به گزارش رصد روز، روزنامه «جامجم» در مطلبی به قلم امیرحسین حیدری به نقد فیلم «پول و پارتی» که به تازگی اکران شده است، پرداخت:
یکی از فیلمهایی که در روزهای اولیه اکران توانسته است به فروش قابلتوجهی دست پیدا کند، فیلم «پول و پارتی» ساخته سعید سهیلیزاده است. اولین نظری که درباره فیلم پس از اتمام آن و خروج از سالن سینما در ذهن میآید، این است که این یک فیلمفارسی تمام عیار بود اما همهچیز به اینجا ختم نمیشود و باید گفت که پول و پارتی حتی از آن دست فیلمهایی که ما آنان را به عنوان فیلمفارسی میشناسیم، یک پله عقبتر است چراکه از برخی ویژگیهای آنها در این فیلم اثری نیست.
یک شاگرد خوب
همانطور که پیش از این ذکر شد، فیلم پول و پارتی تمام آنچه یک فیلمفارسی پیش از انقلاب داشته را در خود جای داده است. اگر سنتان به دوره فیلمفارسیها قد بدهد یا پیگیر حرفهای سینما باشید با فیلمهایی که از آن به عنوان فیلمفارسی یاد میشود، آشنایی دارید. فیلمهایی که داستان آنها معمولا در میان اقشار پایین و عشق میان پسر فقیر و دختر پولدار روایت میشود. شخصیت اصلی یا قهرمان فیلم، پسری لوتیمسلک است که هوای همه را دارد و پای ثابت تمام فیلمفارسیها خواندن ترانه در میانه فیلم بود. حال اگر فیلم پول و پارتی را نیز حتی با نگاهی گذرا بررسی کنیم، مشخص است که قصد کارگردان چیزی بیشتر از ساختن یک فیلمفارسی نبوده است.
فیلم، داستان پسری از طبقه پایین جامعه است که میخواهد با کلاهبرداری از یک خانواده بالاشهری رویای خود و خانواده خود را به واقعیت تبدیل کند و به همین خاطر با تمام اعضای خانواده وارد عمل میشود تا نقشه خود را عملی کند اما در ادامه داستان اتفاقاتی میافتد که این موضوع اهمیت خود را از دست میدهد.
اینجا همه فقیر هستند فقط بعضی فقیرتر
با نگاه به همین خلاصه داستان مشخص است که داستان فیلم از یک کلیشه نخنما شده استفاده کرده است تا بتواند شوخیهای خود را روایت کند. همچنین در اینگونه فیلمها همواره یکی از ویژگیها این بوده که کاراکتر پسر فیلم شخصیتی لوتیمسلک، مردمدار و… به تصویر کشیده میشد اما شخصیت شاهد با بازی ساعد سهیلی، نشانی از آن شخصیتها را ندارد. همچنین اسم شخصیتهای فرعی فیلم مثل پری، ملی آمریکایی، لشگر کوسه و…نیز با چنین دیدی انتخاب شده است که بیش از پیش به زنده کردن فیلمفارسیهای پیش از انقلاب کمک میکند.یکی از ویژگیهای فیلم پول و پارتی این است که در تقلید، شاگرد خوبی بوده و ما در آن اصلیترین مشخصه فیلمفارسیهای پیش ازانقلاب،یعنی خواندن ترانه آن هم به بیربطترین شکل ممکن راشاهدهستیم.شاید تنها تفاوت این فیلم با نمونههایی که از آنها تقلید کرده را بتوان در این دانست که پیش از انقلاب از خوانندههای زن استفاده میشد اما پول و پارتی حتی به این مشکل هم فائق آمده و با بازپخش ترانهای قدیمی از یک خواننده زن پیش ازانقلاب، کاررادرآورده است!اما از حق نباید گذشت که سهیلیزاده در پول و پارتی در طول فیلم و پایان خیلی عجیب فیلم، نتیجهای نو گرفته است که شخصیت دنیا (پردیس احمدیه) آن را بیان میکند: اینجا همه فقیر هستند فقط بعضیها اینجا فقیر مارکدار هستند!
پایانی به صرف یک تانگو!
