حسین کاشفی عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت و دبیر پیشین خانه احزاب در گفتگو با رویداد۲۴ درباره عمکرد ۲ ساله دولت و مهمترین شاخصهایی که میتوان بررسی کرد، توضیح داده است. او میگوید: ابتدا باید این پیشفرض را بپذیریم که مهمترین شاخص میزان رضایتمندی مردم است چون هر دولتی که روی کار میآید، قرار بوده و است که کشور را طوری اداره کند تا جامعه به آرامش برسد و مردم احساس کنند دولت امانتدار خوبی است.بخشهایی از این گفتوگو در ادامه میآید:
* مثبت و منفی بودن شرایط اقتصادی را مردم تشخیص میدهند؛ خب! وقتی تورم در ۲ سال سیر صعودی داشته و گرانیها طاقت مردم را طاق کرده است، چطور میتوانیم بگوییم دولت ریئسی دولتی موفق است. تنگناهای معیشتی به حدی رسیده است که مردم حتی برای تامین مایحتاج اصلی و اولیه خود مشکل دارند. همچنین موضوعهای درمانی، فرهنگی و آزادی با چالشهای زیادی مواجه شدند تا بتوان اینطور نتیجهگیری کرد که دولت رئیسی سرتاسر ناکارآمدی است.
* مدیریت دولت طوری است که هم در سرمایهگذاری خارجی و هم در سرمایه گذاری داخلی مانعهای زیادی پیش روی خود میبینیم. یعنی بازار اقتصادی به قدری فشل است که فعالان اقتصادی داخلی رغبتی برای سرمایهگذاری ندارند. خودِ دولت هم برای اینکه بتواند سرمایهگذاری را رونق ببخشد، به دلیل مسائل سیاست خارجی و البته سوءمدیریت ملموس در مدیریت داخلی نمیتواند توفیقی کسب کند. به عبارت دیگر در مدتی که دولت سیزدهم روی کار بود، ناکارآمدی اوج گرفت و بالطبع مردم گرفتاری زیادی را متحمل شدند.
* بحث حکمرانی هم مطرح است؛ حکمرانی را نیروی انسانی و انسانها انجام میدهند. وقتی از نیروی کارآمد که دانش لازم برای تاثیرگذاری دارد، استفاده نکنید یعنی کشور و مردم را از توانمندیهای متخصصان محروم میکنید و در نتیجه بحران پررنگ میشود.
* روزهایی بود که نگران مهاجرت نخبگان و فعالان اقتصادی بودیم اما امروز هر کسی کشور را ترک میکند. این در حالی است که «حفظ نیروی انسانی» باید از حفظ میادین نفت و گاز هم مهمتر و با ارزشتر باشند. اگر بتوانیم به درستی از نیروی انسانی صیانت کنیم، میتوانیم به شاخصهای مثبت اقتصادی برسیم. در هرحال رشد اقتصادی در ایران وضعیت نابسامانی دارد و به همین دلیل شاهد تورم افسارگسیختهای هم هستیم. به طوریکه رشد اقتصادی که متاًسفانه منفی است و همچنین تورم کمرشکن، مشکل جدی اشتغال و … موجب شده نوعی ناامیدی و یاس در لایههای مختلف اجتماعی به وجود بیاید.
* دولت اگر مردم را مهم میداند و به نظر مردم اهمیت میدهد، باید به نظر کارشناسانی که نمایندههای مردم در بخشهای مختلف هستند، توجه داشته باشد. همچینن دولت باید احزاب و نهادهای مدنی را جدی بگیرد تا در جهت رفع مشکلها به موفقیت برسد. البته قبل از هر کنشی باید قبول کنیم مشکل داریم و این وضعیت اصلاً مناسب نیست. اگر این بررسی و آسیبشناسی به درستی انجام شود، احتمال کمرنگ شدن بحرانها به میزان زیادی بیشتر خواهد شد. با همه این اوصاف زمینهای برای اصلاح مشاهده نمیشود. چون اساساً دولت درکی از مشکلات ندارد. آنهم در حالیکه مردم شرایط امروز را با آنچه در دولتهای پیشین اتفاق افتاده بود، مقایسه میکنند.
* مردم میگویند، چرا این همه گرانی است. مردم میگویند، چرا باید خرید مسکن رویا شده است و چرا این روزها اجاره خانه هم دشوارتر از هر دشواری شده است؟ این «چه کنم-چه کنم»های مردم نشان میدهد دولت چون در رفاه و آرامش مردم مانده است، نتوانسته امانتدار خوبی باشد.
دولت در حالی وارد سومین سال خود می شود که در بخش اقتصادی، ارتباط با دنیا و همکاری با همسایه ها بدتر از بد عمل کرده است. بحث گذرنامه یکی از شاخص های موفقیت نظامهای سیاسی است. سوال این است، گذرنامه ایرانی چقدر در دنیا ارزش و اعتبار دارد؟ سوال دیگر اینکه زنان ما چقدر از سیستم راضی هستند؟ جامعه به چه میزان از تامین حقوقش رضایت دارد؟ اینها نشانههایی بارز از ناکارآمدی دولت است که باید گفت تداوم چنین وضعیتی بحران را تشدید و بیاعتمادی و ناامیدی مردم را روز به روز بیشتر خواهد کرد. شاید دولت اینطور عنوان کند که مشکلات و مانعها اجازه تاثیرگذاری را میگیرد. باید به مردم توضیح بدهد و بگوید که چرا در کارآمدی ناکام بوده است. در واقع مردم صاحبان اصلی کشور هستند و باید بدانند، در ممکلت چه میگذرد.
نکته مهم دیگر این است دولت برآمده از چه نوع انتخاباتی است؟ یعنی زمانی که انتخابات ۱۴۰۰ با حضور حداقلی مردم برگزار شد، شرایط بدِ امروز کاملاً قابل پیشبینی بود. همچنین انتخابات به این دلیل باید رقابتی باشد که مردم خودشان را در امور سهیم بدانند تا از این طریق سیستم را خودی بدانند و بتوانند اعتماد کنند. در انتخابات با راًیهای بسیار کمی روبرو شدیم که متاسفانه تصمیمگیران ندانستند که باید عدم رای اکثریت مردم را بررسی کنند و علت را پیدا کنند. انگار نه انگار که مهمترین مساله هر جامعهای مردم و انسجام مردم است. در واقع اگر پیام مردم در سال ۱۴۰۰ را میشنیدند، اکنون با این همه چالش مواجه نمیشدیم.