به گزارش رصد روز، ماجرای انعقاد قرارداد میان شهرداری تهران و یک شرکت ساختمانساز چینی به منظور واردات اتوبوس برقی به ناوگان حملونقل عمومی این کلانشهر واکنشهای بسیاری در پی داشته است. امیرحسن کاکایی، کارشناس بازار خودرو موضوع فوق را زیر ذرهبین برد.
با مشخص شدن برخی از جوانب قرارداد بیش از دو میلیارد یورویی شهرداری تهران با یک شرکت ساختمانساز چینی جهت واردات اتوبوسهای برقی به ناوگان حملونقل ایران، همچنین سکوت شهرداری در این زمینه، امیرحسن کاکایی، عضو هیئتعلمی دانشگاه علموصنعت و کارشناس صنعت خودرو در گفتوگو با تجارتنیوز از مشکلات موجود بر سر راه خودروهای برقی پردهبرداری کرد که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
با توجه به هجمههای وارد شده علیه شهرداری تهران از بابت عقد قرارداد واردات اتوبوس برقی چینی، شهرداری از این اقدام خود دفاع کرده، اما آیا به نظر شما این قرارداد ایرادی ندارد؟
در وهله اول میتوان گفت که اگر شهرداری از کار خود دفاع نمیکرد به نوعی عجیب بود، چراکه نمیشود از عقد قرارداد دو میلیارد یورویی دفاع نکرد. نکته دیگر اینکه آقای شهردار از حاشیههای ایجادشده بسیار عصبانی است، اما من در مورد قانونی یا غیرقانونی بودن این قرارداد هیچ صحبتی ندارم و میخواهم موضوع را از منظر یک مهندس که نیمنگاهی به اقتصاد کلان نیز دارد بررسی کنم.
یادآوری میشود که طی چند سال اخیر، شهر تهران از آذر ماه به یک اتاق گاز بزرگ تبدیل میشود. معمولاً در این مقطع، همه افراد به سوی خودروسازیها حملهور میشوند. اما با این وجود ثابت شده که در این ماهها مازوتسوزی نیروگاههای برق عامل اصلی چنین شرایطی است. علت آن را نمیتوان بررسی کرد، اما این موضوع را یقیناً میتوان گفت که نیروگاههای اطراف تهران حداقل در آذر ماه برای تولید برق از مازوت استفاده میکنند.
در کشورهای پیشرفته دنیا، نیروگاهها در یک مکان مناسبی به دور از شهر احداث میشود و سیستم باد و مسیر هوا به طوری طراحی میشود که آلودگی ایجادشده به سمت شهرها حرکت نکند. طی حدود ۱۵ سال گذشته برای کاهش آلودگی این نیروگاهها، تصمیم به استفاده از گاز گرفته شده بود و در موارد اضطراری از گازوئیل هم استفاده میکردند که تأثیر خوبی روی کاهش آلودگی گذاشته بود. اما بنا بر دلایلی میتوان فهمید که کشور در مقاطعی با کمبود گاز، برق و … روبهرو میشود.
زمانی منطقه ۲۲ جزو پاکترین مناطق تهران به شمار میرفت، اما در حال حاضر به هزار و یک دلیل از جمله ساختمانسازی غیراصولی، تغییرات آبوهوایی و … به یکی از بد آبوهواترین مناطق شهر تبدیل شده است. پس اینکه ادعا میشود با تاکسیهای برقی، اتوبوس و مترو میتوان مشکل هوای تهران را برطرف کرد، ادعایی اشتباه محسوب میشود.
جدای از بحثهای مطرح شده زمانی که به ازای خودروهای وارد شده، خودروی فرسوده از چرخه استفاده خارج شود میتوان گفت که این ادعا تا حدودی درست است، اما در واقع شهری نظیر تهران چنین نبوده و به خودروهای موجود شهر، تعداد دیگری افزوده میشود. دولتمردان نیز توانایی واردات خودرو در تعداد انبوه را ندارند چون سرمایه چندانی برای واردات خودروهای برقی در مقیاس گسترده موجود نیست. بنابراین استفاده از خودروهای برقی در بلندمدت شاید کارساز باشد، اما در مدت زمان ۶ ماهه که شهرداری اعلام کرده، ادعای اشتباهی است.
به نظر شما چرا سیستم حملونقل تهران با مشکل روبهروست؟ آیا مشکل اصلی برقینبودن ناوگان است؟
به دلیل اینکه طی سالهای اخیر هیچگونه سرمایهگذاری درستی روی آن انجام نگرفته است. طی همین یک دهه گذشته طرحهایی در شهرداری ارائه دادند که طبق آن اتوبوسهای دیزل اسقاطی موجود را بازسازی و دوباره وارد چرخه استفاده کرد. این طرح زمانی که محدودیت بودجه وجود داشت ارائه شد و هزینه آن یکدهم هزینه خرید یک اتوبوس جدید برآورد شده بود؛ هرچند چنین پولی هم در دست شهرداری نبود.
واقعیت ماجرا این است که قیمت هر اتوبوس برقی ۱.۵ برابر اتوبوسهای دیزلی بوده و به ازای هر دو اتوبوس برقی میتوان سه دستگاه اتوبوس دیزلی خریداری کرد. هرچند خودروهای دیزلی آلایندگی دارند، اما بهرهوری سیستم حملونقل شهری را در حال حاضر ۱.۵ برابر میکند و در وضعیت فعلی که بودجه محدود است، گزینه بهتری به نظر میرسد.
دولتمردان ادعا میکنند که خودروهای برقی تحویل تاکسیرانی میشوند و رانندگان آن میتوانند از شب تا صبح، خودروهای برقی را شارژ کنند. سوال این است که آیا تاکسیداران تهران در برجهای شمال شهر زندگی میکنند که یک شارژر در پارکینگ خانه نصب کنند و در مدت شبانهروز خودروهای خود را با سیستم هوشمند شارژ کنند یا این خودروها را کنار خیابان پارک میکنند؟
ادعای بعدی این است که میگویند برای این خودروها جایگاه احداث میشود تا در شبانهروز در این مکان شارژ شوند. اما یک راننده تاکسی که برای مثال محل زندگی او در ورامین بوده و جایگاه شارژ خودرو در میدان خراسان احداث شده است، چگونه میتواند شبانه به محل زندگی خود بازگردد؟ اینها مشکلاتی هستند که باید برای استفاده از خودروهای برقی در سیستم حملونقل کشور به صورت یک پکیج در نظر گرفته شوند.
برای پیشبینی این موضوع میتوان تجربه استفاده از CNG را در خودروها بررسی کرد. حدود یک دهه پیش استفاده از سوخت گاز برای خودروهای داخل کشور در وضعیتی که کلانشهرها با معضل آلودگی هوا روبهرو بودند، یکی از بهترین راهحلهای مطرحشده به شمار میرفت. تولید بالا رفت و مردم به استفاده از آن روی آوردند، اما پس از مدت کوتاهی دولتمردان با مشکل کمبود سرمایه برای تأمین زیرساختهای این خودروها مواجه شدند.
در بحث برق نیز چنین مشکلی در مقیاس بسیار گستردهتر وجود دارد، چراکه امروزه کمبود برق را همه مردم حس میکنند. پس تا کنون کلیت این طرح مشکل اساسی دارد و منافع کشور را آنطور که باید در نظر نمیگیرد.
چرا چینیها بهرغم تحریم، در زمینه خودروهای برقی با ایران همکاری میکنند؟ آیا قرار است بخش دیگری از بازار کشور در اختیار چینیها قرار بگیرد؟
واقعیت ماجرا این است که چینیها امروزه پیشرفت بسیاری داشتند و به عنوان یک ابرقدرت اقتصادی در حال رشد و نمو در جهان هستند. هدف اصلی چینیها این است که در حوزه خودروهای چینی به یک صادرکننده تبدیل شوند و این موضوع را از سرمایهگذاری آنها در کشورهای مختلف میتوان فهمید.
ترفند فروش خودروسازان چینی را در اصطلاح «دمپینگ» مینامند و بدان معناست که در ابتدا برای گرفتن بازار خودروی هر کشور، قیمت نهایی به خریدار را زیر قیمت اصلی اعلام میکنند. بدیهی است که پس از چنین کاری درخواست گرفتن ساختمانسازی کشور را هم میدهد. به نظر شما ساختمانسازی کشور چنان پیچیدگی دارد که در این شرایط بیکاری، باید در اختیار پیمانکار خارجی قرار بگیرد؟
اگر چینیها صادقانه قصد کمک به ایران را دارند، میتوانند در صنعت خودروسازی کشور سرمایهگذاری کنند. بنابراین درنهایت باید گفت که هیچ کسی مزیتهای استفاده از خودروهای برقی و رقابتپذیری خودروهای برقی چین را انکار نمیکند که حتی شرکت تسلا هم توانایی رقابت با آن را ندارد؛ اما زمانی که کلیه جوانب و نیازهای شهری مانند تهران با احتساب تحریمهای موجود در نظر گرفته میشود، آیا چنین قراردادی درست است؟
با توجه به اینکه عقد قرارداد واردات اتوبوسهای برقی با یک شرکت ساختمانسازی چینی بسته شده، به نظر شما بحث فساد اقتصادی مطرح است؟
بهتر است حقوقدانها در مورد این سوال اظهار نظر کنند، اما نکته بدیهی این است که چینیها تبدیل به ابرقدرتی شدهاند که در حال حاضر درون کشور خودشان هستند و نیاز به نفوذ در جهان دارند؛ البته نحوه نفوذ آنها با استعمارهای صورتگرفته در قرن ۱۹ و ۲۰ متفاوت است.
ضمن اینکه چینیها همه کارها را در ظاهر بسیار دقیق و درست پیش میبرند، اما بسیار خوب میدانند که چگونه شرقی باشند. بنابراین رشوه دادن و گرفتن و دور زدن قوانین از کارهایی است که به سادگی انجام میدهند؛ در نتیجه بدون اینکه قصد تهمت زدن به کسی داشته باشم میتوان گفت در چنین فضایی، انجام فساد بعید نیست و حتی اگر رشوهای هم ردوبدل نشده باشد کلیت این قرارداد مفسده محسوب میشود.
مانند اتفاقاتی که در حوزه احداث آزادراه تهران-شمال و توسعه میادین نفتی افتاد و همه به چشم خود دیدند که چینیها چگونه رفتاری داشتند.