به گزارش رصد روز، بررسی وضعیت کاری فارغالتحصیلان یکی از موضوعات مهم و حیاتی در جوامع امروزی است که تأثیر مستقیم بر توسعه اقتصادی و اجتماعی دارد. فارغالتحصیلان به عنوان نیروهای تحصیلکرده و تخصصی نقش کلیدی در بهبود وضعیت بازار کار و پیشرفت صنایع مختلف ایفا میکنند. با این حال، نرخ اشتغال این افراد و میزان تطابق شغلی آنها با رشتههای تحصیلیشان همواره دغدغهای برای دانشگاهها، سیاستگذاران و خود فارغالتحصیلان بوده است.
بررسی وضعیت شغلی فارغالتحصیلان میتواند تصویری روشن از نقاط قوت و ضعف نظام آموزشی و نیازهای بازار کار ارائه دهد و راهکارهایی برای بهبود اشتغالپذیری این گروه مهم از جامعه فراهم آورد. براساس گزارش طرح آمارگیری نیروی کار در بهار ۱۴۰۳ میتوان مشاهده کرد که حدود ۸۹۲۳۳۳ نفر از فارغ التحصیلان آموزش عالی در کشور در بهار ۱۴۰۳ بیکار بودهاند یا به عبارت دیگر، نرخ بیکاری جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر فارغالتحصیلان آموزش عالی به ۱۱.۶ درصد رسیده است.
در صورتی که نرخ بیکاری فارغ التحصیلان آموزش عالی در بهار ۱۴۰۲ حدود ۱۲.۱ درصد بوده است. یعنی در بهار امسال این نرخ به میزان ۰.۵ درصد کاهش یافته است. تعداد مردان و زنان فارغ التحصیل بیکار در بهار ۱۴۰۳ به ترتیب حدود ۴۱۵۱۷۷ نفر و ۴۷۷۱۵۶ نفر بوده است. به صورتی که نرخ بیکاری مردان فارغالتحصیل ۷.۸ درصد و نرخ بیکاری زنان فارغالتحصیل نیز ۲۰ درصد بوده است.
از سوی دیگر، نرخ بیکاری جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر فارغالتحصیلان آموزش عالی نقاط شهری در بهار امسال ۱۱.۲ درصد بوده است. همچنین، نرخ بیکاری جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر فارغ التحصیلان نقاط شهری در بهار ۱۴۰۲ حدود ۱۱.۶ درصد بوده که نسبت به بهار ۱۴۰۳ به میزان ۰.۴ درصد کاهش یافته است. نرخ بیکاری جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر فارغالتحصیلان آموزش عالی نقاط روستایی در بهار امسال ۱۵.۱ درصد بوده است. همچنین، نرخ بیکاری جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر فارغ التحصیلان نقاط روستایی در بهار ۱۴۰۲ حدود ۱۷.۴ درصد بوده که نسبت به بهار ۱۴۰۳ به میزان ۲.۳ درصد کاهش یافته است.
در بهار۱۴۰۳سهم جمعیت شاغل فارغ التحصیل آموزش عالی از کل شاغلان ۲۷.۶درصد بوده است. بررسی تغییرات این شاخص نشان می دهد که نسبت به فصل مشابه سال قبل۱.۱ درصد افزایش یافته است. سهم مردان فارغ التحصیل شاغل از کل شاغلان ۲۳.۷ درصد و سهم زنان فارغ التحصیل شاغل از کل شاغلان ۴۸.۱ درصد بوده است. یعنی این سهم در بین زنان به میزان ۲۴.۴ واحد درصد بیشتر از مردان است.
در بهار ۱۴۰۳سهم جمعیت شاغل فارغ التحصیل آموزش عالی از کل شاغلان در نقاط شهری ۳۳.۲درصد بوده است. بررسی تغییرات این شاخص نشان می دهد که نسبت به فصل مشابه سال قبل ۰.۹ درصد افزایش یافته است. در بهار ۱۴۰۳سهم جمعیت شاغل فارغ التحصیل آموزش عالی از کل شاغلان در نقاط روستایی ۹.۲ درصد بوده است. بررسی تغییرات این شاخص نشان می دهد که نسبت به فصل مشابه سال قبل ۰.۵ درصد افزایش یافته است.
