ادعا‌های جدید طرف دعوای صابر ابر خبرساز شد

ماجرای تهدید صابر ابر واکنش‌های مختلفی را در پی داشت؛ اما با پیداشدن ابعاد تازه‌ای از این اتفاق، پرده از یک‌سری مسایل برداشته شد، در این گزارش به تحلیل جزئیات و ابهامات پیرامون این حادثه و ارتباط آن با اختلافات حقوقی پرداخته‌ایم.

به گزارش رصد روز، ماجرای تهدید صابر ابر واکنش‌های مختلفی را در پی داشت؛ اما با پیداشدن ابعاد تازه‌ای از این اتفاق، پرده از یک‌سری مسایل برداشته شد، در این گزارش به تحلیل جزئیات و ابهامات پیرامون این حادثه و ارتباط آن با اختلافات حقوقی پرداخته‌ایم.

 

همه‌چیز با یک پست در اینستاگرام آغاز شد؛ اوایل شهریور بود که صابر ابر برای اولین بار از ماجرایی پرده برداشت که اولین‌بار نیست که افراد سرشناس در ایران و جهان مورد مزاحمت، سرقت و تهدید قرار می‌گیرند؛ از تهدید بازیگر زن که پلیس فتا ورود کرد و هفته گذشته خبری منتشر شد مبنی بر اینکه فرد مزاحم دستگیر شده است، یا ماجرای مادر علی انصاریان و ضرب‌وشتم مهران رجبی یا ماجرای معروف خودکشی زهره فکورصبور، سرقت گردنبند طلای علی دایی و مواردی دیگر که در سطح بین‌المللی و جهانی هم وجود دارد. شاید تلخ‌ترین اتفاق به ماجرای قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر همسر او برگردد، تا اینکه سال گذشته خبری از تهدید شدن فقیهه سلطانی به گوش رسید و چندی است ماجرای تهدید صابر ابر با انتشار پست اینستاگرامی او به اوج خودش رسید.

بدون هیچ قضاوتی یک بار این پست اینستاگرامی را مرور می‌کنیم:

«من به‌عنوان یک شهروند در این شهر همیشه مراقب زیست و زندگی شخصی خودم، اطرافیانم و دیگر شهروندان شهر در حد توانم بوده‌ام. لازم می‌دانم مطلبی را با شما در میان بگذارم که مشخصاً اشاره به «عدم امنیت» دارد. امنیت شخصی زندگی من و اطرافیانم با حضور یک مزاحم (ب. ب) طی چندسال اخیر دستخوش ناامنی شده که در طی ماه‌های اخیر و روز‌های اخیر باتوجه به تعدد محکومیت‌های کیفری صادره از قوه‌قضاییه علیه ایشان به اوج خود رسیده و باتوجه به اینکه هم اکنون این شخص با قید وثیقه تا صدور رأی بعدی کیفری آزاد است همچنان از اقدامات دیگری شامل حمله به قصد ضرب و جرح، تهدید به اسیدپاشی، تهدید به ربودن و در گونی بردن و اقدام به آدم ربایی، اجیر کردن خفت‌گیر و زورگیر و نشر اکاذیب در فضای مجازی و … … فروگذار نیست.

هتاکی در فضای مجازی و تهیه خوراک کثیف از جنس دروغ با اکانت‌های جعلی و برای صفحاتی که هویت‌شان معلوم است (تا امروز به آن‌ها نپرداختم، چون در شأن من و شما نیست) و نون روز و شب‌شان را از تولید اخبار جعلی بدست میاورند به این خیال خام که با این حاشیه‌های کثیف بتوانند خدشه‌ای به اعتبار حرفه‌ای افراد میان بخشی از جامعه که تمام ماجرا را نمی‌دانند وارد کند، غافل از اینکه هیچ چیز پنهان نیست و جامعه بسیار آگاه‌تر از آن است. برای من تنها حفظ امنیت شخصی‌ام نه به عنوان بازیگر بلکه تنها به عنوان یک شهروند مهم است و، چون می‌دانم که افراد دیگری نیز در سال‌های گذشته درگیر مزاحمت‌های این شخص بوده‌اند (به گواه سوءسابقه قضایی) تصمیم به اعلام عمومی گرفتم.

تا به امروز از این اعلام خودداری کردم تا اضطرابی را به جامعه تزریق نکنم! اما با اتفاقات اخیر مطمئن شدم باید راهی یافت تا اراذل و همدستان را به قانون سپرد، امیدوارم این یادداشت شروعی باشد برای قطع این جریان من منتظرم تا مراحل قانونی طبق روال پیش رود و از نتیجه شما را بی‌خبر نخواهم گذاشت.

