به گزارش رصد روز، کیم یو جونگ (کرهای: 김유정؛ زادهٔ ۲۲ سپتامبر ۱۹۹۹) بازیگر اهل کره جنوبی است. او پس از اولین بازی خود در سال ۲۰۰۳، به یکی از محبوبترین هنرپیشههای کودک در کره جنوبی تبدیل شد.
از مجموعههای تلویزیونی که او در آنها ایفای نقش کرده میتوان به افسانه دونگ یی (۲۰۱۰)، افسانه خورشید و ماه (۲۰۱۲)، عشق در مهتاب (۲۰۱۶)، عاشقان آسمان سرخ (۲۰۲۱)، شیطان من (۲۰۲۳) و ناگت مرغ (۲۰۲۴) اشاره کرد.
کیم یو جونگ بازیگر ۲۴ سالۀ کرهای است که در سریال «دونگ یی» نقش کودکی شخصیت دونگیی را بازی میکرد.
یو جونگ در سال ۲۰۲۲ در فیلم سینمایی «دختر قرن بیستم» ایفای نقش کرد.
همسر نجیبزاده سلطنتی سوک از قبیله هائهجو چوی (کرهای: 숙빈 최씨؛ هانجا: 淑嬪 崔氏؛ ۱۷ دسامبر ۱۶۷۰ – ۹ آوریل ۱۷۱۸) با نام شخصی چوی دونگیی، یکی از شناخته شده ترین همسران پادشاه سوکجونگ و مادر پادشاه یونگجو از چوسان بود.
زندگی اولیه
بانو چوی در ششمین روز از یازدهمین ماه قمری در یازدهمین سال سلطنت پادشاه هیونجونگ متولد شد که در تقویم میلادی به ۱۷ دسامبر ۱۶۷۰ ترجمه میشود. او دختر کوچکتر چوی هیو-وون و بانو هونگ، از قبیله نامیانگ هونگ بود. او یک برادر بزرگتر به نام چوی دونگهو و یک خواهر بزرگتر به نام بانو چوی داشت.
ورود به قصر و ملاقات با پادشاه
بانو چوی در سن ۷ سالگی وارد قصر شد. او به طبقه چئونمین تعلق داشت که پایین ترین طبقه در دوره چوسان بود. معلوم نیست اولین برخورد او با پادشاه چگونه اتفاق افتاد. پذیرفتهشدهترین روایت این است که او در زمانی که ملکه اینهیون تبعید شده بود و جانگ هی-بین موقعیت ملکه را به دست آورده بود، یک موسوری (خدمتکار بخش آب) در قصر بود. یک شب، بانو چوی برای سلامتی ملکه مخلوع (اینهیون) دعا میکرد که پادشاه سوکجونگ که از سفر به کاخ بازمیگشت، صدای او را شنید و از سخنانش متاثر شد. کتاب “سومونروک (صخره و آب)” (수문록، 隨聞錄) نوشته: یی مون-جونگ (۱۶۵۶ – ۱۷۲۶) وقایعی را که منجر به اعدام جانگ هی-بین شد، توصیف می کند. نویسنده ای که در زمان پادشاهی سوکجونگ زندگی می کرد، این برخورد را به شرح زیر ثبت کرد:
یک شب، پادشاه (سوکجونگ) نمی توانست بخوابد و از بی خوابی رنج می برد، تصمیم گرفت به بیرون برود. هنگام بازگشت به قصر و عبور از اتاق خدمتکاران، ناگهان صدای گریه ای را از یک اتاق کوچک شنید. پادشاه از روی کنجکاوی، نگاهی به اتاق انداخت، سپس در کمال تعجب دید که در این اتاق تمیز و مرتب، بساطی کوچک برای یک ضیافت وجود دارد. سپس موسوری (خدمتکار آب) جوانی را دید که لباس رسمی خود را پوشیده بود و به شدت گریه می کرد.
میزی برای مراسم یادبود چیده شده بود. لوح یادبودی که آنجا قرار داشت برای ملکه سابق اینهیون تنظیم شده بود. پادشاه تعجب کرد، زیرا ملکه اینهیون برکنار شده بود. موسوری لوح یادبودی گذاشته بود زیرا ملکه اینهیون خود را فدای شاه کرد. اما از ترس نفوذ ملکه جانگ، هیچ کس جرأت نمیکرد که ملکه مخلوع اینهیون را گرامی بدارد، زیرا هیچ کس نمی خواست متهم و اعدام شود. پادشاه تعجب کرد که حتی در این شرایط خطرناک، کسی جرأت کرده و جان خود را به خطر انداخته تا برای سلامتی ملکه اینهیون دعا کند. پادشاه دختر جوان را صدا زد؛ موسوری صدای او را شنید و برگشت و با دیدن پادشاه مات و مبهوت شد و وقتی او را شناخت در مقابلش زانو زد. پادشاه از او توضیح خواست. موسوری با صدایی لرزان پاسخ داد: «اعلیحضرت، زمانی که ملکه اینهیون در قصر حضور داشتند، من در خدمت ایشان بودم. امروز روز تولد ایشان است و من نمیتوانم محبتهایی را که ملکه اینهیون آن زمان در حق من کردند را فراموش کنم. بنابراین به صورت خصوصی برای ایشان مراسم یادبودی گرفتم. لطفا مرا با مرگ مجازات کنید».
پادشاه با شنیدن این سخن موسوری شدیدا متحیر شد. اگر کسی دیگر در موقعیت این دختر بود جان خودش را به خطر نمیانداخت اما این موسوری برای احترام به ملکه سابقش خطر مرگ را به جان خرید. در واقع او ستودنی و با فضیلت بود و پادشاه که خود شاهد این اتفاق بود، بسیار متاثر شد.
سپس پادشاه، موسوری جوان را به خود نزدیک کرد و احساسات او به تدریج از همدردی به علاقه و سپس به عشق تبدیل شد. با گذشت زمان، این موسوری به چوی سوک-بین معروف شد.