به گزارش رصد روز، تصویری کمتر دیده شده از «احمدشاه قاجار» آخرین شاه ایران از دودمان قاجار را پس از شکار پلنگ در کودکی و در سال ۱۲۸۷ مشاهده میکنید.
احمدشاه قاجار (۱۲ بهمن ۱۲۷۵ – ۹ اسفند ۱۳۰۸) هفتمین و آخرین شاه ایران از دودمان قاجار و پسر و جانشین محمدعلیشاه بود که از ۲۵ تیر ۱۲۸۸ تا ۹ آبان ۱۳۰۴ ه.خ / از ۱۹۰۹–۱۹۲۵ میلادی به عنوان شاه ایران سلطنت کرد. او پس از خلع پدرش و درحالیکه تنها ۱۳ سال داشت، به شاهی رسید. احمدشاه پس از ۱۶ سال سلطنت در ۱۳۰۴ ه. خ توسط مجلس شورای ملی از پادشاهی برکنار شد.
او هفتمین فرزند محمدعلیشاه و نخستین فرزند پسر او از ملکه جهان بود که در وقت ولیعهدی پدر در تبریز به دنیا آمد و پس از فتح تهران و خلع محمدعلیشاه، توسط مجلس عالی رجال و بزرگان دولت در ۱۳ سالگی به پادشاهی رسید. تا رسیدن او به سن بلوغ و تاجگذاری در تیر ۱۲۹۳ ابتدا عضدالملک و سپس ابوالقاسم ناصرالملک نایبالسلطنه بودند.
دوران کودکی
احمدشاه در سال ۱۲۷۵ شمسی در تبریز متولد شد. پدرش محمدعلیشاه و مادرش ملکه جهان دختر کامران میرزا نایبالسلطنه فرزند ناصرالدینشاه بود. دوران کودکی احمدشاه در تبریز سپری شد. قبل از رسیدن به مقام سلطنت «احمد میرزا» خوانده میشد.
به قدرت رسیدن
احمدشاه پس از درگذشت پدربزرگش مظفرالدینشاه و با آغاز سلطنت پدرش به ولایتعهدی انتخاب شد. خلع محمدعلیشاه به گونهای تحقیرآمیز و همراه با تهدید و تبعید او و ملکه جهان از ایران برای احمدشاه بسیار تلخ بود.
پس از خلع محمدعلیشاه، در آن زمان نظر بر این بود که سلسله قاجار منقرض اعلام شده و سلسله جدیدی به روی کار آورده شود. اما مشروطه خواهان بیم آن داشتند که برکناری قاجاریه منجر به نقض بند هفتم قرارداد ترکمنچای شود و زمینهساز رویارویی دولت ایران و روسیه تزاری را فراهم آورد. مطابق این بند روسها تنها فرزندان و نوادگان عباس میرزا را به عنوان وارثان تاج و تخت ایران به رسمیت میشناختند و با وجود اینکه تزارها مشکلی با برکناری اشخاص از پادشاهی نداشتند؛ اما خود سلسله و این خط جانشینی مورد حمایت آنها بود.
به هر حال پس از بحث و گفتگوهای طولانی و تلاش برای حفظ بند ۳۷ از قانون اساسی مشروطه بنا به نظر مجلس عالی که متشکل از مشروطهخواهانی بود که تهران را فتح کرده بودند، قرار بر این شد تا احمدمیرزا پسر ارشد پادشاه مخلوع به عنوان شاه جدید انتخاب شود. اما والدین شاهزاده نوجوان که قرار بود به تبعید فرستاده شوند، میل آن را نداشتند که از فرزند خود جدا شوند. اما در نهایت رضایت دادند که پادشاه کوچک را در اختیار هیئت فرستادگان مشروطه خواهان قرار دهند. چون احمدشاه به دلیل صغر سنی بر اساس قوانین اساسی مشروطه نمیتوانست سلطنت را به عهده بگیرد برای وی نایبالسلطنه انتخاب شد. اولین نایبالسلطنه احمدشاه، بزرگ ایل قاجار عضدالملک بود. او مرد کاردانی بود و تلاش کرد تا وضعیت ناخوشایندی را که در زمان حکومت محمدعلیشاه به وجود آمده بود را آرام کند. همچنین هیئتی از سیاستمداران با تجربه نیز تشکیل شد که تا زمان برپایی مجلس جدید حکومت کشور را در دست بگیرد. این هیئت مستوفی الممالک را به عنوان وزیر دربار و حکیم الملک را به عنوان دست راست او انتخاب کرد. حکیم الملک یک تصفیه سیاسی را رهبری کرد و تعدادی از مقاماتی را که به فساد و ناکارآمدی متهم بودند را مرخص نمود. دومین نایبالسلطنه ناصرالملک قره گوزلو بود که نقش مهمی در تربیت احمدشاه داشت.
کودکی احمدشاه
احمدشاه در تیر ۱۲۹۳ تاجگذاری کرد و همزمان با آغاز جنگ جهانی اول سلطنت را بهطور رسمی و قانونی عهدهدار شد. با وقوع این رخداد، احمدشاه فرمان بیطرفی دولت ایران را صادر کرد.
در زمان سلطنت او نبردها و جنبش های مهمی در برابر اشغال ایران در جنگ جهانی اول همانند نبرد رباطکریم (به رهبری حیدر لطیفیان)، جنبش تنگستانی ها (به رهبری رئیسعلی دلواری)، جنبش جنگل (به رهبری میرزا کوچک خان) و… اتفاق افتاد تا در برابر نفوذ روس ها و انگلیس ها مقاومت کنند.
احمدشاه در سال ۱۲۹۷ خورشیدی و به دنبال پایان جنگ جهانی نخست، صمصامالسلطنه بختیاری را از نخستوزیری فروگرفت و در ۱۶ امرداد ۱۲۹۷ وثوقالدوله را به ریاست الوزرایی برگزید.
وثوقالدوله توانست امنیت نسبی را در کشور برقرار کند. غائله نایب حسین کاشی در کاشان و نیز حرکت کمیته مجازات در تهران به وسیله وثوقالدوله سرکوب شدند. در دوره نخستوزیری وثوقالدوله قرارداد ۱۹۱۹ با دولت بریتانیا منعقد شد که این پیمان انتقادهای گستردهای برانگیخت و بسیاری آن را مخالف استقلال ایران دانستند؛ اما وثوقالدوله این قرارداد را در جهت حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران میدانست، ضمن این که کوشید، با استفاده از دوستی با دولت بریتانیا سلیمانیه و برخی سرزمینهای قفقاز را بازپسگیرد.[نیازمند منبع]. مخالفتهای مردمی به توفیق نیافتن قرارداد انجامید. وثوقالدوله احمدشاه را رهسپار یک سفر اروپایی کرد. در این سفر، احمدشاه در انگلستان مورد استقبال وسیع و گرم قرار گرفت؛ محمد تقی بهار مینویسد: «وقتی که بنا بود شاه ایران در مجلس ضیافت پادشاه انگلستان در باب قرارداد ۱۹۱۹ که انگلیس آن را منعقد ساخته بود، صحبت کند … پس از آن که صورت نطق پادشاه انگلستان را برای شاه آوردند و قرار شد که جوابی تهیه شود، شاه از حسن قبول آن سر باز زد و گفت: کسانی که پول گرفتهاند تصدیق کنند، من هرگز تصدیق نخواهم کرد!… همان شب ناصر الملک به شاه گفته بود: کار خودت را ضایع کردی! شاه نیز پاسخ داده بود که: اگر در سوئیس کلم فروشی کنم، بهتر است تا در چنین مملکتی پادشاه باشم!»