شاید عجیبترین کاراکتر فیلم پول و پارتی، شخصیت عمران (داریوش فرهنگ) باشد که بیش از اینکه در فیلم او را ببینیم اسمش را میشنویم که به عنوان رقیب عشقی شاهد معرفی میشود و در پایانفیلم نقش مهمی دارد. عجیب بودن این کاراکتر از این بابت است که او نفر اول قاچاق مواد مخدر ایران معرفی میشود که چندسالی است که زندانی شده و الان پس از آزادی، میخواهد با دنیا ازدواج کند. شب عروسی دنیا شخصیت عمران، شاهد را مجبور میکند دست در دست هم با آهنگی معروف تانگو برقصند و در میانه پخش آهنگ و حرکات موزون ساعد سهیلی و داریوش فرهنگ، قابهایی از دنیا ولشگر، پدر شاهد که گریه میکنند و داد میزنند به نمایش درمیآید و شاهدخودرابه همراه عمران ازبالکن ساختمان به پایین پرت میکند.با دیدن چنین سکانسهایی آدم ازخودش میپرسد که دستگاه فرهنگی کشور ما که اهالی فرهنگ و مردم جامعه آنقدر دم از محدودیتهای مختلف درآن میزنندبا چه فرآیند و دلیلی، اجازه ساخت چنین فیلمی را داده است؟ فیلمی که مهمترین بخش، یعنی پایان آن،یک رقص تانگو است میان دو مرد که با دیدن آن هر چیزی میتواند به ذهن مخاطب خطور کند.
تکرار مکررات
سعید سهیلیزاده درتازهترین اثر خودنشان داده است همچنان درسهگانه قبلی خود بهخصوص گشت ارشاد۳ گیر کرده است. سهیلیزاده آنچه که در فیلمهای پیشینش خوب از آب درآمده را سعی کرده در پول و پارتی هم اجرا کند، مخصوصا اینکه گونهای که برای فیلم خود انتخاب کرده، ظرفیت استفاده از آن سکانسها راداشته است.اولین نکتهای که دیدن آن در فیلم پول و پارتی، یادآور فیلمهای گشت ارشاد است، همان تکگویههایی است که ساعد سهیلی در اولین فیلم سهگانه گشت ارشاد داشته و تا آخرین نسخه آن نیز حداقل یک نمونه از آن وجود داشت. دیگر نکته مشترک پول و پارتی با گشت ارشاد۳ به سکانس پایانی آن برمیگردد؛ شخصیتهای دنیا و شاهد در حال موتورسواری هستند ودیالوگ آنها پخش میشودکه درباره مرگ وزندگی حرف میزنند، دقیقا مانند آنچه که در سکانس پایانی گشت ارشاد ۳، میان ساعد سهیلی و پولاد کیمیایی رخ میدهد.
یک فیلم تبلیغاتی
علاوهبر تمام ضعفها و موارد عجیبی که در فیلم پول و پارتی میتوان مشاهده کرد، باید گفت که این اثر بیشتر از هر چیزی به یک تبلیغ بازرگانی بلند شبیه است تا یک اثر سینمایی. تبلیغ در آثار سینمایی امر عجیبی نیست و پیش از این هم اینگونه استفاده از تبلیغ در دنیا سابقه داشته است اما ویژگی مهم این تبلیغات غیرمستقیم بودن آنهاست که متاسفانه در سینمای ایران به واضحترین شکل ممکن اجرا میشود و کاربرد آن، جز ضربه زدن به فیلم چیز دیگری نیست. در فیلمهای روی پرده سینما هم پیش از این، فیلم تگزاس ۳ چنین کاری را کرده بود که در میانه فیلم رسما یک ویدئوی تبلیغاتی از هتلی که فیلم در آن ضبط شده بود، پخش شد. در فیلم پول و پارتی اما سهیلیزاده یک قدم فراتر گذاشته است و فیلم خود را صحنه تبلیغ محصولات مختلف مانند تن ماهی و نوشابه انرژیزا کرده است و در تمام سکانسهایی که این محصولات وجود دارد، گویی که آن محصول مهمتر از فیلم و بازیگر است و در مرکز تصویر قرار دارد، حتی در نمونهای کمنظیر در دیالوگهای شخصیت شاهد، اسم محصول را گنجاندهاند تا اطمینان حاصل شود که مخاطب فیلم تبلیغاتی پول و پارتی حتما متوجه حضور این محصول در فیلم بشود.
فروش نشانه کیفیت نیست
فروش فیلم پول وپارتی صرفا به خاطر کمدی بودن فیلم و پیشینه کارگردان اثربوده و فیلم ارزش سینمایی خاصی نداردبه عبارت دیگر فروش یک اثر نشانه کیفیت آن نیست. این فیلم شاید شوخیهای زننده و جنسی نداشته باشد اماشوخیهای آن درابتذال کم ازآن شوخیها ندارد.اگراین فیلم رابه عنوان یک تفریح خانوادگی میخواهید درنظربگیرید،پیشنهاد میکنم دیگر فیلمهای روی پرده را انتخاب کنید حتی اگر یک بار آن را دیده باشید. خلاصه اینکه؛ پول و پارتی چیزی جز یک فیلمفارسی تمامعیار نیست واگر از این دست فیلمها خوشتان میآید، گزینه خوبی برای تماشاست اما در غیر این صورت با ندیدن آن چیزی را از دست نمیدهید.