سهم ۶۸.۴ درصدی زنان فارغ التحصیل بیکار از کل بیکاران
سهم جمعیت بیکار فارغ التحصیل آموزش عالی از کل بیکاران در بهار ۱۴۰۳ حدود ۴۳ درصد بوده است. سهم جمعیت بیکار فارغ التحصیل آموزش عالی از کل بیکاران در بهار ۱۴۰۲ حدود ۴۰.۸ درصد بوده که نسبت به بهار ۱۴۰۳ به میزان ۲.۲ واحد درصد افزایش یافته است. سهم مردان فارغ التحصیل بیکار از کل بیکاران ۳۰.۲ درصد و سهم زنان فارغ التحصیل بیکار از کل بیکاران ۶۸.۴ درصد بوده است. یعنی این سهم در بین زنان به میزان ۳۸.۲ واحد درصد بیشتر از مردان است.
سهم جمعیت بیکار فارغ التحصیل آموزش عالی از کل بیکاران در نقاط شهری در بهار ۱۴۰۳ حدود ۴۵.۶ درصد بوده است. سهم جمعیت بیکار فارغ التحصیل آموزش عالی از کل بیکاران در نقاط روستایی در بهار ۱۴۰۳ حدود ۲۹.۲ درصد بوده است. یعنی این سهم در نقاط شهری به میزان ۱۶.۴ واحد درصد بیشتر از نقاط روستایی است.
چرا نرخ بیکاری زنان فارغالتحصیل بیشتر از مردان فارغ التحصیل است؟
در بسیاری از کشورها زنان با وجود تحصیلات بالا به فرصتهای شغلی کمتری نسبت به مردان دست پیدا میکنند. اما چرا زنان فارغ التحصیل نسبت به مردان فارغ التحصیل کمتر وارد بازار کار میشوند؟ در واقع، نابرابری اقتصادی میتواند زنان را از لحاظ اقتصادی تحت فشار قرار دهد و باعث شود تا زنان با تحصیلات عالیه به مشاغل کم درآمدتر و یا مشاغل نیمه وقت روی بیاورند و یا حتی تمایلی به ورود به بازار کار نداشته باشند. از سوی دیگر، بر روی توسعه مهارتهای شغلی زنان در کشور سرمایهگذاری خاصی انجام نمیگیرد و یا کمتر این اتفاق میافتد. مسائلی از قبیل دریافت دستمزد کمتر، دستیابی به مشاغل و فرصتهای شغلی مناسب همواره برای زنان در کشورهای مختلف وجود دارد. اما این موضوع در کشورهای در حال توسعه به مراتب چشمگیرتر است.
نرخ بیکاری تحصیلکردهها در جهان چقدر است؟
نرخ بیکاری بالای فارغالتحصیلان دانشگاهی به یکی از چالشهای مهم اقتصادی و اجتماعی در بسیاری از کشورهای جهان تبدیل شده است. با وجود افزایش دسترسی به آموزش عالی و رشد تعداد فارغالتحصیلان، بسیاری از این افراد پس از پایان تحصیلات خود با مشکلات جدی در ورود به بازار کار مواجه میشوند. این مسئله نه تنها ناشی از عدم تطابق میان مهارتهای آموزشی و نیازهای واقعی بازار کار است، بلکه عوامل دیگری همچون رکود اقتصادی، افزایش رقابت برای مشاغل تخصصی و محدودیت فرصتهای شغلی در برخی حوزهها نیز در آن نقش دارند. کشورهای مختلف در تلاش هستند تا راهکارها و سیاستهای جدیدی را برای کاهش نرخ بیکاری در میان فارغالتحصیلان مانند اصلاح نظامهای آموزشی و تقویت ارتباط بین دانشگاه و صنعت را به کار بگیرند. گسترش تحصیلات عالی و افزایش تعداد فارغالتحصیلان در رشتههایی که تقاضای شغلی کمتری دارند، رقابت را برای یافتن فرصتهای شغلی افزایش داده و نرخ بیکاری در این گروه را بالا برده است. همچنین، عدم توسعه کافی در برخی صنایع و بخشهای اقتصادی بهخصوص در کشورهای در حال توسعه، به ایجاد محدودیت در جذب نیروی کار تحصیلکرده منجر شده است. حتی در کشورهایی که رشد اقتصادی سریعی دارند، این رشد بهتنهایی نتوانسته به میزان کافی فرصتهای شغلی برای فارغالتحصیلان فراهم کند.
با توجه به دادههای بانک جهانی، نرخ بیکاری تحصیلکردهها در کشورهای مختلف بررسی شده است که نشان میدهد نرخ بیکاری تحصیلکردهها در کشورهایی مانند اردن، سودان، تونس، روآندا و آفریقای جنوبی بالا میباشد. به عنوان مثال نرخ بیکاری تحصیلکردههای اردن ۲۷.۴ درصد است. در نقطه مقابل نرخ بیکاری تحصیلکردههای جمهوری چک ۰.۷ درصد است. نرخ بیکاری پایین تحصیلکردهها در جمهوری چک نسبت به اردن نشاندهنده تفاوتهای مهم در نظام آموزشی، ساختار اقتصادی و سیاستهای بازار کار این دو کشور است. در جمهوری چک، نظام آموزشی با نیازهای بازار کار هماهنگتر است و اقتصاد متنوعتری وجود دارد که فرصتهای شغلی بیشتری برای فارغالتحصیلان ایجاد میکند. در مقابل، اردن با چالشهایی نظیر عدم تطابق مهارتهای تحصیلکردهها با نیازهای بازار کار و محدودیتهای اقتصادی روبروست که منجر به نرخ بیکاری بالاتر در این گروه شده است. ایران نیز جز کشورهایی است که نرخ بیکاری تحصیلکردههایش متوسط رو به بالاست که حدود ۱۲.۹ درصد برآورد شده است.
آیا دولت میتواند معضل بیکاری تحصیلکردهها را حل کند؟
سیاستهای حمایتی از کارآفرینی و تشویق فارغالتحصیلان به ایجاد کسبوکارهای کوچک میتواند یکی از راهکارهای موثر برای کاهش بیکاری در این گروه باشد. در نهایت، کاهش نرخ بیکاری فارغالتحصیلان نیازمند یک رویکرد جامع است که علاوه بر اصلاحات آموزشی، شامل تقویت بازار کار، توسعه صنایع جدید، و ارتقاء مهارتهای نرم و بینفردی در نیروی کار باشد. تجربه کشورهای موفق در این زمینه نشان میدهد که با اجرای سیاستهای هوشمندانه و هماهنگ میتوان به حل این معضل دست یافت و فرصتهای شغلی مناسبتری برای فارغالتحصیلان فراهم کرد.
دولت چهاردهم میتواند برای کاهش نرخ بیکاری تحصیلکردهها به چندین زمینه توجه کند. ارتقای مهارتهای کاربردی و کارآفرینی فارغالتحصیلان از اهمیت زیادی برخوردار است. در واقع، با ارائه دورههای آموزشی متناسب با نیازهای بازار کار و تقویت تواناییهای کارآفرینی، میتوان فارغالتحصیلان را برای ایجاد شغلهای جدید و ورود به بازار کار آماده کرد.
ایجاد ارتباط مؤثر بین دانشگاهها و صنایع مختلف، نقش مهمی در کاهش بیکاری دارد. هماهنگی بین آنچه که دانشگاهها آموزش میدهند و نیازهای واقعی بازار کار میتواند به جذب فارغالتحصیلان در شغلهای مرتبط کمک کند. برگزاری کارآموزیها و پروژههای مشترک بین دانشجویان و شرکتها میتواند تجربه عملی مورد نیاز را به آنها بدهد. علاوه بر اینها سرمایهگذاری در بخشهای نوآوری و فناوری میتواند فرصتهای شغلی جدید و پردرآمد ایجاد کند. با تمرکز بر فناوریهای جدید مانند هوش مصنوعی و انرژیهای پاک، دولت میتواند فرصتهای شغلی مدرن و جذابی را برای تحصیلکردهها فراهم کند.
همچنین، باید سیستم آموزشی کشور بهگونهای تغییر یابد که به جای تأکید بر آموزشهای تئوریک، مهارتهای شغلی و حل مسائل عملی را پرورش دهد. این تغییرات کمک میکند تا فارغالتحصیلان بهتر با نیازهای بازار کار هماهنگ شوند. در نهایت، حمایت از شرکتهای دانشبنیان و تشویق به توسعه در مناطق کمتر توسعهیافته میتواند به ایجاد فرصتهای شغلی جدید و کاهش نرخ بیکاری در مناطق مختلف کشور کمک کند. با اجرای این اقدامات، دولت چهاردهم تا حدی میتواند به بهبود وضعیت اشتغال و کاهش بیکاری تحصیلکردهها کمک کند.