طبق این نوشته به صورت عمومی اعلام می‌نمایم در صورتی که هر اتفاق و تهدیدی در زندگی شخصی من از جانب هر شخصی در حال حاضر به وجود بیاید مسبب آن تنها یک نفر است که وکلا و اطرافیانم به خوبی او را می‌شناسند. از همین‌جا از تمام مقامات مربوطه تقاضای کمک و همراهی دارم تا شاید با اعلام و محکوم شدن افرادی این چنین که سلامت جامعه را مخدوش می‌کنند عبرتی باشد برای دیگران. وکلایم مشغول پیگیری‌های قضایی از قوه قضاییه و پلیس امنیت تهران هستند که پس از اخذ اجازه از مراجع قضایی آراء محکومیت، عکس و هویت آن شخص را منتشر خواهم کرد.».

اما چرا این پست شهریورماه منتشر شد؟ چرا که در جریان گفتگو با «ب. ب» یا همان بهادر برزگر به نکات جالب و در عین حال قابل تأملی دست پیدا کردیم. ماجرایی که صابر ابر از آن به عنوان ناامنی یاد می‌کند و داستانش را به اینستاگرام و صفحه مجازی‌اش کشانده در اوایل پاییز سال گذشته اتفاق افتاده و حالا که حکم جلبِ او صادر و بعد از بازداشت موقت، دست به انتشار چنین روایتی زده می‌شود. این در نوع خودش قابل تأمل است.

از جهتی دیگر هم موضوع شائبه‌برانگیز می‌شود، چرا که در کنارِ روایت دیرهنگام، هیچ فیلم یا عکسی از این حادثه منتشر نشده است. در حالی که این نوع اتفاقات معمولاً از سوی طرفداران و رهگذران کوچه و خیابان زیر ذره‌بین قرار می‌گیرد، ابعاد دیگر ماجرا باید بیشتر بررسی شود. این قضاوت‌ها و گمانه‌زنی‌ها مشابه روایت‌هایی هستند که بعد از قتل داریوش مهرجویی مطرح شد یا درباره خودکشی «زهره فکورصبور» بازیگر سینما و تلویزیون. در این موارد، با مشخص شدن ابعاد دیگر، همه متوجه غبارآلود شدن واقعیت زیر خروار‌ها عوام‌فریبی و بازی رسانه‌ای شدند.

حالا چرا «بازی رسانه‌ای»؛ به خاطر عقبه‌ی نامطمئنِ برخی سلبریتی‌ها در روایت اتفاقات؛ آنچه به نفع‌شان بوده و هست همان‌گونه می‌گویند و جامعه را با افکار خودشان پیش می‌برند. البته جامعه همچون گذشته که درباره هر موضوعی اعلام نظر می‌کردند و اکثر اوقات شاهد موضع‌گیری‌های عجیب و غریبی از سمتِ آن‌ها بودیم، اظهارنظرهایشان را نمی‌پذیرد. اما گروهی هم هستند به صرفِ علاقه‌مندی، هرآنچه می‌گویند را می‌پذیرند و به آن باور دارند. شاید این مطلب برای این دسته، کاربردی‌تر باشد. از این جهت است که شاید این بازی جدید رسانه‌ای تحت عنوان «تهدید به قتل» را باید جدّی گرفت!

البته در عین حال وکیل صابر ابر، ماجرای راه‌اندازی کافه صابر ابر و اجاره ساختمانی در خیابان میرزای شیرازی تهران رامطرح کرد. او درباره پستِ اینستاگرامی بازیگر شناخته شده این‌طور گفته است: «مزاحمت‌ها از جایی شروع می‌شود که آقای ابر، ملکی در خیابان میرزای‌شیرازی تهران برای راه‌اندازی یک گالری از این فرد اجاره می‌کند.»

ماجرا از کجا شروع می‌شود؟ صابر ابر در سال ۱۳۹۸ ملکی را در خیابان میرزای شیرازی از آقای «ب. ب» جهت برپایی کافه گالری اجاره می‌کند. «ب. ب» معروف یا همان بهادر برزگر حالا با خبرنگار تسنیم گفت‌وگویی کرده و ابعاد ماجرا را این‌گونه روایت می‌کند: ابتدا صحبت از اجاره سه ساله می‌شود با اصرارِ صابر ابر مدت اجاره، ۵ ساله می‌شود؛ بدون بیعانه و با ماهی ۲۷ میلیون اجاره در سال اول و در ادامه به ۳۳ میلیون اجاره در ماه افزایش پیدا می‌کند که به جز دو سال دریافتی، سال‌های بعدی هیچ پرداختی بابت اجاره اتفاق نمی‌افتد.

طرف مناقشه صابر ابر به خبرنگار ما گفت: او در همان ماه‌های نخست اجاره ملکِ ما، متأسفانه بدون توجه به بند‌های قرارداد و اجاره مرسومِ ملک‌های مسکونی و تجاری، شروع به ساخت و سازِ غیرمجاز می‌کند و وقتی پیگیری می‌کنم تا جلویِ این کار غیرقانونی را بگیرم با شکایت کیفری توسطِ ایشان مواجه می‌شوم؛ که چرا کارشناس برده‌ام برای تصویربرداری ساخت و سازِ غیرمجاز! البته اصرار به بررسی دوربین‌ها راهی به جایی نبرد.

