به گزارش رصد روز، منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا با بحرانی جدی در زمینه منابع آب مواجه است و عواملی مانند تغییرات اقلیمی، رشد جمعیت، مدیریت ناکارآمد منابع آبی و ضعف حکمرانی، ریشههای اصلی این بحران هستند. تولید، تصفیه و توزیع آب نیازمند مصرف بالای انرژی است، در حالیکه تولید انرژی نیز به آب برای خنکسازی و پالایش وابسته است.
از همین رو به باور ناظران این منطقه باید هرچه سریعتر انرژیهای تجدیدپذیر، بهویژه انرژی خورشیدی را به عنوان راهکاری آبی جهت نمکزدایی قلمداد کند. در صورت بیتحرکی، تولید ناخالص داخلی (GDP) منطقه میتواند تا سال ۲۰۵۰ تا ۱۴ درصد کاهش یابد. در مقابل، سرمایهگذاری ۵۰۰ میلیارد دلاری طی دهه آینده میتواند منابع آبی منطقه را تثبیت و تأمین کند.
گروهی از کارشناسان بر این باورند که برای عبور از این بحران میبایست به راهکارهای کلیدی تکیه کرد، راهکارهایی چون نمکزدایی با انرژیهای تجدیدپذیر، نوسازی شبکههای توزیع آب، بازیافت گسترده فاضلاب، تأمین مالی نوآورانه از طریق اوراق قرضه سبز، مشارکتهای دولتی-خصوصی، و صندوقهای ثروت ملی وهمکاری منطقهای برای مدیریت منابع آب فرامرزی و اجرای پروژههای مشترک نمکزدایی؛ راهکارهایی که همچنان ضروری و در عین حال حیاتی است.
از همین رو تنها با یکپارچهسازی راهبردهای پایدار آب و انرژی میتوان آیندهای امن و باثبات برای منطقه ترسیم و رشد اقتصادی را تضمین کرد.
کمبود آب یکی از چالشهای حیاتی و پیچیدهای است که منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA) با آن روبهروست. این بحران تهدیدی جدی برای ثبات اقتصادی، امنیت غذایی و انسجام اجتماعی به شمار میرود. از میان ۱۷ کشور جهان که بیشترین فشار آبی را تجربه میکنند، ۱۲ کشور در همین منطقه قرار دارند؛ واقعیتی که نشان میدهد بحران آب هماکنون در حال اثرگذاری بر سیاستهای اقتصادی، ثبات سیاسی، و چارچوبهای امنیت منطقهای است.
این بحران با ترکیبی از عواملی که در بالا بدان ها اشاره شد، تشدید میشود، با این همه یکی از گزارههایی که مغفول مانده، ارتباط تنگاتنگ بحران آب با سیستمهای انرژی است. پیوند آب و انرژی — وابستگی متقابل میان این دو منبع حیاتی — هم چالشبرانگیز است و هم میتواند بسترساز راهحلهای پایدار باشد.
فرآیندهای تولید، توزیع و تصفیه آب به مقادیر بالایی از انرژی نیاز دارند، در حالیکه تولید انرژی نیز به آب برای خنکسازی، پالایش و سایر فرآیندهای صنعتی وابسته است. برخی کشورهای منطقه مانند کشورهای خلیج فارس از ذخایر گسترده نفت و گاز برخوردارند، اما کشورهای دیگری مانند اردن، لبنان، مراکش و تونس به شدت به واردات انرژی وابستهاند؛ و در نتیجه، در برابر نوسانات قیمت و اختلالات عرضه بسیار آسیبپذیر هستند.
در منطقهای که آب و انرژی منابعی کمیاباند، پرداختن به یکی بدون آسیب رساندن به دیگری ممکن نیست. این امر مستلزم اتخاذ رویکردی یکپارچه و همهجانبه در منطقه منا است. این منطقه از پتانسیل عظیم انرژی خورشیدی برخوردار است — گرچه تاکنون از این «پتانسیل» بهرهبرداری کافی نشده — و از همین رو میتواند بار انرژیبر فرایندهایی مانند نمکزدایی و توزیع آب را کاهش دهد. با این حال، سرمایهگذاری در پروژههای بزرگ خورشیدی و اتصال آنها به شبکه توزیع برق همچنان یک چالش باقی مانده است.
در شرایطی که منطقه هم منابع خورشیدی فراوان و هم زیرساختهای در حال رشد برای نمکزدایی دارد، اکنون در نقطهای حساس قرار گرفته است. این انتخاب پیش روی منطقه است: یا از نوآوریهای فناورانه و اصلاحات سیاستی برای ایجاد یک چارچوب پایدار آب-انرژی بهره ببرد، یا با ادامه سوءمدیریت و راهحلهای کوتاهمدت، بحران را تعمیق بخشد.
منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA) بهصورت نامتناسبی از پیامدهای تغییرات اقلیمی آسیب میبیند. افزایش دما، الگوهای بارندگی نامنظم، و بالا رفتن نرخ تبخیر، فشار شدیدی را بر منابع آب شیرین — که پیشتر نیز محدود بودهاند — وارد کرده است. این منطقه، کمآبترین منطقه جهان به شمار میرود؛ تنها ۱ درصد از منابع آب شیرین جهان را در اختیار دارد، در حالی که نزدیک به ۶ درصد از جمعیت جهان در آن زندگی میکنند. میزان آب تجدیدپذیر سالانه به ازای هر نفر، بسیار کمتر از آستانه تعریفشده برای «کمآبی مطلق» یعنی ۵۰۰ مترمکعب در سال است.
