به گزارش رصد روز، داوود حشمتی: یکی از اعضای نزدیک به رئیس دولت قبل درباره خاموشیها تلاش کرده تا به دولت پزشکیان حمله کند اما اعتراف روشن و تکان دهندهای از مدل سیاستورزی دولت قبل ارائه کرده که اساساً تفاوت اصلی دو مدل سیاستورزی در ایران است.
اصل و اساس سیاست، «تصمیمگیری» است. تصمیمگیریهایی که ذینفع آن، جمعیت کثیری از افراد جامعه هستند. همچنین برای سیاستورزی ممکن است هزاران روش و مدل تقسیمبندی وجود داشته باشد. یکی از اشکال سیاستورزی آن است که «مشکلات» امروز را به جای حلکردن در یک کولهپشتی پشت سرتان پرت کنید تا دیده نشود. روش دوم نگاه درست به مشکل و انتخاب راه صحیح حل آن است. مثالی که از آن با عنوان خوردن داروی تلخ برای درمان یاد میکنند.
دسته اول اما به جای خوردن داروی تلخ درمان، سعی میکنند با خوردن شکر و شکلات اضافی، قندخون را افزایش دهند و یا برای تسکین بیماری از «تریاک» و «مورفین» استفاده میکنند تا برای مدتی درد و بیماری دیده نشود.
حالا همین مساله را در موضوع ناترازی انرژی برق شاهد هستیم. تیم دولت قبل مدعی است که در دولت قبل ناترازی برق را (که در دولت روحانی) هم وجود داشت، حل کرده است. اما به شما نمیگوید از راهحل «شکر خوردن اضافی» برای همه مردم این ناترازی حل شده است تا درمان دیده نشود.
به طور مثال «معاون هماهنگی، پیگیریهای ویژه و خدمات مدیریت دفتر رئیسجمهور» در زمان مرحوم رئیسی در توئیتر خود نوشت: «شهید رئیسی دولت را با ۲۲ هزار مگاوات ناترازی برق تحویل گرفت و ظرف دو سال و چند ماه، ۹ هزار مگاوات برق به شبکه افزود. مردم هم خاطرهای از قطعی برق منازلشان در این دوره ندارند چه تابستان چه زمستان. پس خاموشی های امروز با وجود ناترازی کمتر، یک «تصمیم» و «انتخاب» است نه «تحمیل».»
این مقام مسئول در دولت قبل در ادامه نوشته: «الزام صنایع به ساخت نیروگاه برای تامین برق خودشان، ساخت نیروگاههای بادی بزرگ مقیاس مانند آنچه که در سیستان افتتاح شد و توسعه نیروگاههای خورشیدی و سرمایهگذاری برای کاهش مصرف و افزایش بهرهوری، راهحل پایدار رفع ناترازیهای برق است که شروع شده و نباید متوقف شود.»
اولین روایت او از افزایش میزان ناترازی به اعتبار گفتههای وزیر مشترک دولت رئیسی و دولت پزشکیان غلط است. در حالی که نزدیکان دولت رئیسی ناترازی را ۲۲ هزار مگاوات عنوان میکنند علی آبادی که در دوران رئیسی وزیر صمت بود و حالا وزیر نیرو در جریان نطق رای اعتماد خود گفت: «ناترازی برق اکنون به بیش از ۱۸ هزار مگاوات رسیده است درحالی که در تابستان ۱۴۰۱ این عدد ۹.۷ هزار مگاوات بود و در این مدت تقریبا دوبرابر شده است»
نکته اما این است که این ناترازی که ادعا میکنند به چه روشی حل شده بود؟ روش آنها مازوتسوزی بیشتر و تزریق سمّ بیشتر به جامعه بود؛ تا جایی که در ماههای سرد سال تا ۴۵ میلیون لیتر مازوت سوزانده میشد.
این دقیقاً یک «انتخاب» است بین اینکه: کشور را با دیدن نوک دماغمان اداره کنیم و برای تامین برق امروز ریههای ملت را به نابودی بکشیم یا کار درست را انجام دهیم؟ در همه موارد هم ما با همین دوگانگی در تصمیمات روبه رو هستیم.
مردم ایران انتخاب کردند و هنوز هم باید دست به انتخاب بزنند که برای رفع مشکلات آیا قرار است «شکر اضافی» و «تریاک» بخورند و درد را فراموش کنند؟ یا دوایی که آنها را درمان کند؟
تجربه البته نشان داده که مردم ایران بسیار باهوشتر از این افراد هستند. تصور این دسته افراد آن است که مردم ناآگاهند و با بیان چنین مسائلی قادر به فریب مردم هستند. اما هرجا که فرصت انتخاب برای مردم بوده نشان دادند که اتفاقاً تفکر آنها را انتخاب نمیکنند. برای همین هم مرحوم رئیسی تنها در یک انتخابات غیررقابتی توانست به قدرت برسد. برای همین هم بود که در سالهای ۹۲ و ۱۴۰۳ مردم حاضر نشدند تفکر کسانی مانند جلیلی را انتخاب کنند.
چون نشان دادند با وجود آنکه شکلات و شکر اضافی میتواند برای مدتی موقت خوشایند باشد، اما راهحل رفع مشکل نیست.
اما فراموش هم نکنیم که برای خوردن هر داروی تلخی برای درمان، لازم است تا مردم را با خود همراه کرد. این البته میتواند پاشنه آشیل دولت پزشکیان باشد. اگر اعضای دولت با مردم بیشتر و بیشتر حرف نزنند و آنها را قانع نکنند.
برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید