به گزارش رصد روز، طبق بررسیهای انجام شده، هرچه به سمت استانهای کمدرآمد میرویم، نرخ بیسوادی افزایش پیدا میکند. به بیان دیگر، میان سطح درآمد استانها و بیسوادی یک همبستگی منفی وجود دارد.
میان ۱۰ استانی که بالاترین سطح درآمد را دارند با استانهایی که کمترین نرخ بیسوادی را به ثبت رساندهاند، ۷ استان مشترک وجود دارد. در نتیجه میتوان گفت که استانهایی که از نظر درآمدی وضعیت مطلوبی دارند، از منظر سطح آموزش و سواد هم اوضاع خوبی را تجربه میکنند.
محاسبات نشان میدهد پردرآمدترین استان کشور در سال ۱۴۰۰ حدوداً ۱۲۵ درصد درآمد بالاتری را نسبت به کم درآمدترین استان داشته است. همانگونه که اختلاف درآمدی بالایی بین استانهای کشور وجود دارد، شاهد این شکاف در وضعیت سواد استانها نیز هستیم. بهطوری که نرخ بیسوادی در استان کردستان حدوداً ۳ برابر نرخ بیسوادی در استان تهران است.
آخرین آمار منتشر شده از نرخ بیسوادی مربوط به سال ۱۴۰۰ است. بنابراین، گزارش پیشرو ارتباط بین نرخ بیسوادی استانها با سطح درآمد مناطق شهری استانها را بر اساس دادههای همین سال محاسبه کرده است.
اولین معیاری که برای سنجش سطح رفاه از آن استفاده میشود، سطح درامد افراد است. با فهمیدن اینکه هرکس چه سطحی از درآمد را دارد تا حدی میتوان متوجه شد که وضعیت رفاه او در چه سطحی قرار دارد. آیا تنها درنظرداشتن و بررسی درامد میتوان ترازوی خوبی برای سنجش سطح رفاه افراد باشد؟
اگر کمی در موضوع عمیق شویم جواب ما به این سوال خیر خواهد بود. شکی نیست که یکی از معیارهای سنجش رفاه در جامعه سطح درآمد است، اما عواملی دیگری مانند آموزش، بهداشت، عدالت و… وجود دارد که بر رفاه جامعه اثر گذار هستند. این نکته دقیقاً آنجایی است که بحث توسعه همهجانبه مطرح میشود؛ تنها افرایش درآمد کافی نیست.
اما سوال دیگری که به وجود میآید این است که آیا سطح درآمد جوامع با سطح آموزش و بهداشتی که دارند بیارتباط است؟ به بیان دیگر آیا امری مانند باسوادی با سطح درآمد ارتباطی دارد یا خیر؟
سطح آموزش و نرخ باسوادی در کشورهایی که سطح بالایی از درآمد را دارند، بالاتر است؛ شاهدی که گواه از رابطه بین سطح درآمد و نرخ با سوادی میدهد. کسانی که درامد بالایی دارند میتوانند به امر آموزش بپردازند، از طرفی نیز بالا رفتن سطح سواد باعث افزایش بهرهوری و افزایش درآمد میشود. به بیان دیگر یک رابطه دو طرفه بین اموزش و درامد برقرار است.
در برخی از کشورها البته درآمد و آموزش در سطح پایینی قرار دارد. این جوامع به بیان اقتصاددانها در تله کارایی و بهرهوری پایین گیر کردهاند. از همین رو در اقتصاد توسعه توصیه میشود دولتها برای خارج کردن کشور از این تله در امر آموزش سرمایهگذاری کنند تا موتور رشد کارایی روشن شود.
ارتباط بین آموزش و سطح درآمد در ایران نیز مانند سایر نقاط جهان برقرار است. در ایران نیز بهطورکلی با افزایش سطح سواد، درآمد افزایش یافته است. آموزش در مقاطع پیش از آموزش عالی (دانشگاه) در قانون اساسی ایران رایگان تعیین شده است.
اما شرایط در تمامی نقاط ایران چه از نظر درآمدی و چه از نظر وضعیت نرخ باسوادی یکسان نیست. همانطور که اختلاف جدی بین سطح درآمد استانها وجود دارد، اختلاف بالایی نیز در سطح سواد استانها قابل مشاهده است. از همین رو ابتدا به سطح درامد و سواد در استانهای کشور و سپس به ارتباط این دو متغیر با هم پرداخته شده است.
محاسبات نشان میدهد در سال ۱۴۰۰ بین پردرآمدترین استان کشور با کمدرآمدترین استان، بالغ بر ۸۸ میلیون تومان اختلاف وجود داشته است. یک خانواده شهری در استان تهران بهعنوان برخوردارترین استان کشور بهطورمتوسط سالانه نزدیک به ۱۶۰ میلیون تومان درآمد داشته، این در حالی است همین عدد برای استان کرمان در حدود ۷۰ میلیون تومان بوده است. به بیان دیگر درآمد متوسط پردرآمدترین استان کشور در سال ۱۴۰۰ نزدیک به ۱۲۵ درصد بیشتر از درآمد فقیرترین استان کشور بوده است.
به مانند شکاف درآمدی که بین استانها وجود دارد، از نظر وضعیت بیسوادی نیز تفاوت فاحشی بین استانهای ایران دیده میشود. استان تهران در میان سایر استانها بهترین وضعیت سواد را در سال ۱۴۰۰ تجربه کرد. نرخ بیسوادی در این استان ۶.۶ درصد بود. به بیان دیگر، از هر ۱۰۰ نفری که ساکن استان تهران است، حدوداً بین ۶ تا ۷ نفرشان بیسواد است.
این در حالیست که نرخ بیسوادی در استان کردستان بالغ بر ۱۸ درصد است. به عبارت دیگر، نرخ بیسوادی استان کردستان نزدیک به ۳ برابر بیسوادی در استان تهران است. بررسیها نشان میدهد از میان ۳۱ استان ایران تنها ۴ استان نرخ بیسوادی تک رقمی دارند. همچنین در ۱۰ استان نیز نرخ بیسوادی بیش از ۱۵ درصد است.
همانگونه که شاخصی برای سنجش نابرابری در توزیع درآمد مانند ضریب جینی وجود دارد، شاخصی هم برای توزیع آموزش وجود دارد. به بیان دیگر، نابرابری در توزیع آموزش نیز یک شاخص مهم در توسعه است.
همانگونه مشاهد شد وضعیت باسوادی و درآمدی استانهای کشور اصلاً با هم یکسان نیستند و تفاوتها چشمگیر است. اما بهطورکلی میتوان گفت استانهایی که درآمد بالایی دارند، از وضعیت آموزش و سواد بهتری نیز برخوردار هستند. بررسیها نشان میدهد در میان ۱۰ استان برتر از منظر درآمد و ۱۰ استان برتر از نظر باسوادی، ۷ استان مشترک وجود دارد. به بیان دیگر عموماً استانهایی که از نظر درآمدی مطلوب هستند از نظر باسوادی در وضعیت خوبی قرار دارند.
از طرف دیگر، از میان ۱۰ استانی که در انتهای جدول درامدی قرار دارد با ۱۰ استانی که بیسوادی در آنها بالا است، ۶ استان مشترک وجود دارد. به مانند مورد قبل در اینجا نیز میتوان گفت به طور کلی استانهایی که از نظر درآمدی وضعیت خوبی ندارند، بیسوادی هم در آنها بالاست.
البته در این میان استانهایی وجود دارد که وضعیت درآمدیشان با وضعیت آموزش و سوادشان اصلاً همخوان نیست. برای استان سمنان از سومین استان کشور از نظر نرخ باسوادی است، این در حالیست که همین استان در قعر جدول درآمدی قرار دارد.
همچنین بررسیها نشان میدهد روند تغییرات درآمد و تغییرات نرخ بیسوادی در تمامی استانهای کشور با هم ارتباط و همبستگی دارد. به گونهای که هرچه به سمت استانهایی میرویم که نرخ بیسوادی در آنها پایین است، شاهد آن هستیم که بهطورکلی درآمد هم افزایش یافته است.