به گزارش رصد روز، در عرف شرکتهای بزرگ نفتی دنیا، در بخش عملیات اختیارات ویژهای به این واحد داده شده است که مشکلی در این بخش لاینحل و زمانبر نشود و نماند؛ چراکه مسئله افت تولید به حیات و ممات شرکت برمیگردد و با پروسه طولانی تأیید و تصویب، سرنوشت شرکت را به شنزار نمیکشانند؛ اما آقای آریان چطور؟ او سریع میتواند شرکتهای مجرب بینالمللی را صدا کند و مشکلش را حل کند؟ نه، احتمالا تحریمها مانع اصلی این موضوع است. شرکتهایی که بهراحتی در قطر و عراق و عربستان کار میکنند و خدمات میدهند، اینجا نمیتوانند بیایند. مشکلی نیست. شرکت سرویس کمپانی در ایران کم نداریم.
تجارب خوب و موفقی هم ثبت کردهاند. براساس الگوی خودکفایی اتفاقهای نسبتا خوبی در کشور رخ داده که در این موضوع یارای شرکت نفت است؛ اما آیا مشکل آقای آریان حل میشود؟ نه، چراکه یک اتفاق ساده، یک مناقصه معمولی، یک خرید خدمت عادی امروز در شرکت ملی نفت، ماهها بلکه سالها طول میکشد و این روند لَخت و سنگین و آزاردهنده مانع توسعه و حتی بهروزرسانی و اغلب تعمیرات دستگاهها و سیستمهای در حال تولید میشود و روزبهروز و سال به سال کشور را از جایگاهی که میتواند در عرصه نفت و گاز منطقه داشته باشد، دور میکند.
خب برای مشکلی که همین روز گریبان چاه نفتی و گازی را گرفته و به درمان فوری نیاز است، باید چه کرد؟ شرکت نفت هیچ پاسخی ندارد. توقع این بود که اگر شعارهای تولید و خودکفایی و تحریم خارجیها در نفت محقق شود که شد در برونسپاری پروژههایی به این شکل حیاتی، دستکم دست مدیران عملیاتی باز شود، در این اکوسیستم که دیگر توتال و شلمبرژر نیست که برای امضانشدن قراردادش همراه شوند.
درواقع اینطور نشد که تحریم و رقابت منفی با خارجیها وضع و اوضاع را برای کسبوکار داخلی پررونق کند؛ نمونهاش سرنوشت ۲۸ میدان. کماکان آقای آریان برای حلکردن یک مشکل فنی سر چاهش باید تقاضایش را به برنامهریزی تلفیقی تهران بدهد؛ تلفیقی پس از ماهها جلسه و بازدید و تحصیل اطمینان از وجود مشکل، در نامهای از هیئتمدیره یا مدیرعامل نفت درخواست میکند که به شرکت مناطق نفتخیز یا نفت و گاز پارس یا نفت مرکزی یا اروندان یا فلات قاره و… اجازه برگزاری مناقصه برای حل مشکلش را بدهند. وضع و مشکل چاه چطور است؟ احتمالا آقای آریان و دوستانش تصمیم گرفتهاند چاه را در حداقل تولید قرار دهند یا بهکل از آن قطع امید کنند و شفای عاجلش را به روزگار آتی بسپرند. آقای آریان در لحظات سخت ازدسترفتن چاههایش احتمالا سه دهه سابقهاش را در نفت مرور میکند.
از روزگاری که بحث قراردادهای بایبک شروع شد تا آیپیسیها. از رقابت گفتاری تولید صیانتی و تولید رقابتی با هم، از تفکر چندپاره شدن شرکت مناطق نفتخیز تا سعی در برقراری اقتدار مناطق، از نسلهای سوم و چهارم و چندم و چندم بایبک تا آیپیسی مدل اهوازی، در تمام این مرورهایی که میکند، میبیند روند کارکردن در شرکت نفت سختتر شده است. بوروکراسی به جای همافزایی انرژیها و مرور و بهرهگیری از تجارب رقبا، مدام شورا و کمیته تراشیده که بر کارهای نفتی نظارت کند. در واقع سرعت کار کُند شده و اتفاق دیگری نیفتاده است. در نظر آقای آریان، رقابت گروههای سیاسی در نفت که همدیگر را مدام متهم به کمکاری و فساد میکنند، همه سر کارند و مشکل جای دیگری است. مشکل اصلا رقابتهای دروننفتی نیست.
تسلط این گرایش بر نفت یا آن گرایش نیست. اصولگرا و اصلاحطلب در نفت روزبهروز بیشتر اسیر بوروکراسی ضد توسعه و کنترلگر خود نفت شدهاند. اینکه امروز یک نماینده دنبال آن است که تمام درآمدهای شرکت نفت و گاز را کشف کند و به قول خودش در بودجه احصا کند؛ یا آن وزیر در پی آن است که صندوق بازنشستگی نفت را تحت مدیریت صندوق بازنشستگی کشوری دربیاورد؛ درواقع از همان بیاعتمادی عمیق سیاسی به نفت ناشی میشود که مدام با اهرمها و فشارهای مختلف میخواهند این [صنعت اشرافی]را به نوعی به کنترل و سامان خود دربیاورند.
سازمان اداری و مالی و تصمیمسازی نفت هم از این فشارها تبعیت میکند و با کندسازی هر روند و و سوپر دبل چککردن هر پروسهای درواقع به نظام توسعه نفت و گاز ضربه زده است و کار را برای امثال مهندس آریان سخت و تقریبا ناممکن کرده است. اولیای نفت امروز، باید این مسئله را به شکلی حل کنند که دستکم نیازهای عملیاتی شرکتهای نفتی مرتفع شود، حالا روند توسعه و بیشینهکردن تولید بماند. برای آسفالتین و تجمع کاندیست و آبگرفتن چاهها یک فکر عاجل بکنید که آریان دو سال معطل حل مشکلش نماند.