پایان ماه‌عسل اسرائیل و عربستان‌سعودی با حضور دولت بایدن کلید خورده است؟ این مساله‌ای است که وبگاه پولیتیکو در گزارش خود به آن پرداخته است. عربستان و اسرائیل در خاورمیانه در این چند سال به هر‌چه می‌خواستند رسیدند اما حالا به نظر می‌رسد با توجه به بحران‌های داخلی آمریکا، ایالات‌متحده توجه اندکی به این منطقه پرتنش از جهان داشته باشد. هارون دیوید میلر و ریچارد سوکولوسکی در بخش دیدگاه این وبگاه نوشتند: انتخابات پیامدهایی دارد و در هیچ‌جای دنیا به اندازه تل‌آویو و ریاض این پیامدها به این تلخی نمود نداشته است. هفته گذشته، رئیس‌جمهور تازه انتخاب‌شده آمریکا با زبان بی‌زبانی به بن‌سلمان و نتانیاهو نشان داد دوره قند و عسل این دو به پایان رسیده است.

بایدن به‌طور اساسی علاقه‌ای به این نوع رابطه‌ها ندارد. او به‌دنبال ایجاد تعادل مجدد در رابطه با عربستان و اسرائیل است تا این دو رژیم مجددا به منافع آمریکا احترام بگذارند، چیزی که در دوره ترامپ از سوی این دو دیده نمی‌شد و به بی‌بی و محمد بن‌سلمان این سیگنال را می‌دهد که آنها در مرکز جهان نیستند و قبل از هر اقدامی باید به این فکر کنند که آیا اقداماتشان موجب تضعیف جایگاه آمریکا می‌شود یا نه؟

بایدن به‌دنبال جنگ نیست‌ اما اینکه اقدامات آمریکا علیه اسرائیل و عربستان سفت و سخت‌تر شود، به این بستگی دارد که آیا این دو رژیم منافع آمریکا را نادیده یا دست‌کم خواهند گرفت یا نه؟ آیا این دو به ثبات در منطقه کمک خواهند کرد یا این منطقه را به بی‌ثباتی سوق خواهند داد؟

این دو کارشناس و مشاور دولت‌های جمهوری‌خواه و دموکرات در ادامه مطلب خود می‌نویسند: کمی در موضوع اولین سفر خارجی ترامپ تامل کنید؛ هنوز فکر کردن به آن شگفت‌انگیز به‌نظر می‌رسد؛ توقف‌های اولیه ترامپ در اولین سفر خارجی‌اش به‌عنوان رئیس‌جمهور در ماه مه سال ۲۰۱۷ را به‌یاد بیاورید: سرزمین‌های اشغالی و عربستان‌سعودی.

از آن به بعد ریاست‌جمهوری ترامپ هدیه‌ای بود که به این دو رژیم تعلق می‌گرفت. در طول تاریخ روابط ایالات‌متحده با دیگر کشورها تا این اندازه به این دو رژیم توجه صورت نگرفته است. در حالی‌که این دو رفتار ناپسندی هم داشتند اما در ازای این رابطه چیز زیادی هم خواسته نشد و ترامپ رفتار ناپسند آنها را همچون آشغال زیر فرش پنهان می‌کرد.

بدون اینکه در قبال این الطاف، از اسرائیل امتیاز بخواهد، تیم ترامپ یک کارزار سنگینی علیه ایران به‌راه انداختند. همزمان اعلام کرد که بیت‌المقدس را پایتخت رسمی رژیم اسرائیل می‌داند و سفارت آمریکا را به این شهر منتقل کرد، افزون بر این حاکمیت رژیم صهیونیستی بر بلندی‌های جولان را به‌رسمیت شناخت، پیش از اینکه با فلسطین و اسرائیل مذاکره کند، یک طرح صلح یک‌طرفه‌ای را اعلام کرد که ۳۰ درصد از کرانه باختری را به اسرائیل واگذار می‌کرد. از طرفی ارتباط با فلسطینی‌ها را به‌شدت کاهش داد، کمک‌های ایالات‌متحده به فلسطین را به‌شدت محدود کرد و شاید مهم‌تر از همه، تلاش زیادی برای عادی‌سازی رابطه اسرائیل با کشورهای حاشیه خلیج‌فارس انجام داد.

البته عربستان‌سعودی هم در مرکز توجه دیپلماسی دونالد ترامپ قرار داشت. ترامپ به ریاض یک چک سفید امضا داده بود تا کارزار جنگی خود علیه یمن را توسعه دهد و در این راه نیز از هیچ کمک نظامی به سود این کشور دریغ نکرد. در حالی‌که شاهزاده بن‌سلمان در خانه سرکوب شدیدی به‌راه انداخته بود، ترامپ او را از هرگونه تنبیهی مبرا کرد و حتی قتل جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار ناراضی سعودی را هم به روی شاهزاده نیاورد. همچنین به‌رغم مخالفت کنگره تسلیحات فراوانی به این کشور فروخت و شکنجه مخالفان در داخل را هم نادیده گرفت.

