به گزارش رصد روز، متیو مککانهی در کمال بیطرفی معتقد است که فصل او از سریال «کارآگاه حقیقی» بهترین فصل بوده است. مککانهی که در کنار همکار همیشگیاش وودی هارلسون در فصل اول این مجموعه جنایی در سال ۲۰۱۴ بازی کرد، به «ورایتی» گفت که این سریال محصول HBO یکی از «بزرگترین اتفاقات در تاریخ تلویزیون» بوده است.
او گفت که خودش هم هر هفته بهصورت مستقیم سریال را دنبال میکرد تا بخشی از بحثهای داغ روز بعد باشد و در جریان هیجان بعد از پخش قسمتها قرار بگیرد: «فصل موردعلاقه من — و فکر میکنم میتوانم این را بیطرفانه بگویم — فصل اول است. اتفاقاً من هم در آن بازی کردم، بنابراین فکر میکنم این یک برنامه تلویزیونی خارقالعاده و یک سریال فوقالعاده بود. من هم مثل بقیه هر هفته یکشنبهشبها تماشایش میکردم، و این برای من یک رویداد بود. بعدش هم از اینکه میتوانستم از نگاه یک بیننده از آن لذت ببرم خوشحال بودم. عاشق بحثهای روز بعدش بودم. حتی با اینکه خودم در آن بازی کرده بودم، یکجورهایی یادم میرفت قسمت بعدی چه اتفاقی قرار است بیفتد. این یکی از بزرگترین لحظات تلویزیون بود.»
مککانهی همچنین گفت که فصل جدید، «کارآگاه حقیقی: شمال کشور» را هم تماشا کرده است: «دیدم، تماشایش کردم. بله، خیلی چیزها در آن بود که تحسین کردم.» اما به گفته او، این فصل جدید به اندازه فصلی که خودش در آن حضور داشت، برایش جذاب نبود.
مککانهی قبلاً از این سریال بهعنوان یکی از عوامل مؤثر در برنده شدن جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد برای «باشگاه خریداران دالاس» یاد کرده بود. او بعداً برای «کارآگاه حقیقی» هم نامزد امی شد.
او در سال ۲۰۲۰ گفته بود: «در جریان تبلیغات «باشگاه خریداران دالاس»، هر هفته «کارآگاه حقیقی» هم در خانههای مردم پخش میشد. اگر بخواهم رک بگویم، «کارآگاه حقیقی» بهترین تبلیغی بود که برای «باشگاه خریداران دالاس» داشتم.»
حالا مککانهی پس از شش سال دوری از بازیگری، با فیلم «رقبای آمزیا کینگ» در جشنواره SXSW به پرده سینما بازمیگردد.
وقتی از او پرسیدند که بازگشت به صحنه پس از این مدت چگونه بوده، او گفت که مجبور بوده یادش بیاید بازیگری برایش مثل تعطیلات است و به نوعی از زندگی شخصیاش فاصله میگیرد: «چند چیز را به یاد آوردم: اول، اینکه واقعاً چقدر از بازیگری لذت میبرم. دوم، یادم آمد، هی مککانهی، تو توی این کار لعنتی عالی هستی. و سوم، یادم آمد که بازیگری برای من مثل تعطیلات است. منظورم از تعطیلات این است که وقتی بازی میکنم، تمام تمرکزم روی آن است. وقتی صبح از خانه بیرون میروم، همسرم میگوید: «برو بترکون. من حواسم به بچهها هست. همهچیز روبهراهه.» این یعنی تعطیلات. چون مجبور نیستم چند کار را همزمان انجام بدهم. مجبور نیستم چیزها را توی ذهنم جدا کنم. من کاملاً متمرکز میشوم روی پیدا کردن حقیقت شخصیت خودم.»