کشورهایی مانند اردن، یمن، و برخی مناطق خلیج فارس با کمآبی شدید روبرو هستند، بهطوریکه سهم سرانه آب در آنها به کمتر از ۱۰۰ مترمکعب در سال رسیده است . پیش بینی میشود تا سال ۲۰۳۰، تقاضای آب در منطقه تا ۵۰ درصد بیش از میزان عرضه شود؛ وضعیتی که بحران موجود را وخیمتر میکند.
به باور ناظران خشکسالیهای طولانیمدت، بحران کمآبی را تشدید کردهاند، بازده کشاورزی را کاهش داده و جوامع روستایی را ناچار به مهاجرت کردهاند. دمای بالاتر باعث افزایش تبخیر و کاهش منابع آب سطحی میشود. مدلهای اقلیمی پیشبینی میکنند که بارندگی در شمال آفریقا و منطقه شام تا میانه قرن، بین ۱۰ تا ۲۰ درصد کاهش خواهد یافت. برای مثال، میزان بارندگی در مراکش طی دو دهه گذشته حدود ۳۰ درصد کاهش یافته است؛ و این مساله آثار شدیدی بر تولید کشاورزی و ذخایر آبی این کشور گذاشته است.
پیشبینی میشود جمعیت منطقه منا تا سال ۲۰۵۰ از مرز ۵۰۰ میلیون نفر فراتر رود؛ موضوعی که موجب افزایش تقاضای آب در مناطق شهری و روستایی میشود. شهرنشینی این فشار را چند برابر میکند؛ زیرا شهرها به حجم زیادی از آب برای مصارف خانگی، صنعتی و کشاورزی نیاز دارند. این پدیده بهویژه در شهرهایی مانند قاهره، ریاض و دبی مشهود است، جایی که رشد سریع شهری زیرساختهای موجود آبی را بهشدت تحت فشار قرار داده و منجر به ناکارآمدی و نابرابری در توزیع آب شده است. همزمان مهاجرت پناهجویان، بهویژه در اردن و لبنان، منابع محدود آبی را بیش از پیش تحت فشار قرار داده است.
بخش کشاورزی نزدیک به ۸۵ درصد از کل برداشتهای آب شیرین در منطقه را به خود اختصاص داده، آن هم در شرایطی که روشهای آبیاری ناکارآمد، تا ۶۰ درصد از این آب را هدر میدهند. در کشورهایی مانند مصر که کشاورزی ستون اقتصاد ملی است، استفاده از روشهای آبیاری منسوخ همچنان به تخلیه منابع آبی رود نیل کمک میکند. همزمان مصرف بیش از حد از آبخوانهای غیرتجدیدپذیر به کاهش نگرانکننده سطح آبهای زیرزمینی منجر شده است.
کشورهایی مانند عربستان سعودی و اردن بهسرعت در حال تخلیه ذخایر آبی خود هستند. برای نمونه، سفرههای آب فسیلی عربستان که طی هزاران سال شکل گرفتهاند، اکنون برای پشتیبانی از صادرات کشاورزی مانند گندم با سرعتی ناپایدار مورد استفاده قرار میگیرند.
درگیریها در کشورهایی مانند سوریه، عراق و یمن، زیرساختهای آبی را تخریب کرده و میلیونها نفر را از دسترسی به آب سالم محروم کردهاند. در یمن، جنگ داخلی تاسیسات تصفیه آب را نابود و منجر به شیوع گسترده بیماریهایی مانند وبا شده است. همچنین رودهای مشترک مانند دجله، فرات، اردن و نیل شاهد کاهش جریان بودهاند؛ این کاهش ناشی از تغییرات اقلیمی و برداشتهای بالادستی است.
از همین رو پیشبینی میشود دجله-فرات که میان عراق، سوریه و ترکیه مشترک است، تا سال ۲۰۵۰ با کاهش ۳۰ درصد جریان مواجه شود؛ موضوعی که منابع آب شرب و کشاورزی را تهدید میکند. رود اردن، که برای کشورهای اردن، اسرائیل و فلسطین حیاتی است، به دلیل بهرهبرداری بیشازحد و آلودگی شدیدا آسیبدیده است. همچنین رود نیل که برای مصر اهمیت راهبردی دارد، به دلیل پروژههایی مانند سد رنسانس بزرگ اتیوپی، تحت فشار فزایندهای قرار گرفته و زمینهساز تنشهای ژئوپلیتیکی است.
پیامدهای عدم مقابله با بحران آب بسیار سنگین خواهد بود. کمآبی میتواند تا سال ۲۰۵۰ تولید ناخالص داخلی منطقه منا را تا ۱۴ درصد کاهش دهد؛ موضوعی که منجر به بیثباتی اقتصادی، مهاجرتهای اجباری، و تشدید درگیریها خواهد شد. کاهش دسترسی به منابع آبی در کشورهایی مانند عراق و سوریه موجب افت شدید تولیدات کشاورزی و مهاجرت جمعیتهای روستایی به شهرها شده و فشار اجتماعی و اقتصادی گستردهای ایجاد کرده است.
در مصر، اختلال در جریان رود نیل میتواند تولید غذا، تولید برق آبی، و ثبات اقتصادی را تضعیف کند؛ مسالهای که پیامدهای آن میتواند در سراسر منطقه احساس شود. با کاهش منابع طبیعی آب، کشورها بهطور فزایندهای به راهحلهای فناورانه و انرژیبر مانند نمکزدایی روی میآورند. «پیوند آب و انرژی» وابستگی متقابل میان این دو حوزه را به روشنی نشان میدهد: آب برای تولید انرژی ضروری است، و انرژی برای استخراج، تصفیه و توزیع آب بهکار میرود.
برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید