درباره یوسا که امروز با زندگی وداع کرد

ماریو بارگاس یوسا، نویسنده نامدار پرویی و یکی از چهره‌های برجسته ادبیات آمریکای لاتین در حالی درگذشت که در بیش از نیم قرن فعالیت ادبی، آثاری مهم درباره قدرت، فساد و سیاست خلق کرد و در سال ۲۰۱۰ به جایزه نوبل ادبیات رسید.

به گزارش رصد روز، نمایشنامه‌ها، داستان‌های کوتاه و رمان‌هایی مانند «گفت‌وگو در کاتدرال»، «عمه خولیا»، «قصه‌گو» و «جنگ آخرالزمان» شهرت ادبی او را تثبیت کردند. اما هم‌زمان با رشد جایگاهش، بارگاس یوسا بیش‌ازپیش وارد سیاست شد.

او از مارکسیسم دوران جوانی فاصله گرفت، برنامه گفت‌وگویی در تلویزیون پرو داشت و در سال ۱۹۸۴، پیشنهاد رئیس‌جمهور محافظه‌کار، فرناندو بلااونده تری، برای نخست‌وزیری را رد کرد.
در سال ۱۹۸۷، بارگاس یوسا جمعیتی ۱۲۰ هزار نفره را در تجمعی در لیما، در اعتراض به برنامه ملی‌سازی نظام مالی پرو جمع کرد و کمپین ریاست‌جمهوری خود را آغاز کرد. سه سال بعد، پس از دریافت تماس‌های تهدیدآمیز و پیام‌های مرگ، در دور دوم انتخابات از آلبرتو فوجیموری شکست خورد و ظرف چند ساعت کشور را ترک کرد.

او در سال ۲۰۰۲ به گاردین گفت: «من دروغ نگفتم. گفتم که به اصلاحات ریشه‌ای و فداکاری‌های اجتماعی نیاز داریم، و در ابتدا جواب داد. اما بعد جنگ کثیف آغاز شد، که اصلاحاتم را به‌عنوان چیزی مخرب برای مشاغل معرفی کرد. این بسیار مؤثر بود، به‌ویژه در میان فقیرترین اقشار جامعه. در آمریکای لاتین، ما وعده را به واقعیت ترجیح می‌دهیم.»

بارگاس یوسا در سال ۱۹۹۳ تابعیت اسپانیایی گرفت، همچنان که روند انتشار نمایشنامه‌ها، مقالات و رمان‌هایش ادامه داشت. کتاب «سور بز» که در سال ۲۰۰۰ منتشر شد، ذهن دیکتاتور جمهوری دومینیکن، رافائل تروخیو را به شکلی هولناک کاوش کرد و رمان «دختر بد» در سال ۲۰۰۶، رابطه‌ای را در بازه‌ای بیش از ۴۰ سال دنبال می‌کرد.

ماریو بارگاس یوسا، رمان‌نویس پرویی یکی از چهره‌های محوری بود که انفجار جهانی در ادبیات آمریکای لاتین را شعله‌ور ساخت.

مرگ او در بیانیه‌ای که به امضای فرزندانش، آلوارو، گونزالو و مورگانا بارگاس یوسا رسیده است، به صورت رسمی اعلام شد. آن‌ها نوشته‌اند: « بارگاس یوسا در آرامش در لیما، در میان اعضای خانواده‌اش، درگذشت. رفتن او بستگان، دوستان و خوانندگانش را در سراسر جهان اندوهگین خواهد کرد، اما امیدواریم همان‌طور که ما احساس می‌کنیم، آن‌ها نیز با این واقعیت تسلی یابند که او زندگی‌ای طولانی، پرماجرا و پربار داشت، و بدنه‌ای از آثار را از خود بر جای گذاشت که فراتر از دوران زندگی او خواهد رفت.»

در طول دوران حرفه‌ای که بیش از ۵۰ سال به طول انجامید، بارگاس یوسا قدرت و فساد را در مجموعه‌ای از رمان‌ها مانند «قهرمان عصر ما»، «گفت‌وگو در کاتدرال» و «سور بُز» بررسی کرد.

ماریو بارگاس یوسا که زندگی‌ای پرفراز و نشیب و به رنگارنگی داستان‌هایش داشت، همچنین تلاش نافرجامی برای ریاست‌جمهوری پرو داشت، با گابریل گارسیا مارکز دشمنی طولانی‌مدتی داشت، و در سال ۲۰۱۰ برنده جایزه نوبل شد.

یوسا که در سال ۱۹۳۶ در آریکوئیپا به دنیا آمد، از سن ۱۵ سالگی به عنوان خبرنگار جنایی شروع به کار کرد. چهار سال بعد، او با خولیا اورکیدی، فرار و ازدواج کرد؛ حرکتی که پدرش آن را «یک اقدام مردانه» خواند.

سفر او به پاریس در سال ۱۹۵۸ آغاز ۱۶ سال زندگی در خارج از کشور بود؛ اقامت در مادرید، بارسلونا، لندن و پایتخت فرانسه. اما در حالی که به‌عنوان روزنامه‌نگار، مجری رادیو و معلم کار می‌کرد، در آثار داستانی‌اش به سرزمین مادری‌اش بازگشت.

در سال ۱۹۶۳، نخستین رمانش را با عنوان «زمان قهرمان» در اسپانیا منتشر شد. اما این داستان درباره یک قتل در آکادمی نظامی لئونسیو پرادو (جایی که بارگاس یوسا به عنوان نوجوان دو سال را گذرانده بود) در پرو آن‌چنان شوک‌آور تلقی شد که گفته می‌شود ۱۰۰۰ نسخه از آن در میدان رژه این اکادمی سوزانده شد.

بارگاس یوسا در کنار نویسندگانی چون خولیو کورتاسار، کارلوس فوئنتس و گابریل گارسیا مارکز در مرکز جنبش شکوفایی ادبیات آمریکای لاتین قرار گرفت. کتاب او در سال ۱۹۷۱ با عنوان «گارسیا مارکز: داستان خدای‌کشی»، ادبیات دنیای جدید را با دنیای قدیم به گفت‌وگو کشاند، اما دوستی‌اش با مارکز ادامه نیافت و وقتی مارکز در سال ۱۹۷۶ در بیرون یک سالن سینما در مکزیکوسیتی به او سلام کرد، با یک مشت به صورتش پاسخ او را داد.

سه سال پس از مرگ مارکز در سال ۲۰۱۴، یوسا در رویدادی در مادرید گفت از شنیدن خبر مرگ دوست سابقش ناراحت شده، اما از توضیح درباره دلایل دشمنی خودداری کرد.
او گفت: «ما داریم به سمت قلمرو خطرناکی می‌رویم. وقت آن است که این گفت‌وگو تمام شود.»

برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید

مطالب مرتبط

آخرین اخبار