به گزارش رصد روز، چندی پیش سریال نوستالژیک و جذاب «سالهای دور از خانه» که همه آن را با نام اوشین میشناسند از شبکه تماشا پخش شد که سکانسی از این سریال که در صداوسیما سانسور شده در فضای مجازی وایرال شده است.
این سکانس سانسور شده در صداوسیما را ببینید:
مختصر بیوگرافی یوکو تاناکا، اوشین محبوب ایرانی ها
یوکو تاناکا بازیگر ژاپنی اهل استان اوزاکا، ژاپن است. او در سال ۱۹۵۵ متولد شد و در سن ۲۸ سالگی برای بازی نقش دوران جوانی اوشین، به این سریال پیوست و پس از اکران فیلم به رتبه های A-Stars ارتقا یافت. او پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه میجی، در طول یک حرفه طولانی در سینما و تلویزیون، چندین جایزه بازیگری را به دستآورد.
در سال ۱۳۶۱ یوکو تاناکا برای بازی در فیلم سینمایی The Rape یک بار دیگر نامزد جایزه بهترین بازیگر زن در مراسم Japan Academy شد. بازیگر نقش جوانی اوشین پس از مدتی تصمیم گرفت برای تنوع و اثبات توانایی خویش در نقشهای کمدی، در سریال Torajirō در نقش زنی خندهرو با نام کِیکو حاضر شود.
این بازیگر زن معروف ژاپنی که دوست داشت فعالیت در ژانرهای مختلف را تجربه کند، یک سال بعد برای نقش آفرینی در یک فیلم جنایی با نام Amagi Pass آماده شد. فیلمی که موفقیت های بسیاری را کسب کرده و به سرعت آوازه اش به مرزهای بیرون از ژاپن نیز رسید. یوکو تاناکای محبوب، در لیست موفقیت های خود دریافت جایزههای بینالمللی Blue Ribbon و Kinema Junpo، را نیز دارد.
سالهای نخستین در یاماگاتا
درسال ۱۹۰۷ اوشین هفت ساله توسط پدرش بهعنوان پرستار بچه فرستاده میشود تا از خانواده فقیرش حمایت کند. رئیس او یک تاجر چوب بود. علیرغم آزار و اذیت فیزیکی و لفظی خدمتکار ارشد خانه، اوشین اصرار داشت که به خاطر خانوادهاش آن را تحمل کند.
او علاقه زیادی به مدرسه رفتن داشت. یک معلم محلی دلسوز، تاجر را متقاعد میکند که به اوشین اجازه دهد تا او در مدرسه ابتدایی تحصیل کند و نوزاد را هم همراه خود بیاورد. همکلاسیهای اوشین او را مورد آزار و اذیت قرار میدهند و تهدید میکنند که به نوزاد آسیب میزنند. اوشین به نوزاد علاقهمند است و علیرغم میلش مجبور به انصراف از رفتن به مدرسه میشود.
هنگام ترک کردن خانه، مادربزرگ مهربانش سکه پولی که تنها داراییاش بوده به اوشین میدهد و اوشین در تمام مواقعی که گرسنه بوده و در محل کارش به او نهار نمیدادند، سکه را چون یادگار مادربزرگش بود خرج نمیکند. وقتی به ناحق متهم به دزدی آن سکه توسط سرکارگر میشود، در حالی که برای شستن لباسهای نوزاد به رودخانه سرد و برفی زمستان فرستاده میشود، صبر او لبریز و تصمیم میگیرد راه رودخانه که به خانه شان منتهی میشود را در برف و سرما در پیش بگیرد. او در طوفان و بوران برفی نقش بر زمین میشود و در حال یخ زدن اوشین توسط مردی به نام شانساکو، یک سرباز فراری ارتش امپراتوری ژاپن نجات مییابد.
شانساکو اوشین را با خود به کلبه خود در بالای کوه میبرد و تا هنگامی که برفها آب شوند اوشین پیش او و پدر پیرش میماند. او خواندن و نوشتن را نزد شانساکوی مهربان میآموزد. شانساکو به اوشین میگوید در زندگی به مشکلات زیادی برخواهی خورد ولی هیچ وقت از مردم متنفر نشو و به مردم آسیبی نرسان که همانند آسیب رساندن به خودت است و نتیجه عملت به خودت برمیگردد. قبل از اینکه از کسی متنفر بشوی خودت را خوب جای آنها بگذار. او به اوشین میگوید من میخواهم تو بتوانی بخشش را یاد داشته باشی و به مردم عشق بورزی. من به تو خواندن و نوشتن و حساب یاد دادم ولی بدون یادگیری اینها هر چقدر هم که درس بخوانی رشدی نکردهای و ارزشی نخواهی داشت.
سرانجام در بهار شانساکو وظیفه بردن اوشین به خانه اش را میپذیرد اما در راه به روستایی میرسند که گروه کوچک نظامیان ارتش امپراطوری ژاپن آنجا آست بعد از اینکه آنها متوجه اوشین و شانساکو میشوند سعی در دستگیری آنها دارند اما شانساکو مقاومت کرده و سر انجام کشته میشود و اوشین به تنهایی به خانه خود برمی گردد