اگر ترامپ عربستان‌سعودی و اسرائیل را در راس سیاست خارجی خود قرار داد، به نظر می‌رسد برای بایدن این دو رژیم در سیاست خارجی کشورش اهمیت بالایی ندارند. در این مورد می‌توان به تاخیر یک ماهه تماس تلفنی بایدن با نتانیاهو اشاره کرد. این در حالی است که سومین تماس تلفنی ترامپ با رهبران خارجی به بنیامین نتانیاهو تعلق گرفت. حتی باراک اوباما، رئیس‌جمهور سابق آمریکا نیز با ایهود اولمرت در روز اول تماس برقرار کرد. یک تاخیر تلفنی با اسرائیل به معنای قطع ارتباط با این رژیم نیست اما این عمل حاوی یک پیام است: من با مشکلات داخلی دست و پنجه نرم می‌کنم و خاورمیانه برای من دارای اولویت نیست. او ممکن است بگوید من طرفدار اسرائیل هستم اما این به‌معنای طرفدار بنیامین نتانیاهو بودن نیست.

بایدن همچنین تصمیم گرفته است فاصله‌ای بین ایالات‌متحده و عربستان‌سعودی ایجاد کند.

در دوران نامزدی بایدن سخنان تندی علیه پادشاهی عربستان‌سعودی بر زبان راند و آن کشور را ناقض حقوق‌بشر خواند و قول داد که دست از حمایت بردارد و کارزار فاجعه‌بار علیه یمن را پایان دهد. چند روز پس از مراسم تحلیف بایدن، دولت آمریکا به‌طور رسمی اعلام کرد که از جنگ‌ریاض علیه یمن حمایت نمی‌کند و متعهد شد که فروش تسلیحات به این رژیم را متوقف کند.

جن ساکی، سخنگوی مطبوعاتی کاخ‌سفید نیز در پیامی آشکار از میزان نارضایتی آمریکا از ولیعهد بی‌پروا و بی‌رحم سخن گفت و اعلام کرد که آمریکا در حال بازبینی رابطه‌اش با عربستان‌سعودی است و اظهار کرد که در این رابطه بایدن با پادشاه سلمان همتای خود صحبت خواهد کرد، نه محمد بن‌سلمان.

بایدن در حال ارسال پیام غیرقابل تردیدی است: «ما هنوز هم می‌توانیم دوست باشیم اما این رابطه باید مزایای بیشتری برای ایالات‌متحده داشته باشد. با توجه به تمرکز من بر اولویت‌های سیاست خارجی و داخلی، ممکن است زمان زیادی برای تمرکز بر مشکلات شما نداشته باشم، کار را برای ایالات‌متحده در منطقه دشوار نکنید، در غیر این‌صورت مسائل بین ما پیچیده خواهد شد.»

البته سیگنال‌های حاوی هشدار بایدن به اسرائیل و عربستان‌سعودی لزوما به معنای آمادگی جدی وی برای ایجاد تغییرات چشمگیر در هر یک از این روابط نیست. اگر رئیس‌جمهوری آمریکا، با تحریک رفتارهای دردسرساز تل‌آویو و ریاض، تصمیم به تغییر اساسی و نه تعدیل این روابط گرفت، باید گفت که او بسیار قاطعانه و جسورانه عمل کرده و محافظه‌کاری را کنار گذاشته است.  در رابطه با اسرائیل، آمریکا در انتظار مسوولیت‌پذیری بیشتر اسرائیلی‌ها در قبال فلسطینی‌ها خواهد ماند و در صورت عدم‌توجه اسرائیل، آمریکا نیز برخی از کمک‌های خود را به این رژیم برخواهد چید.

بایدن همچنین در صورت تلاش برای خرابکاری در توافق هسته‌ای جدید با ایران‌، از گزینه‌های زیادی برای مجازات عربستان‌سعودی برخوردار است: از جمله سیلی‌زدن به محمد بن‌سلمان بر سر قتل خاشقجی و قطع ارتباط دائمی با این شاهزاده و احتمالا به عربستان‌سعودی خواهد فهماند در دادگاه‌های جنایی که علیه عربستان در مجامع بین‌المللی به‌راه خواهد افتاد،‌دیگر در کنار این کشور نخواهد ایستاد.  به‌نظر می‌رسد پس از چهار سال ارتباط یک‌طرفه، بایدن قصد دارد یک معیار واقعی را به ارتباط با عربستان و اسرائیل تزریق کند. اگر بایدن تشخیص دهد که این دو کشور شرایط را برای آمریکا جهنم کرده‌اند، آنگاه واشنگتن از اهرم‌های موجود برای پیشبرد منافع ملی آمریکا استفاده خواهد کرد و آنها را مجبور به پذیرش شرایط جدید