به گزارش رصد روز ، در روزهای اخیر از قول یک فعال کارگری خط فقرِ ده میلیون تومانی تبدیل به تیتر رسانهها شده است. اینکه در تابستان امسال، متوسط هزینههای زندگی در کلانشهری مانند تهران به ۱۰ میلیون تومان نزدیک شده، یک واقعیت مسلم است؛ اگر مجموع هزینههای زندگی شامل هزینههای خوراکیها و آشامیدنیها، حمل و نقل، آموزش، درمان و بهداشت و درنهایت هزینههای سر به فلک کشیدهی اجاره خانه در تهران را جمع بزنیم، حاصل اگر از ده میلیون تومان بالاتر نزند، حداقل همان ده میلیون تومان است.
خط فقر و سبد معیشت
اما مساله اینجاست که تعیین خط فقر رسمی براساس الزامات برنامههای توسعه (از برنامه چهارم توسعه گرفته تا برنامهی ششم) وظیفهی دولتهاست؛ یعنی نهادهای دولتی وظیفه دارند براساس آمارهای متقن رسمی، هرساله خط فقر را اعلام کنند اما کارگران نیز مولفهی قابل اعتنا و قابل استنادی به نام «سبد معیشت» دارند که محاسبهی نرخ آن در چندسال گذشته براساس الزامات بند دوم ماده ۴۱ قانون کار، در دستور کار قرار گرفته است.
در ادبیات اقتصادی، میان خط فقر (Poverty Line) و سبد معیشت (Living Basket) کمی تفاوت وجود دارد. خط فقر، یک شاخص اقتصادی کلان است که معمولاً توسط نهادهای رسمی و دولتی به عنوان مبنای تعیین دهکهای درآمدی اقتصاد اعلام میشود ولی سبد معیشت، مقولهای در اقتصاد خُرد است که اتحادیهها و تشکلهای کارگری که به نمایندگی از جانب کارگران در مذاکرات مزدی، طرف چانهزنی کارفرمایان هستند، محاسبه کرده و از نرخ آن در مذاکرات رونمایی میکنند. بنابراین محاسبهی سبد معیشت و نرخگذاری مرتب آن براساس تغییرات قیمتی کالاهای اساسی خانوارها، یکی از وظایف کلیدیِ تشکلهای کارگری است؛ درحالیکه به گفته فرامرز توفیقی (رئیس کمیته دستمزد کانون عالی شوراهای اسلامی کار کشور)، تعیین خط فقر فقط وظیفهی دولت است و کارگران باید اعلام خط فقر را از دولت مطالبه کنند.
با اینهمه در سالهای اخیر، نهادهای دولتی و رسمی، تلاشی برای اعلامِ «خط فقر رسمی» صورت ندادهاند. تنها در بهار سال جاری، مرکز پژوهشهای مجلس اعلام کرد: خط فقر خانوارهای چهارنفره در شهر تهران طی دو سال اخیر، از ۲.۵ میلیون تومان به ۴.۵ میلیون تومان رسید؛ یعنی ۸۰ درصد افزایش یافت. با اینهمه عدد ۴.۵ میلیون تومان هیچ قرابتی با واقعیتهای ملموس زندگی مردم در بهار سال جاری ندارد.
در حالیکه در اسفندماه ۹۸، سبد معیشت خانوار ۴ میلیون و ۹۴۰ هزار تومان نرخگذاری شده است، چگونه در بهار امسال (یعنی چند ماه بعدتر) خط فقر، در تهران فقط ۴.۵ میلیون تومان است؟!
نه تنها خط فقر ۴.۵ میلیون تومانی (آخرین خط فقر تقریباً رسمیِ اعلام شده توسط نهادهای فرادستی) قرابت و تناسبی با واقعیت ندارد، بلکه همه شاخصهای اقتصادی نشان میدهند که خط فقر بسیار بیشتر از این رقم و شاید حتی دو برابر این عدد است.
دادههای رسمی در مورد افزایش هزینههای زندگی
براساس دادههای رسمی، تورم نیمه اول امسال، بالاترین تورم در شش ماهه اول سه دهه گذشته بوده است. بر اساس گزارش مرکز آمار، شاخص کل قیمت مصرفکننده خانوارهای شهری کشور در شهریور امسال به ۲۴۳.۱ واحد رسید که نسبت به پایان سال ۱۳۹۸ رشد ۲۱.۹درصدی نشان میدهد. بر این اساس، در ۶ ماه نخست امسال شاخص تورم کالاها و خدمات مصرفی در مناطق شهری کشور ۲۱.۹ درصد افزایش پیدا کرده که این میزان، بالاترین رقم در سه دهه اخیر محسوب میشود.
از سوی دیگر، براساس آخرین گزارش رسمی مسکن و شهرسازی، نرخ مسکن از ابتدای سال نود و هفت تا تابستان امسال، رشد پنج برابری داشته است. یعنی پانصد درصد گران شده است که بیشترین میزان رشد مسکن در دهههای گذشته است.
