدایی از نظام عدم اشاعه جهانی را بپردازد.
از منظر اقتصادی نیز، خروج از انپیتی میتواند آخرین روزنههای همکاری با جهان را ببندد. حتی کشورهایی مثل هند و ترکیه که در سالهای تحریم روابط اقتصادی محدودی با ایران داشتند، ناچار خواهند شد همکاریهای خود را قطع کنند. شرکتهای چندملیتی که هماکنون نیز بهدلیل تحریمهای آمریکا ریسک همکاری با ایران را نمیپذیرند، در صورت خروج ایران از انپیتی بهطور کامل از هرگونه تعامل کنار خواهند کشید.
باید توجه داشت که بازگشت تحریمهای شورای امنیت پیامدهای اقتصادی فوری و گستردهای خواهد داشت و خروج از ان پی تی دیگر نباید بر این شدت بیافزاید.
صادرات نفت ایران که پس از برجام به بیش از دو میلیون بشکه در روز رسیده بود، بار دیگر با کاهش جدی روبهرو خواهد شد. در دوران تحریمهای پیشین، صادرات به کمتر از ۷۰۰ هزار بشکه رسید. این بار نیز احتمالاً مشتریان آسیایی مانند چین و هند زیر فشار بینالمللی ناچار به کاهش خرید خواهند شد. کاهش صادرات نفت یعنی کاهش درآمد ارزی، کسری بودجه شدیدتر و فشار بر نرخ ارز.
بازگشت تحریمهای شورای امنیت به معنای انسداد کامل شبکه بانکی ایران از سیستم مالی بینالمللی است. دسترسی به سوئیفت عملاً غیرممکن خواهد شد و حتی تبادلات از طریق بانکهای کوچک منطقهای نیز دشوار میشود. این مسئله تجارت خارجی ایران را به شبکهای غیررسمی و پرهزینه محدود خواهد کرد.
در سالهای پس از برجام، چندین شرکت اروپایی و آسیایی برای سرمایهگذاری در بخشهای نفت، گاز، خودرو و مخابرات وارد ایران شدند. بازگشت تحریمها این روند را معکوس میکند و سرمایههای موجود نیز از کشور خارج خواهند شد. همزمان سرمایهگذاران داخلی نیز تمایل بیشتری به خروج سرمایه به کشورهای همسایه پیدا میکنند.
صنایع ایران بهشدت وابسته به واردات مواد اولیه و قطعات هستند. با بازگشت تحریمها، دسترسی به این اقلام دشوارتر و گرانتر خواهد شد. صنایع خودرو، پتروشیمی، فولاد و حتی داروسازی نخستین قربانیان این وضعیت خواهند بود.
کاهش درآمد ارزی و افزایش هزینه واردات، بهطور مستقیم به افزایش نرخ تورم منجر میشود. در شرایطی که تورم رسمی هماکنون بالای ۴۰ درصد است، بازگشت تحریمها میتواند موج جدیدی از گرانی و کاهش قدرت خرید را بر مردم تحمیل کند. تجربه سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲ نشان داد که تحریمهای چندجانبه چگونه سفره مردم را کوچک میکند.
اما عجیب این است که در میانه این بحران، یک گروه خاص بیش از همه سود میبرد: کاسبان تحریم. این عنوان به مجموعهای از نهادها و شبکههای اقتصادی اطلاق میشود که در سایه تحریمها و محدودیتهای بینالمللی، از تجارت غیرشفاف، واردات انحصاری و فروش نفت در بازار سیاه سودهای کلان بهدست میآورند.
کاسبان تحریم علاقهای به رفع محدودیتها ندارند؛ چرا که شفافیت و رقابت آزاد منافع آنها را تهدید میکند. هر بار که فشارهای بینالمللی افزایش یافته، شبکههای واسطهای و غیررسمی بیش از گذشته قدرت گرفتهاند. از قاچاق سازمانیافته کالا تا فروش نفت با واسطه و دریافت پورسانتهای چندصد میلیون دلاری، همه و همه بخشی از منافعی است که در سایه تحریم به جیب این گروهها سرازیر میشود.
مردم، اما تنها بازندگان واقعیاند. تورم، بیکاری، رکود و کاهش ارزش پول ملی مستقیماً بر زندگی طبقات متوسط و پایین جامعه فشار میآورد. در حالیکه نهادهای ذینفع از تحریم، داراییهای خود را در خارج از کشور یا در بازارهای غیررسمی انباشته میکنند، شهروندان عادی هر روز فقیرتر میشوند.
ایران اکنون در برابر دو راهی مهم قرار دارد:
باقی ماندن در انپیتی و تلاش برای مذاکره مجدد
این گزینه هرچند دشوار است، اما تنها راهی است که میتواند از انزوای کامل ایران جلوگیری کند. ماندن در چارچوبهای بینالمللی به دولت اجازه میدهد از کانالهای دیپلماتیک برای کاهش فشارها استفاده کند.
خروج از انپیتی و حرکت بهسوی رویارویی
این گزینه شاید برای تندروها جذاب بهنظر برسد، اما تبعات فاجعهباری برای کشور دارد. انزوای کامل، اجماع جهانی علیه ایران، تشدید تحریمها و حتی احتمال رویارویی نظامی، بخشی از پیامدهای این مسیر خواهد بود.
شکست قطعنامه روسیه و چین و بازگشت تحریمهای سازمان ملل، مرگ رسمی برجام را رقم زد. اما پایان برجام نباید به معنای پایان دیپلماسی باشد. ایران بیش از هر زمان دیگر نیازمند عقلانیت، صبر و پرهیز از ماجراجویی است.
خروج از انپیتی نهتنها گرهی از مشکلات اقتصادی و سیاسی کشور باز نمیکند، بلکه بحرانهای تازهای میآفریند. در این میان، تنها کسانی که از تشدید فشارها سود میبرند، کاسبان تحریم و شبکههای غیرشفاف اقتصادیاند. مردم ایران، اما با موج تازهای از گرانی، رکود و انزوای بینالمللی مواجه خواهند شد.
این لحظهای تاریخی برای ایران است؛ لحظهای که باید میان منافع ملی و سود کوتاهمدت گروههای افراطی یکی را برگزید. آینده ایران، تنها با عقلانیت و دیپلماسی قابل دفاع خواهد بود، نه با شعارهای تند و بازیهای پرخطر.
برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید