نخستین محور، تنوع و انعطاف در تولید است. واحدهای پتروشیمی باید از طراحیهای تکمحصولی فاصله بگیرند و به سمت خطوط تولید چند منظوره حرکت کنند؛ خطوطی که امکان تغییر نوع خوراک یا محصول را در پاسخ به نوسانات بازار داشته باشند. استفاده از فناوریهای مدولار و طراحی فرآیندهای قابل تغییر باعث میشود در زمان افت تقاضای جهانی برای یک محصول خاص، تولیدکننده بتواند به تولید محصولات دیگر با بازار داخلی یا منطقهای بپردازد. همچنین، مدیریت هوشمند زنجیره تامین از طریق دادهکاوی و پیشبینی تقاضا، امکان تنظیم ظرفیت تولید را فراهم میکند تا انباشت موجودی یا توقف تولید به حداقل برسد.
دوم، پایداری تولید به ثبات تامین خوراک وابسته است. تجربه سالهای اخیر نشان داده که نوسان قیمت گاز طبیعی، قطع موقت خوراک، یا محدودیت در عرضه انواع خوراک، از مهمترین عوامل ناپایداری در تولید پتروشیمیها است. ایجاد قراردادهای بلندمدت خوراک با فرمولهای شناور اما قابل پیشبینی، سرمایهگذاری در واحدهای بازیافت و بهینهسازی مصرف انرژی و تنوعبخشی به منابع خوراک مانند استفاده از نفتا و خوراک مایع، از جمله اقداماتی هستند که میتوانند ثبات تولید را افزایش دهند. همچنین، توسعه زیرساختهای لجستیکی و مخازن ذخیره خوراک، نقش کلیدی در مدیریت دورههای بحرانی دارد.
در بعد بازار، تمرکز بر تقاضای داخلی و توسعه صنایع پاییندستی کلید توسعه و جهش در صنعت پتروشیمی است. ایجاد و حمایت از صنایع میاندستی و پاییندستی باعث میشود بخش قابلتوجهی از محصولات پایه مانند اتیلن، پروپیلن، متانول و آروماتیکها در داخل کشور مصرف شوند. این امر دو پیامد مهم دارد؛ از یکسو نوسانات بازار جهانی تاثیر کمتری بر فروش و سودآوری شرکتهای پتروشیمی میگذارد و از سوی دیگر، ارزش افزوده و اشتغال بیشتری در داخل کشور ایجاد میشود. توسعه صنایع تبدیلی در حوزههای بستهبندی، نساجی، قطعات خودرو، مواد ساختمانی و کشاورزی، به معنای شکلگیری یک زنجیره تقاضای پایدار و متنوع در داخل است که بازار داخلی را به تکیهگاه تولیدکننده تبدیل میکند.
از منظر سیاستگذاری، هماهنگی میان نهادهای بالادستی و پاییندستی، اصلاح نظام قیمتگذاری و تدوین سیاست صنعتی بلندمدت ضروری است. سیاست قیمت ثابت خوراک برای همه طرحها بدون توجه به زنجیره ارزش موجب گسترش بیهدف واحدهای متانول و اوره شده است، درحالیکه باید خوراک و مشوقها به سمت طرحهایی هدایت شوند که ارزش افزوده بالاتر، تنوع محصول و پیوند قویتری با صنایع پاییندستی دارند. همچنین، ایجاد خوشههای پتروشیمی منطقهای و پارکهای صنعتی تخصصی، ابزار موثری برای ادغام واحدهای کوچک، تسهیل دسترسی به خوراک و اشتراک زیرساختها محسوب میشوند. در بُعد مالی، استفاده از ابزارهای پوشش ریسک قیمتی، مانند قراردادهای آتی، بیمه نوسان قیمت و صندوقهای تثبیت، میتواند بخشی از آسیبپذیری تولیدکنندگان را در برابر تغییرات بازار جهانی جبران کند.
همزمان، ایجاد صندوقهای حمایت از سرمایهگذاری در صنایع پاییندستی و اعطای تسهیلات هدفمند برای طرحهای تکمیل زنجیره ارزش، نقش مهمی در پایداری ساختاری این بخش دارد. در نهایت، پایداری واقعی زمانی محقق میشود که صنعت پتروشیمی از یک مجموعه صادرکننده به اکوسیستمی پویا از تولید، نوآوری و مصرف داخلی تبدیل شود. این گذار نه تنها ریسکهای ناشی از تحریم، نوسان ارز و افت تقاضای جهانی را کاهش میدهد، بلکه مزیت نسبی کشور در منابع هیدروکربنی را به مزیت رقابتی پایدار در تولید محصولات نهایی و دانشبنیان تبدیل میکند. مسیر آینده صنعت پتروشیمی در پایداری نه در افزایش ظرفیت خام، بلکه در عمق بخشیدن به زنجیره، هوشمندسازی تولید و پیوند واقعی با صنایع مصرفکننده داخلی است.











