” یلدا واژهای سریانی به معنی زادن است و از اینروی نخستین شب از دیماه چنین نام گرفته که بر پایه باور ایرانیان کهن، در این شب، مهر یا میترا زاده شده است.
مهر یا میترا چهرهای است با چند نمود در تاریخ و فرهنگ ایرانزمین که کهنترین نمود، ایزد پیمان و دوستی است که از آن واژه مهر در این معنی بر جای مانده است.
دیگر نمود مهر نام دینآوری است که ۶۰ سال پس از تازش اسکندر گجسته به ایران و ۳۰ سال پس از برپایی جهانشاهی اشکانی در یکی از شهرهای خاوری ایران از دوشیزهای به نام ناهید زاده شده است.
این آیین در ایران روایی یافت و پس از آن در قلمرو جهانشاهی روم چند تن از پادشاهان این سرزمین به آیین مهر گرویدند.
این آیین در پی کشاکشهای روزگار و ناسازی کسانی که با آن دمساز نبودند، اندک اندک از میان رفت؛ اما در ژرفای فرهنگ و تبارشناسی ایران بر جای مانده است.
خورشید سومین نمود مهر است. یادگار و بازتاب این نمود هنوز در زبان پارسی برجاست و اندک اندک مهر باستانی با خورشید درآمیخت و در باورشناسی مهری، خورشید، ستارگان و آسمان کارکردی بنیادین دارند.
به هر روی، ما هنوز نمادهای خورشیدی را بر خوان آیینی شب یلدا میبینیم که یکی از برجستهترین و بنیادیترین این نمادها، انار است که در رنگ و ریخت یادآور خورشید است.
در سالیان پسین هندوانه نیز بر این خوان افزوده شده است.
” یلدا دختر بالابلند ایرانی را محترم بشماریم “
دربارهی آیینها و رسوم سنتی شب یلدا، آگاهی باریک و روشنی در دست نیست؛ زیرا آبشخورهای مهری از میان رفته؛ اما بر پایهی آنچه که در خوان یلدا میبینیم، میتوان رسم و راههای این آیین کهن را گمان زد.
بیک نمونه از این آیینها دانههای خشک است که به شیوهای رازآلود بر خوان شب یلدا مینهند و ایرانیان با این دانهها و آجیل، مهر را به پاس دهشهای او به جهانیان بزرگ میدارند.
از سوی دیگر، شب یلدا در نخستین شب از دیماه برگزار میشود که درازترین شب سال هم هست و در چنین شبی نیاز به خورشید و دمیدن آن بیش از هر زمان دیگری جانها را برمیانگیزد و به شور میآورد.
از اینروی ایرانیان میکوشند این شب را با دمیدن خورشید به شیوههای گوناگون زنده بدارند که نشستن بر خوان شب یلدا، یکی از این آیینهاست.
خواندن دیوانهای شعر پارسی و خصوصا دیوان حافظ و فال گرفتن با آن و همچنین گرد یکدیگر برآمدن و به بزم نشستن و شب را در کنار خویشان و دوستان گذرانیدن هم از دیگر آیینهای کهن شب یلدا ست”
نویسنده: میرجلال الدین کزازی