به گزارش رصد روز، روز گذشته باز هم خداداد به صدر اخبار رفت. مثل همه صدرنشینیهای این ماههای اخیرش. خداداد این روزها با تندی زبانش صدرنشین میشود. با تلخیها و فریادهایش. با کریهای بیهوده و عصبانیتهایی که مشخص نیست از کجا ناشی میشود. بنظر میرسد خداداد دیگر آن غزال محبوب ملبورن نیست. همانی که ملتی را از جا میکند و زمین را برای چند ثانیه سبک میکرد. او حالا با ادبیات منحصر به فردش روی مخ هواداران فوتبال ایران است.
درباره خداداد اما دوست داشتیم آن جایگاهی را که نزدیک به سه دهه با آن مانور میداد را دستکم حفظ میکرد. دروغ چرا؟ او را سالهای سال دوست داشتیم. اویی که غمخوار مرگ مهرداد میناوند بود و محبوب دل نودوهشتیها. اویی که با عشق به پدرش شناخته میشد. خداداد از شرق ایران که حالا برای تیم متمول شمال غرب ایران رگ گردنش را باد میکند و به صغیر و کبیر هم رحم نمیکند. البته که بعید میدانیم قصه خداداد و تراکتور خیلی دوام داشته باشد.
در ادامه یادداشت رسول بهروش را میخوانید که در نقد رفتارهای خداداد نوشته. با ما همراه باشید.
از نفرتانگیزترین تصاویر این هفتههای فوتبال ایران، یکی هم معرکه گرفتنهای گاه و بیگاه خداداد عزیزی است؛ با چشم بسته و دهان باز، رها شده در کنار زمین و مشغول استعمال سخیفترین واژهها. هنوز بیستوچهار ساعت نمیگذرد از فحاشیاش مقابل سکوی هواداران یزدی و بعد هم یک درگیری دیگر بیرون ورزشگاه.
البته که جز این هم از خداداد انتظار نمیرود. او در همه این سالها رکورددار زشتترین رفتارهای فوتبال ایران بوده؛ از شوخی آزارنده با کولبران تا قهر بچگانه روی آنتن زنده، از شیشکی کشیدن جلوی دوربین تا تمسخر حرفهای احساسی همبازیاش در مورد مقام مادر.
برای محمدرضا زنوزی اما خداداد بهترین انتخاب بود. داستان این دو نفر، حکایت آب و گودال است، در و تختهای که با هم جور شد. مالک ماجراجوی تراکتور دنبال یک دعوا کن بیپرنسیپ میگشت و چه کسی بهتر از خداداد؟ زنوزی خریدار است و عزیزی فروشنده. پول بیشتر بدهی، برای تو فریاد میکشد. زمانی به قلعهنویی حمله میکرد و دستیارانش را دست میانداخت، چهار صباح بعد که حکم گرفت و در تیم ملی مشغول شد، نظرش برگشت و همانها را تا حد مورینیو و فلیک بالا برد. الان هم که آب و دونش با زنوزی است، برای او جز میزند. تا ببینیم مشتری بعدی کیست!
خداداد انگار سیب کرمخورده سبد نود و هشتیهاست. علی دایی و کریم باقری خودشان را تا سطح اسطورههای دست نیافتنی بالا کشیدهاند، مهدی مهدویکیا همیشه شمایل یک نجیبزاده را داشته، پرویز برومند جنم و جوهرش را نشان داده و با هر بار لب باز کردن محمد خاکپور جنتلمن، جماعتی به وجد میآیند. افسوس اما بر احوالات خداداد؛ برنده توپ طلای آسیا و حماسهساز ملبورن، کارشناس دایمی برنامههای آب دوغ خیاری تلویزیون، داغ کننده تنورها و مهمان رپورتاژ آگهی سازمانها از سفر به لبنان. چنین سقوطی را برای دشمنتان هم آرزو نکنید..