به گزارش رصد روز، در ادامه این مطلب تصاویری جالب و ویژه از تغییر چهره علی احمد سالم بازیگر نقش «بلال حبشی» در فیلم محمد رسول الله را بعد ۴۸ سال مشاهده می کنید. او در حال حاضر ۷۹ سال سن دارد.
بِلال بن رَباح معروف به بِلال حبشی در بین سالهای ۵۷۸ تا ۵۸۲ میلادی در مکّه متولّد شد. او برده امیه بن خلف بود و پس از این که اسلام آورد امیّه او را به شکنجه و آزار گرفت. گفته شده او را بهدست کودکان سپردند و آنها او را در درّههای مکه میگرداندند و او پیوسته میگفت: احد! احد! (خدای یکتا، خدای یکتا) او در سال ۶۲۲ میلادی، به مدینه هجرت کرد و از آن پس در تمام جنگها در سپاه اسلام میجنگید. او در جنگ بدر، ارباب سابقش امیّه پسر خلف را کشت. بلال هم چنین در جنگ احد، خندق، بنی مصطلق و تبوک حضور داشت.
وی که به عنوان مؤذن اسلام شناخته میشد، پس از درگذشت محمد، اذان نگفت و شهر مدینه را ترک کرد. با ترک مدینه، وی به شام رفته و تا پایان عمر در همانجا ماند. از سرگذشت وی پیش از اسلام آوردن اطلاعات دقیقی در دست نیست و پس از مرگ محمد نیز در برخی از فتوحات خلفا شرکت داشتهاست. به وی دو همسر و یک فرزند منسوب است. منابع شیعه و سنی از وی نقل روایت داشتهاند و با موضوع وی نیز، روایات بسیاری وجود دارد. در بسیاری از این روایات، از جایگاه اخروی بالایی برای او، سخن به میان آمدهاست.
نام و نسب
نام وی را منابع، بلال حبشی گزارش کردهاند. به گزارش دانشنامه بزرگ اسلامی، برخی منابع نام پدرش را ریاح یاد کردهاند. وی را از زادگان بنی جمح دانستهاند و مادرش را زنی به نام حمامه و از کنیزان همین قبیله یاد کردهاند. آن دسته از منابعی که نام پدر بلال را ریاح گزارش کردهاند، وی را اسیری از حبشه دانستهاند. وی در برخی منابع به بلال بن حمامه نیز خوانده شدهاست. ابوعبدالله، ابوعبدالکریم و ابوعمر از جمله کنیههای منسوب به بلال است.باقر قربانی در دانشنامه جهان اسلام، وی را منسوب به یکی از دو قبیله سراه یا بنی جمح میداند و نسبتهای او را حبشی، قرشی و تمیمی گزارش کردهاست.
سرگذشت
از آنجا که وی را همسن ابوبکر گزارش کردهاند، باید در سال سوم عام الفیل به دنیا آمده باشد. برخی محل تولدش را یمن و برخی دیگر مکه ذکر کردهاند. وی مدتی از بردگان امیه بن خلف بود
اسلام آوردن
بلال از اولین مسلمانان مکه بود. گفته شده که بلال هنگام چرانیدن گوسفندان عبدالله بن جدعان در اطراف مکه با محمد آشنا میشود. محمد از وی درخواست میکند که از سهم شیر گوسفندان خود به ایشان شیر دهد و بلال آن را اهداء میکند. سپس محمد از وی میخواهد اسلام بیاورد و او نیز میپذیرد. سپس محمد از وی میخواهد تا اسلام خود را مخفی سازد. بلال غلام امیه بن خلف -از سران قریش و دشمنان سرسخت اسلام- بود. وقتی بلال مسلمان شد، امیه غلام تازه مسلمان خود را در ملأ عام شکنجه میداد. وی را با بدن برهنه در ریگهای داغ میخوابانید و سنگ بسیار بزرگی را بر روی سینه او مینهاد و میگفت دست از تو برنمیدارم تا اینکه به همین حال جان بسپاری یا از اعتقاد به خدای محمد برگردی و لات و عزی را پرستش کنی. او تنها جوابی که میشنید احد احد بود یعنی خدا یکی است.این ادعا که بلال اولین غلام گرونده به اسلام بودهاست، با وجود اسلام آوردن زید بن حارثه پیش از وی، محل تردید است.
هجرت به مدینه
هنگامی که مسلمانان برای رهایی از آزارهای قریش به دستور محمد تصمیم گرفتند به شهر مدینه مهاجرت کنند؛ بلال از نخستین کسانی بود که به مدینه مهاجرت کرد.[۸] وی در مدینه در خانه سعد بن خیثمه زندگی میکرد. هنگام ورود محمد به مدینه به استقبال وی رفت. در مدینه هنگامی که انصار با مهاجرین پیوند برادری میخواندند بلال پیوند برادری را با ابی رویحه عبدالله بن عبدالرحمن خثعمی خواند. به اعتقاد شیعیان بلال همچنین در روزهای آغازین هجرت محمد به مدینه برای ساخت مسجد فعال بود.وی در مدینه خزانه دار محمد بن عبدالله بود. او همچنین در تمام غزوات محمد شرکت داشت و پس از آن در فتح مکه، از همراهان محمد بود که همراه محمد وارد بر کعبه شد و در آنجا برای نخستین بار در تاریخ مکه، اذان گفت.
سفر به شام
بعد از درگذشت محمد بن عبدالله و خلافت ابوبکر، بلال از بیعت با ابوبکر خودداری میکند و به نشانه اعتراض دیگر اذان نگفت. عمر به خاطر عدم بیعت با ابوبکر او را سرزنش میکند که آیا اینگونه پاداش ابوبکر را میدهی که تو را از بردگی آزاد کرد؟ بلال پاسخ میدهد اگر ابوبکر مرا به خاطر خدا آزاد ساختهاست، مرا به خدا واگذار کند، ولی اگر از آزاد کردن من هدفی داشته آگاه باش که من همین هستم. من با کسی که محمد بن عبدالله او را خلیفه قرار ندادهاست، بیعت نمیکنم. عمر عصبانی میشود و به او میگوید مدینه را ترک کند، بلال نیز به شام میرود. با این وجود، برخی منابع از اصرار ابوبکر برای ماندن بلال در کنار خویش در مدینه یاد کردهاند. با این وجود وی پس از مرگ ابوبکر یا در هنگام آغاز خلافت ابوبکر، مدینه را به قصد شام ترک کرد. وی در دوران خلافت عمر، در فتوحات خلیفه شرکت داشت و در ماجرای فتح بیتالمقدس، نسبت به رفتار فرماندهان جنگی به عمر بن خطاب شکایت برد.