برزگر با اشاره به عدم پرداخت اجاره در سال سوم تأکید کرد: دو سال اجاره پرداخت شد و برای سال سوم، آقای ابر چکی نوشتند بابت امانت و ضمانت اجاره که از آن موقع تاکنون اجاره‌ای پرداخت نشده است.

بهادر برزگر در ادامه این گفتگو از ماجرای چاقوکشی می‌گوید: روزی که در کوچه دوم میرزای شیرازی در املاک ویلا جلسه داشتم ماشینم را پارک می‌کردم یک موتوری به آینه ماشینم برخورد کرد. یک مقداری جلوتر رفت و فحاشی کرد. من اعتراض کردم که هر آدمِ دیگری وقتی چنین اتفاقی بیفتد اعتراض می‌کند. چهره موتور سوار به دلیل استفاده از کلاه و پوشش جلویِ صورت، قابل شناسایی نبود. این ماجرا به همین‌جا ختم نشد و او به هر طریقی سعی می‌کرد این برخورد کوچک را تبدیل به دعوایی بزرگ کند و فحاشی‌ها ادامه پیدا کرد تا به من به دنبال او بروم و پیگیرِ خسارت آینه بشوم. اما ساعتی بعد شکایتی از من می‌شود که بنده آقای موتورسوار را تهدید به قتل کرده‌ام!

و البته در ادامه مسایل دیگری برای من پیش می‌آورند تا عمقِ این حادثه را بیشتر کنند و در نهایت بتوانند تهدید به قتل را در شکایت‌شان واقعی‌تر جلوه دهند. بعد از این ماجرا، صابر ابر شکایت می‌کند که بنده به ایشان فحاشی کردم که اصلاً ایشان آنجا نبودند و ماجرا در کوچه دوم میرزای شیرازی بوده است. حالا بماند که صدای بنده را با هوش مصنوعی تغییر می‌دهند و هرچه دوست دارند می‌گویند. البته کارشناسان برای بررسی به خیابان میرزای شیرازی می‌آیند و شواهد را مورد بررسی قرار می‌دهند نهایتاً به این نتیجه می‌رسند چنین موردی نبوده است. فایل صوتی هم مورد بررسی قرار می‌گیرد متوجه می‌شوند متعلق به بنده نیست. البته در کارشناسی مجدد هم متوجه می‌شوند این صدا، صدایِ بهادر برزگر نیست.

شکایت بعدی آغازِ همان ماجرایی است که آقای ابر به عنوان چاقوکشی از آن یاد کرده‌اند. وقتی در پشت بام ساخت و ساز غیرمجاز داشتند و آن را مسقف کردند هواکش‌ها مسدود شده و صدایِ اقامتگاه حولِ ساختمان ما را هم درآورد. به این دلیل پیگیر شدم تا این هواکش را از انسداد دربیاورم، اما این شکایت راهی به جایی نبرد. مهرماه سال گذشته بود که من در مغازه بودم؛ ساعت حدوداً ۷ و نیم شب بود. بچه‌ها به من گفتند صابر ابر بیرون است و طوری رفتار می‌کرد که زیر دوربین‌های ما باشد. نمی‌دانم چه شد که ساعتی بعد شکایتی از من انجام شد به جرمِ چاقو زدن به آقای ابر! و اصلاً از ماجرا چیزی نمی‌دانستم.»

وی درباره این پست اینستاگرامی خاطرنشان کرد: نمی‌دانم چرا این پست را آقای ابر، یک سال بعد پس از حکم جلب و بازداشت موقت در صفحه خودشان گذاشته‌اند؟ البته ماجرایی که سناریویی ساختگی است و هیچ تصویر و فیلمی هم از آن بیرون نیامده. ایشان می‌گفتند جلوی طرفدارانِ من این اتفاق افتاده چرا یک طرفدار از لحظه اصابت چاقو و تهدید و توهین من فیلم و عکسی نگرفته‌اند؟

بهادر برزگر در پایان صحبت‌هایش به این نکته اشاره می‌کند که به حساب این که با یک هنرمند روبرو است در عقد قرارداد تساهل به خرج داده و در غیر این صورت حتماً تضمین‌های محکم‌تر از چک تخلیه و بیعانه دریافت می‌کرد نه اینکه دو ماه هم به دلیل کسبِ فرهنگی او دو ماه رایگان ملک را در اختیار او قرار دهد.

این توضیحات و روایت‌های طرف مناقشه صابر ابر با خبرگزاری تسنیم است که بنابر اصل عدالت رسانه‌ای برای همه شهروندان منتشر شده است و بدیهی است که بنابر همین اصل، خبرگزاری تسنیم این حق را برای آقای صابر ابر بازیگر شناخته شده سینما و وکیل ایشان قائل است تا توضیحات آن‌ها را هم به سمع و نظر مخاطبین برساند.

همچینین لازم به ذکر است که این گزارش و روایت بر اساس مستنداتی که از آقای بهادر برزگر دریافت شده تنظیم و این مستندات نزد خبرگزاری تسنیم محفوظ بوده و در صورت لزوم به مراجع قانونی تسلیم خواهد شد.

برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید

مطالب مرتبط