به گزارش رصد روز، فریبا نادری متولد ۲۳ فروردین ۱۳۶۳ در تهران است و از سال ۱۳۸۲ فعالیت خود را در عرصه بازیگری شروع کرد. او در بسیاری از فیلم و سریالهای تلویزیونی به ایفای نقش پرداخته که میتوان به شرط ازدواج، آپارتمان آقای هنرپیشه، ستایش، ساده دل، یلدا، از یاد رفته، مثل شیشه، فاخته و بزرگ مرد کوچک اشاره کرد.
فریبا نادری بازیگر سینما و تلویزیون کشورمان ۲۳ فروردین ماه سال ۱۳۶۳ در تهران متولد شد.این بازیگر جوان سینما و تلویزیون تحصیلاتش را تا مقطع لیسانس رشته گرافیک ادامه داد و برای اینکه زودتر به هدف هایش در بازار کار برسد به سراغ بازاریابی رفت و کم کم در سمت مدیر بازرگانی یک شرکت بزرگ مشغول کار شد.
فریبا نادری یک سال بعد از ازدواجش در سوم اسفندماه سال ۹۶ برای اولین بار مادر شد و تولد دخترش یارا حال و هوای دیگری به زندگی او و همسرش بخشید.
فریبا نادری (زاده ۲۳ فروردین ۱۳۶۳ در تهران) بازیگر ایرانی است. فریبا نادری به طور اتفاقی وارد عالم بازیگری شد و با سریال «مروارید سرخ» معرفی شد. در ادامه بیوگرافی فریبا نادری بازیگر توانمند ایرانی را خواهید دید با ما همراه باشید.
چکیده ای از بیوگرافی فریبا نادری:
فریبا نادری
تولد: سال ۱۳۶۳
ملیت: ایرانی
پیشه: بازیگری مدلینگ
سالهای فعالیت: از ۱۳۸۲ تاکنون
همسر: مهرداد طباطبایی
بیوگرافی فریبا نادری:
فریبا نادری متولد ۱۳۶۳، بازیگر و مدیر بازرگانی ایرانی است. فریبا نادری به طور اتفاقی وارد عالم بازیگری شد، او با سریال «مروارید سرخ» معرفی شد و با سریال «گل بارونزده» باعث شد که اهالی سینما روی بازی او حساب ویژه ای باز کنند. او به جز بازیگری به خانه داری به ویژه آشپزی علاقه ویژه ای دارد و هرگاه که در منزل است، وقت خود را صرف آشپزی میکند.
فریبا نادری میگوید: در سال ۱۳۶۳ به دنیا آمدم، از بچگی عاشق بازیگری بودم و بزرگترین آرزویم این بود که جای قهرمان فیلمهایی که دوستشان دارم، قرار بگیرم، اما پدر و مادرم مخالف بودند و سختگیری میکردند تا من به درس و مشقم بیشتر توجه داشته باشم.
در دوران کودکی بسیار شیطون و بازیگوش بودم، از آنجایی که با برادرم حمید رابطه بسیار خوبی داشتم، تمام روز با او بازی میکردم و به همین خاطر شیطنتهایم هم پسرانه بود. من حتی یک عروسک هم نداشتم و بهترین اسباب بازی من توپ «چهل تیکه» بود، یادم میآید که با بچههای محل، کوچه را میبستیم و هفت سنگ یا فوتبال بازی میکردیم.
زمانی که در دوران راهنمایی تحصیل میکردم، به طور اتفاقی به من پیشنهاد اجرای برنامه «نیمرخ» داده شد، اما مادرم مخالفت کرد. از این حکایت چند سالی گذشت تا اینکه یک روز با دوستم که گریمور بود برای تست به دفتر «مسعود رسام» رفتیم، آن روز وی با تست بازیگران برای سریال «مروارید سرخ» مشغول بود، من هم غافل از این ماجرا نشسته بودم تا اینکه از اتاق شان آمدند بیرون و گفتند نوبت شماست. گفتم من برای تست بازیگری نیامدهام، دوستم آمده است… او به من گفت: حالا که آمدی بیا تست بده… آن روز خوششانس بودم و در تست قبول شدم، اما میدانستم که خانوادهام مخالفت خواهند کرد.
در قراردادم شرط کردم که خانواده ام هم باید پشت صحنه بیایند و گروه مروارید سرخ هم پذیرفتند. با این شرایط باز هم مادرم مخالفت کرد، اما سرانجام متوجه شد که علاقه من به بازیگری وصفناپذیر است و نمیتوانند مقابل علاقهام ایستادگی کنند و این شد که به بازیگری روی آوردم و خوشحالم که مردم هم از آن استقبال کردند.
رشته تحصیلی و شغل فریبا نادری:
رشته تحصیلیام، گرافیک رایانهای بود، اما میخواستم زودتر به هدفهایم نزدیک شوم. من با کار بازاریابی شروع کردم، البته به علت بازیگری نمیتوانستم تمام وقت کار کنم. کار سختی بود، طرفهای مذاکره من اغلب مدیران باتجربه شرکتهای بازرگانی بودند، خوشبختانه الان در سمت مدیریت بازرگانی شرکتی بزرگ مشغول به کار هستم، طی این مدت به این نتیجه رسیدم که بیشترین نیاز مشتریان، کار خوب و درجه یک است و بهتر است به جای توجیه، از دقت در اجرای کارها استفاده کرد.
علایق و خصوصیات اخلاقی فریبا نادری:
اگر نقشی را دوست نداشته باشم، به هیچ عنوان آن را قبول نمیکنم. من تمامی نقشهایی که در آن بازی کردم را دوست دارم.
من خیلی زودرنج، احساساتی، حساس و مهربان هستم، البته این را اطرافیانم میگویند.
آرزو میکنم، شبی را همه مردم دنیا، آرام و به دور از دغدغه بخوابند و هیچ کودکی گوشه خیابان روی کارتن، شب را به صبح نرساند، زمانی که بچههای فقیر را در خیابان میبینم، بغض میکنم، فقر این بچهها علامت سوالی است که همیشه در ذهن من باقی میماند.
به عنوان یک زن، معمولا پوشاکی را میخرم که مطابق سلیقه ام باشد و هیچ وقت چیزی را صرفا به خاطر مد بودنش نخریده ام.
اصولا آدم معاشرتی هستم و از ارتباط لذت میبرم، چرا که آدمها را خیلی دوست دارم و برای احساساتشان ارزش زیادی قائلم، به همین خاطر، هم به خانهمان زیاد مهمان میآید و هم زیاد مهمانی میروم و هر دو حالت برایم خوشایند و بسیار لذتبخش است.
عاشق سفرم و از هر فرصتی برای مسافرت استفاده میکنم، عاشق طبیعت شمال کشور هستم به ویژه در پاییز و زمستان که زیبایی خارقالعادهای دارد.
سعی میکنم در کارهای خانه هیچ وقت کم نگذارم. آشپزی شبیه بازیگری است، اگر برای آن عشق و وقت صرف کنی، غذای شما خوشمزه میشود. بازیام شاید خوب نباشد! (میخندد)، اما آشپز بسیار خوبی هستم، درست مثل مادرم.