به گزارش رصد روز، محمود پاکزاد از اولین عکاسانی است که تاریخ خیابانهای تهران را مصور و مستند کرده است، البته از جمله شهرهایی که پاکزاد برای عکاسی به آنها سفر کرده میتوان به اصفهان، شیراز، تبریز، گرگان، اهواز،آبادان، خرمشهر، همدان، آذربایجان، قم، شهرهای شمالی ایران اشاره کرد. پاکزاد در سال ۱۳۷۷ خودش را بازنشسته کرد و در سال ۱۳۷۸ عکسهای خود را به سازمان اسناد ملی اهدا کرد.
تصویر زیر از مجموعه عکسهای محمود پاکزاد از خیابان ولیعصر(عج) تهران در سال ۱۳۳۴ است. خیابان ولیعصر تهران یکی از شاهراه های ارتباطی در مسیر شمال به جنوب و برعکس در شهر تهران است. تا پیش از انقلاب اسلامی ایران خیابان ولیعصر را با نام خیابان پهلوی میشناختند. خیابان ولیعصر بهواسطه درختان چنارش نیز شهرت زیادی دارد؛ گرچه که در گذشته تعداد این درختان بسیار بیشتر از امروز بود.
خیابان ولیعصر، بلندترین خیابانِ (درخت کاری شده) در تهران و خاورمیانه با درازای ۱۸ کیلومتر و همچنین جزو ده خیابان بلند در جهان است که از میدان راهآهن در میانهٔ جنوبی تهران آغاز شده و به میدان تجریش در منطقهٔ شمیران در شمال تهران میرسد. نام اولیهٔ آن «جادهٔ مخصوص پهلوی» بود و تا پیش از انقلاب ۱۳۵۷ نیز «خیابان پهلوی» نامیده میشد. پس از انقلاب ۱۳۵۷،این خیابان به «خیابان مصدق» تغییر نام یافت، اما پس از گذشت حدود دو سال و نیم، این خیابان به صورت رسمی به «خیابان ولیعصر» تغییر نام یافت.در سال ۱۳۱۸، سرتاسر خیابان از دو طرف با ۱۸ هزار درخت چنار پوشیده شده بود اما در سال ۱۳۹۷، پیروز حناچی، شهردار وقت تهران، چنارهای باقیمانده را ۱۵ هزار و در شهریور ماه ۱۳۹۸، زهرا صدراعظم نوری، عضو کمیسیون محیط زیست شورای اسلامی شهر تهران، این تعداد را ۸هزار چنار اعلام کردند.
بسیاری از مراکز خرید بزرگ، پارکهای عمومی، رستورانها، موزهها، مراکز فرهنگی و دفاتر ملی و بینالمللی در این خیابان قرار دارند. این خیابان همچنین از کانونهای سنتی خرید تهران است و بوستانهای بزرگ ملت و ساعی در کنارهٔ این خیابان جای دارند. بخش بزرگی از خط سه متروی تهران نیز از زیر خیابان ولیعصر میگذرد. خیابان ولیعصر در ۷ دی ۱۳۹۰، ثبت ملی شد.
تاریخچه
قدیمیترین بخش این خیابان در محدودهٔ حصار ناصری قرار داشتهاست که مابین تقاطع با خیابان قزوین تا تقاطع با خیابان انقلاب کنونی میباشد. از تقاطع خیابان قزوین تا میدان منیریهٔ کنونی خیابان باغ جنت، از میدان منیریه تا تقاطع خیابان امام خمینی کنونی خیابان امیریه، از تقاطع خیابان امام خمینی تا تقاطع خیابان پاستور کنونی خیابان باغ انگوری و از تقاطع خیابان پاستور تا خیابان انقلاب کنونی خیابان جناب وزیر نامیده میشدهاست. باید توجه داشته محدودهٔ مابین خیابان قزوین و میدان راهآهن در دورهٔ ناصرالدین شاه خیابان نبودهاست.
احداث جادهٔ مخصوص پهلوی یا همان خیابان پهلوی از سال ۱۳۰۰ ه.خ آغاز شد. در آن زمان رضاخان سردارسپه (رضا شاه بعدی) که وزیر جنگ بود تصمیم به احداث این جاده گرفت. همچنین درختکاری اطراف این خیابان و کشیدن نهر برای آبیاری درختان آن نیز از سال ۱۳۰۰ آغاز شد. در سال ۱۳۰۷ خیابان پهلویِ بالا بهدست «بلدیه تهران» سنگفرش شد و سپس با راهیابی آسفالت به پهنهٔ خیابانسازی شهرها، در سال ۱۳۰۹ مجلس شورای ملی قانونی برای ساخت و گسترش خیابانهای تهران تصویب کرد و پس از آن گامهای ساخت «جادهٔ مخصوص پهلوی» آغاز شد و برای نخستین بار این خیابان قیرریزی گردید. در سال ۱۳۱۰ خورشیدی، پیش از آمدن ملک فیصل، پادشاه عربستان به تهران، خیابان الماسیه (باب همایون) و میدان توپخانه و آغاز خیابان لالهزار برای نخستین بار آسفالت شد و یک سال پس از آن در سال ۱۳۱۱ خورشیدی، خیابان پهلوی نیز آسفالت شد.
از آنجاییکه چنار با آب و هوای تهران بسیار سازگار است، در ابتدا دو طرف خیابان پهلوی را چنار کاشتند. همان زمان برای آبیاری آنها در سهراه زعفرانیه دو حلقه چاه حفر کردند. عبدالله مستوفی انگیزهٔ ساخت این خیابان را تصمیم رضا شاه برای پیوند دادن کاخ سعدآباد به کاخ مرمر میداند. بر اساس کتاب «شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دورهٔ قاجاریه» نوشتهٔ عبدالله مستوفی، در زمان رضاشاه در خیابان پهلوی به فاصلهٔ هر دو متر، یک چنار و بین هر دو چنار یک بوته گل سرخ کاشتند؛ بنابراین در دو سوی مسیر ۱۸ کیلومتری خیابان مجموعاً ۱۸ هزار چنار کاشته شد. البته برخی این تعداد را تا ۲۴ هزار اصله نیز برآورد کردهاند. در زمستان ۱۳۱۹ برای نگهداری از درختان پای چنارها را به عمق یک متر و نیم گودبرداری کردند و به جایش کود ریختند. همچنین یک استخر بزرگ هم بین محمودیه و تجریش پیکنی کرده بودند که ذخیرهٔ آب برای چنارها فراهم باشد، اما قضایای شهریور ۱۳۲۰ این اقدام را ناتمام گذاشت.
همچنین مستوفی در کتاب «شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دورهٔ قاجاریه» دربارهٔ چگونگی ساخت خیابان ولیعصر و کاشت درختان آن چنین نوشتهاست: «دیگر از کارهای خوب شهرداریهای دورهٔ رضاشاه درختکاری خیابانها است. خیابانهای قدیم عرض و طول و پیاده و سوارهرو نداشت که در آنها درختی کاشته شود. بر فرض اگر خیابانی مثل خیابان دروازهٔ دوشانتپه و امیریه نسبتاً عریض هم بود، آبی نبود که منظما به درختی بدهند. بر فرض آنکه پارهای از صاحبخانهها عنایتی مبذول میداشتند و درختی میکاشتند، شاگرد خرکدارها که برای راندن خرهای خود حاجت به چوبدستی داشتند یا بچههای ولگرد که میخواستند اسب چوبی سوار شوند نهالهای کاشتهٔ صاحبخانه را نمیگذاشتند بزرگ شود. بر فرض اینکه از صدتا صاحبخانه یکی به درختکاری در حریم خانهٔ خود اقدام میکرد و از صدتا درخت کاشتهٔ او یکی سایهافکن میشد، تازه گرفتار تطاول و تعدی سپورهای دورهٔ مشروطه میگردید که تسمه از گردهٔ آنها کشیده، درختهای سایهافکن را به هیزم تبدیل میکردند. رضاشاه پهلوی عنایتِ خاصی به درختکاری داشت. هر سال در فصل بهار بلدیه مکلف بود آنچه از درختهای کاشتهٔ سال قبل، به واسطهٔ بیتوجهی رفتگرها خشک شده بود، واکاوند و سالی نبود که در دو سه تا از خیابانهای عقبمانده، یا جدیدالاحداث، درختکاریِ اولیه صورت نگیرد. این درختکاری به خیابانهای خارج شهر هم رسید. دو خیابان از تهران به شمیران که یکی به سعدآباد و دیگری به تجریش میرود و در سر پل به هم میپیوندد در طرفینِ دو نهر، تنکدرز درختکاری شد. مخصوصا خیابان پهلوی که به فاصلهٔ هر دو متر یک درخت چنار و به علاوه در بینِ هر دو چنار یک بوته گل سرخ هم کاشتند. مواظبت این پادشاه، در این امر به قدری بود که، در زمستان ۱۳۱۹، امر داد بلدیه پای درختهای خیابان پهلوی را از سمتِ بیرونِ نهر به عمقِ یک متر و نیم گودبرداری و با کامیون از تهران کود حمل و کندهها را پر کردند» مستوفی سپس دربارهٔ نگهداری چنارها نوشتهاست: «درختهای خیابان پهلوی و شمیران دارد خشک میشود. به عقیدهٔ من قسمت مهم این از عدم مواظبت شهرداری و بالاختصاص تسمهکشی رفتگرها از گردهٔ درختها است، و الا چنار همین که ریشه بند کرد آب زیادی نمیخواهد و با سالی دو سه آب که در تابستان گیرش بیاید زنده و برومند میماند. رضا شاه استخر بزرگی که در اراضی بایر شرقِ خیابانِ پهلوی، بین محمودیهٔ تجریش، پیکنی کرد، و از ۲۰ شهریور ۱۳۲۰ کار نیمهتمام ماندهاست برای آبیاری همین خیابان بودهاست. شهرداری باید آن استخر را تمام کند تا بهانهٔ رفتگرها برای هیزم کردن چنارهای این خیابان زیبا از بین برود؛ زیرا هر یک از این درختها خشک شود عمل آوردن عوض آن شاه دقیق فعالی مثل رضا شاه لازم دارد که جایش خالی است.»