به گزارش رصد روز، پایان نخستین مناظره انتخابات ریاست جمهوری با محوریت مسائل اقتصادی که دوشنبه شب از تلویزیون پخش شد، شروع بحثهای متعددی در محافل کارشناسی بود. به باور برخی این جلسه حرف تازهای برای گفتن نداشت و در مقابل عدهای دیگر به دنبال پدیده جدید این دور از انتخابات بودند.
در این حین بسیاری نیز اظهارات و شعارهای ۶ نامزد انتخاباتی و رویکرد آنان در مورد اقتصاد کلان از تورم تا رشد اقتصادی را مورد کندوکاو قرار دادند تا به این ترتیب تحقق پذیری این ادعاها مورد سنجش قرار بگیرد.
«مهدی پازوکی» اقتصاددان نگاهی به صحبتهای علیرضا زاکانی و امیرحسین قاضی زاده هاشمی به عنوان دو تن از اصولگرایان حاضر در چهاردهمین دور از انتخابات ریاست جمهوری انداخته است.
زاکانی فقط یک چیزهایی از اقتصاد شنیده و متوجه نیست
علیرضا زاکانی در مناظره دوشنبه شب در پاسخ به سوال کارشناسان اقتصادی مبنی بر برنامه دولت وی در خصوص کنترل تورم گفت: من معتقدم اصل نقدینگی مفید است. مهم این است این نقدینگی سرگردان نشود و در جای خاص سرمایه گذاری شود. او در ادامه از چین مثال میزند که نسبت نقدینگیش به تولید ناخالص داخلی بیش از ۲۰۰ برابر است و میانگین دنیا ۱۴۰ برابر است؛ اما در ایران این نسبت فقط ۷۵ درصد است؛ و در ادامه نتیجه میگیرد که نقدینگی به ذات بد نیست.
مهدی پازوکی، کارشناس مسائل اقتصادی درباره اظهارات این کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری به انتقاد از عملکرد این نامزد در شهرداری تهران و مانور وی بر واردات خودروی برقی پرداخته و میگوید: واقعیت مانور روی واردات خودروی برقی این است که آقای زاکانی از پول خودمان به خودمان وام داده است. این اسمش سرمایه گذاری خارجی نیست. عملکرد ایشان در شهرداری تهران هم به هیچ وجه قابل قبول نبوده است. نمونه آن طولانی شدن اتوبان آزادگان و خدمات شهرداری برای منظره شهر است. در مورد اقتصاد هم یک چیزهایی در مورد نقدینگی شنیده و متوجه نیست.
او در ادامه عنوان میکند: مهمترین عامل بی ثابتی در اقتصاد ایران نرخ فزاینده تورم و مهمترین عامل تورم در ایران حجم فزاینده نقدینگی است. یکی از منابع رشد نقدینگی کسری بودجه دولت است. نتیجه همه اینها کاهش ارزش پول ملی و قدرت خرید و در نهایت کم شدن رفاه جامعه است. اقتصاد ایران یکی ازبی ثباتترین اقتصادهاست. در کجای دنیا نرخ تورم ۴۰ درصد است؟ در همه جای دنیا نرخ تورم دو رقمی شود دولتها سقوط میکنند.
سیاست شهردار تهران مدیریت سنتی یک جامعه صنعتی است
این اقتصاددان میافزاید: اینکه گفته شده نقدینگی را باید هدایت کنیم بله درست است، اما باید فضای کسب و کار را درست کنیم. در حالی که الان سرمایه گذاری خارجی در کشور انجام نشده است. این نوع سرمایه گذاری هم به معنی آن است که خارجی پول بیاورد، مدیریت و تکنولوژی بیاورد و در سود و زیان شریک باشد. باید پاسخ دهند که الان در کدام استان و پروژه سرمایه گذاری یا FDA شکل گرفته است؟ اینها در حالی است که نفتمان را هم مفت به چین میفروشیم. برای همین است که میگوییم باید به سمت تعامل با جهان برویم و از کشورهای منطقه یاد بگیریم.
پازوکی یادآور میشود: زمانی که انقلاب شد شاخصهای اقتصادی کشورهای حاشیه خلیج فارس اصلا با ما قابل مقایسه نبود و بسیار بدوی و سنتی بود. اما الان قطر علاوه بر رشد شاخصها در مسائل سیاسی هم نقش بازی میکند و راهبر صلح منطقه خاورمیانه است. اینها در حالی است قطر کلا یک سوم استان هرمزگان ماست. تفکر آقای زاکانی چیزی نیست جز اینکه ایران برگردد به دوران قبل از انقلاب صنعتی. او میخواهد با مدیریت سنتی یک جامعه صنعتی را اداره کند؛ بنابراین تفکر آقای زاکانی یعنی عقبگرد ایران و اظهارات ایشان دقیقا به معنای این است که نقدینگی را افزایش دهیم! کدام اقتصاددان از تئوری ایشان دفاع میکند؟ صحبتهای زاکانی درباره نقدینگی تناقض دارد، چرا که گزارشهای بانک مرکزی که در اوایل امسال، یک هفته قبل از شهادت آقای رئیسی منتشر شد یکی از موفقیتهای دولت را کاهش روند رشد نقدینگی دانسته است که خلاف نظر زاکانی است. ایشان اگر راست میگوید تهران را بسازد.
این اقتصاددان در ادامه میافزاید: اگر بنگاههای ما کمبود نقدینگی دارند معنایش این نیست که بودجه کشور را پمپاژ کنیم. مشکل ایران بی انضباطی اقتصادی است. این خودش سه بی انضباطی را موجب میشود. یک: بی انضباطی پولی در سیستم بانکی، دو: بی انضباطی در سند بودجه و سه: بی انضباطی اداری. بی انضباطی پولی باعث شده حجم بدهی دولت به بانکها افزایش یابد و باعث رشد نقدینگی شود. در مورد دوم از طریق کسری بودجه و زمانی که مخارج و منابع دولت ناتراز است، اتفاق میافتد. در مورد سوم که بی انضباطی اداری باشد، برخلاف همه دنیا که بهترین نیروها را جذب دولت میکنند، ما برعکس هر چه آدم به قربان گو و بی دانش هست را به کار گرفتهایم.
او به طرح یک پرسش از شورای نگهبان پرداخته و میگوید: به عنوان یک شهروند سوال میکنم چطور آقای جهانگیری نمیتواند کاندیدا شود، اما آقای قاضی زاده هاشمی توانسته؟ همین الان بروید بانک دی که مالکیتش در دست بنیاد شهید است را بررسی کنید. الان ارزش سهامش در همین دولت و همین چند ماه گذشته حدود ۶۰ تومان شده است. چطور انتظار داریم این آقا بتواند نقدینگی را کنترل کند؟ یا به اقتصاد خانواده بها بدهد؟ این تفکرات با مسائل، علمی برخورد نمیکند و به شدت پوپولیستی است. مانور بر روی خزانه خالی دولتهای قبلی هم صرفا بحثهای سیاسی است و اعتقاد دارم مقصر همه اینها شورای نگهبان است.
مهدی پازوکی در پاسخ به این سوال درباره رشد اقتصادی که همه بحثهای مناظره دوشنبه شب حول محور آن بررسی میشد باور دارد: نرخ رشد ۸ درصد در برنامههای چهارم، پنجم و ششم بوده اما هیچوقت محقق نشده است. تحقق این رشد در برنامه هفتم نیز در گرو انجام چند چیز است. اولین نکته این است که اقتصاد ایران بسته است، یعنی تعامل با جامعه جهانی ندارد. اگر امروز شرکتهای آمریکایی بیایند در اقتصاد ایران سرمایه گذاری کنند، به نفع ملت ایران و به زیان رقبای منطقهای ماست. این آقایان همین را نمیفهمند. اقتصاد ایران اگر بسته باشد امکان ندارد نرخ رشد ۸ درصد محقق شود.
به گفته وی دومین عاملی که این هدف را محقق میکند نگاه به داخل است، یعنی حکومت اندیشمندان و دانایان بر مسندهای اقتصادی، اجتماعی و مدیریتی، کسانی که با راهکارهای علمی تورم را کنترل میکنند نه با تفکر مداحی.