اخیراً معاون محترم رئیسجمهور و رئیس سازمان امور اداری و استخدامی کشور در خصوص پرداخت مستقیم حقوق و مزایا به نیروهای شرکتی اظهار نظر کردهاند و نایب رئیس محترم مجلس شورای اسلامی هم در این رابطه چنین فرمودهاند: «در جلسهای با حضور گسترده نمایندگان مجلس و معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان اداری و استخدامی موضوع ساماندهی نیروهای شرکتی بررسی شد. با توجه به اینکه در حال حاضر حقوق نیروهای شرکتی با واسطه به آنها پرداخت میشود، معاون رئیسجمهور بیان کرد که در مرحله اول ساماندهی نیروهای شرکتی کاری انجام شود که دولت مستقیماً حقوق نیروهای شرکتی را به حساب خود این افراد واریز کند که این موضوع مورد توافق واقع شد.»
حال ببینیم این موضوع در واقعیت به چه شکل امکانپذیر است و آیا تحقق آن به همین شیوهای که بیان فرمودهاند میسر است یا خیر؟
1- در وضعیت موجود، دستگاه اجرایی بر مبنای نیازمندیهای خود با برگزاری مناقصه شرکت مورد نظر خویش را انتخاب و در قالب عقد قرارداد با شرکت منتخب که با مشارکت دستگاههای نظارتی انجام میشود، نیازمندیهای خود را مرتفع میکند. طبیعتاً در قبال دریافت خدمات از شرکت مذکور مبالغی نیز براساس قرارداد به ایشان پرداخت میشود و شرکت متعهد از مبالغ دریافتی از دستگاه اجرایی حقوق و مزایای کارکنان خود را که به دستگاه معرفی کرده، پرداخت میکند.
2- در اینجا باید دقت نماییم که این امر در واقع در قالب دو قرارداد انجام میشود، یکی قرارداد دستگاه اجرایی با شرکت برنده مناقصه و دیگری قرارداد شرکت مذکور با نیروهای تحت امر خود است. بنابراین دستگاه اجرایی به واسطه مفاد قرارداد و یا بر اساس اداری بودن خود و سیطرهای که بر قرارداد دارد از حیث صرفه و صلاح دستگاه صرفاً میتواند قرارداد خود با شرکت را لغو کند و به لحاظ حقوقی در قرارداد شرکت ارائهدهنده خدمات اداری و نیروهای تحت امر خویش هیچگونه حق دخالت و یا سیطرهای برای تغییر مفاد آن و احیاناً ابطال قرارداد مذکور ندارد.
3- پرداخت مستقیم به نیروهای شرکتی آنچنان که مسئولان محترم بیان فرمودهاند مستلزم انجام دو امر است:
اول: لغو قرارداد دستگاه اجرایی با شرکت مذکور.
دوم: ایجاد بستری جدید برای امکان پرداخت حقوق و مزایا به افراد مذکور.
اما این بستر جدید چه میتواند باشد؟
طبیعتاً راهی بهغیراز ایجاد پیوند و رابطه بین نیرو و دستگاه اجرایی برای تضمین پرداخت مستقیم وجود ندارد و این رابطه ایجاد نمیشود مگر اینکه نیروهای شرکتی در قالب نیروهای پیمانی یا نیروهای قرارداد کار معین و یا در قالب نیروهای قراردادی کارگری موضوع ماده ۱۲۴ قانون مدیریت خدمات کشوری با دستگاه رابطه اداری داشته باشند و این رابطه اداری میتواند بستر پرداخت مستقیم حقوق و مزایا باشد.
4- در اینجا برای بررسی راه عقلایی و زیربنایی برای برون رفت از این مشکل و حل ریشهای و دائمی آن، میتوان موضوع را در سه سناریوی مختلف طرح کرد.
۳ سناریو برای یک چالش
برای فائق آمدن بر مشکلات حقوقی و اجرایی حل مشکل نیروهای شرکتی سه سناریو قابلطرح است:
سناریوی یک
بر اساس این سناریو با عقد قرارداد مستقیم دستگاههای دولتی و نیروی موردنیاز، شرکتهای ارائهدهنده خدمات اداری به واسطه این عقد قرارداد مستقیم، از چرخه حذف میشوند. در واقع در این سناریو، دولت یا دستگاه اجرایی جایگزین شرکت شده و با فرد قرارداد منعقد میکند و پرداخت نهایی را به خود فرد انجام میدهد.
مزیت این روش این است که شرکتهای ارائه خدمات اداری در این چرخه حذف خواهند شد و طبیعتاً مبالغی که به جهت قراردادهای منعقده به این شرکتها پرداخت میگردید بهعنوان صرفهجویی در هزینهها تلقی میشوند و درنهایت بهصرفه و صلاح دولت خواهد بود؛ اما نکته نگرانکننده این است که در این سناریو، اصل نیروی قراردادی پابرجاست و در واقع بهنوعی صورتمسئله تغییر پیدا کرده است اگر درگذشته شرکتی بود که فرد به واسطه قرارداد با آن شرکت تکالیفی را که دستگاه اداری مقرر مینمود انجام میداد اینک دستگاه اجرایی جانشین آن شرکت گردیده است؛ ولی ماهیت رابطه فرد با دستگاه اجرایی تغییر چندانی ننموده است و کماکان فرد در هیچ یک از حالات استخدامی قرار نمیگیرند.
سناریوی دوم
دیگر پیشنهاد یا سناریوی اعلامی سازمان امور اداری و استخدامی این است که در قالب ماده ۱۲۴ قانون مدیریت خدمات کشوری با این افراد قراردادی تحت عنوان نیروهای تابع قانون کار منعقد گردیده و از این عزیزان بهعنوان نیروهای مشمول قانون کار در دستگاه اجرایی استفاده گردد. ماده ۱۲۴ قانون مدیریت خدمات کشوری چنین اعلام مینماید: «بهکارگیری نیروی انسانی در برخی از مشاغل که سازمان اعلام میدارد در سقف پستهای سازمانی مصوب و مجوزهای استخدامی بر اساس قانون کار امکانپذیر است.» اشکال عمده استفاده از این روش این است که جمع کثیری از این نیروهایی که در قالب شرکتهای ارائه خدمات اداری در دستگاههای اجرایی مشغول انجاموظیفه هستند دارای تحصیلات دانشگاهیاند و برایناساس استفاده از این نیروها بهعنوان افراد تابع قانون کار چالش جدیدی در دستگاههای اجرایی ایجاد خواهد کرد که بهآسانی قابلرفع نیست.
سناریوی سوم
برای اینکه این چالش در نظام اجرایی ما بهصورت کلی و اساسی و ریشهای حل شده و سامان یابد، به نظر میرسد که راه سومی هم وجود داشته باشد که ما از آن به سناریوی سوم تعبیر میکنیم، پیشنهاد این است که:
الف – دولت و یا در صورت ضرورت مجلس شورای اسلامی به کلیه دستگاههای اجرایی که دارای قراردادهای معتبر و موردقبول سازمان امور اداری و استخدامی برای ارائه خدمات اداری در آن دستگاهها هستند اجازه دهد از نیروهای قراردادی مذکور که دارای تحصیلات دانشگاهی بوده و مدارک تحصیلی آنها نیز موردتأیید سازمان امور اداری و استخدامیاند در سقف پستهای بلاتصدی دستگاه متناسب با مدرک تحصیلی و شرایط احراز آن پست و با طی مراحل گزینش و عنداللزوم سازوکار ماده ۴۵ قانون مدیریت خدمات کشوری در پستهای بلاتصدی مذکور منصوب و از وجود این افراد استفاده شود.
بهاینترتیب با اختصاص یک پست بلاتصدی به یک فرد قراردادی که تا امروز باواسطه شرکت ارائه خدمات اداری با دستگاه مرتبط بوده اینک بهعنوان یک نیرو در درون دستگاه که یک پست سازمانی مشخصی هم به او اختصاصدادهشده است بهعنوان نیروی دستگاه رفتار میشود این اقدام اولاً: موجب پرداخت مستقیم حقوق و مزایا به فرد بوده، ثانیاً: شرکتهای ارائه خدمات اداری بهصورت واقعی و کامل و نه صوری و شکلی حذف خواهند شد. ثالثاً: این نیرو بهعنوان یک نیروی ثابت در دستگاه اداری تلقی شده و از شرایطی مشابه سایر کارکنان آن دستگاه برخوردار میگردند و تعارضات موجود فعلی بین نیروهای قراردادی و نیروهای پیمانی و رسمی و این نیروهای شرکتی دستگاه نیز مرتفع خواهند شد.
ب – در این سناریو برای افرادی که در درون شرکتهای ارائه خدمات بوده و باواسطه این شرکتها مشغول ارائه خدمت در دستگاههای اجرایی هستند لیکن فاقد مدارک تحصیلی دانشگاهیاند، متناسب با پستهای خدماتی موجود در دستگاههای اجرایی نسبت به ساماندهی در دستگاه اجرایی اقدام خواهد شد و در نهایت چنانچه افرادی باقیمانده باشند که فاقد هرگونه مدرک دانشگاهی هستند و پستهای بلاتصدی امور خدماتی در دستگاهها نیز تکافوی بهکارگیری این عزیزان را ننماید در این صورت این افراد باقیمانده در قالب ماده ۱۲۴ قانون مدیریت خدمات کشوری بهعنوان نیروهای تابع قانون کار بهصورت مستقیم در دست دستگاه جذب خواهند شد.
این دو راهحل میتواند به بسیاری از چالشهای کنونی نیروهای شرکتی پاسخ دهد. برآوردها نشان میدهد این پیشنهاد نه مستلزم ایجاد بار مالی جدید و نه مستلزم گسترش تشکیلات دولت محترم بوده، بلکه در قالب تشکیلات موجود و در قالب حقوق و مزایای پرداختی فعلی امکان عملیاتی و اجرایی داشته و حتی موجب صرفهجویی در بودجه پرداختی بابت نیروهای شرکتی به شرکتهای ارائهدهنده خدمات از سوی دولت محترم خواهد شد.