اعداد رسمی تورم زیر ۳۰ درصد است!
با اینهمه اعداد رسمی تورم همچنان روی اعداد زیر ۳۰ درصد جانمایی شدهاند. به گفتهی احسان سلطانی (پژوهشگر اقتصادی)، اعداد تورمی واقعی نیستند و در مقولهی «عددسازی» جای میگیرند.
او تاکید میکند: براساس هدفگذاریهای محقق نشده مثلاً همان تورم هدفی که اعلام کردند باید بین ۲۰ تا ۲۴ درصد باشد، عددسازی میکنند؛ فکر میکنند مردم با دیدن این اعداد زیر ۳۰ درصد دیگر اقناع میشوند و تصور میکنند همه چیز روبراه است! درحالیکه هر فردی که با قیمتها و بازار اجناس سروکار دارد، به راحتی درک میکند که همه چیز از ابتدای سال تا امروز حداقل ۶۰ درصد گران شده است.
طبق اعلام
در شهریور ماه امسال تورم ماهانه ۳.۶ درصد، تورم نقطه به نقطه یعنی شهریور امسال نسبت به شهریور پارسال ۳۴.۴ درصد و تورم سالانه یعنی میانگین ۱۲ ماهه منتهی به شهریور ماه امسال ۲۶ درصد بوده است. براساس این آمارها، هزینههای زندگی از شهریور سال گذشته تا امروز فقط ۳۴.۴ درصد زیاد شده است! این در حالیست که محاسبات مستقل سبد معیشت نشان میدهد فقط از اسفند تا امروز هزینههای زندگی خانوار خیلی بیشتر از این ارقام و حدود ۶۰ درصد افزایش داشته است.
سبد معیشت به ۷ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان رسیده است
فرامرز توفیقی که محاسبات مستقل سبد معیشت را انجام میدهد، نرخ سبد معیشت در شهریورماه را ۷ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان اعلام میکند. او تاکید میکند: این رقمِ بسیار حداقلی با احتساب همه هزینهها ازجمله هزینههای بهداشت و مسکن محاسبه شده و متوسط کمترین هزینههای زندگی در سراسر کشور است. بدیهیست که اگر بخواهیم فقط تهران یا کلانشهرها را در نظر بگیریم، کمینهی هزینههای زندگی بسیار بیشتر از این رقم خواهد بود.
او با تاکید بر اصالتِ گفتمانِ سبد معیشت در مذاکرات مزدی و چانهزنیهای کارگران مقابل دولت و کارفرمایان میگوید: براساس برنامههای توسعه دولتها موظف به اعلام خط فقر هستند اما سالهاست که از انجام این تکلیف قانونی طفره میروند؛ از سوی دیگر وظیفهی ما محاسبه سبد معیشت براساس معیارهای حداقلی و با مبنا قرار دادن سبد خوراکیهای انستیتو پاستور ایران و آمارهای مرکز آمار ایران است؛ وقتی کمینهی هزینههای زندگی در شهریورماه ۷ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان است، یعنی اگر دستمزد کارگران کمتر از این رقم باشد، نمیتوانند هزینههای زندگی خود را تامین کنند.
افزایش ۶۰ درصدی هزینههای زندگی در شش ماه!
در حالی سبد معیشت در شهریورماه به ۷ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان رسیده که نرخ آن در مردادماه، ۷ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان بوده است؛ یعنی در همین یک ماه (ماه پایانی تابستان) هزینههای زندگی حداقل ۴۰۰ هزار تومان افزایش یافته است اما از ابتدای سال این افزایش بسیار بیشتر از این ارقام بوده است.
برای محاسبهی افزایش هزینههای زندگی در شش ماههی نخست امسال، باید سبد معیشت اسفندماه را با سبد معیشت شهریور قیاس کنیم. در اسفندماه براساس محاسبات تایید شده توسط هر سه گروه مذاکرات مزدی، سبد معاش خانوار ۴ میلیون و ۹۴۰ هزار تومان نرخگذاری شد. همین سبد در شهریور به ۷ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان رسیده است، یعنی در طول شش ماه هزینههای زندگی حدود ۳ میلیون تومان افزایش یافته است! این اعداد نشان میدهد در شش ماههی نخست سال جاری، سبد معیشت خانوار یا همان هزینههای زندگی ۶۰ درصد افزایش داشته است.
با این حساب، در حال حاضر اگر یک خانواده کارگری کمتر از ۷ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان دریافتی ماهانه داشته باشد، نمیتواند هزینههای معمول زندگی خود را تامین کند. سوال اینجاست که چند درصد طبقهی کارگر ایران بالاتر از این رقم دریافتی دارند؟! آیا این نرخ، بیشتر از ده درصد یا خیلی خوشبینانه ۱۵ درصد است؟!
ایلنا