احمد راستینه میگوید: کلی احکام سیاستی داریم که آییننامههایشان نوشته نشده و به تصویب نرسیده است. اشتباه است که وقتی لایحه مصوب و ابلاغ شد، حالا به دولت بگوییم یک سال بعد از تصویب این قانون برود و آییننامههایش را بنویسد. معنایش این است که بسیاری از احکام تا یک سال دیگر اجرا نمیشود.
به گزارش رصد روز، احمد راستینه نماینده شهرکرد میگوید: لایحه برنامه هفتم توسعه کشور باید قبل از ارائه بودجه ۱۴۰۲ به صحن مجلس میآمد اما متاسفانه این اتفاق نیفتاد و سبب شد ما برنامه ششم را علاوه بر اینکه یکسال تمدید کرده بودیم، شش ماه دیگر هم تمدید کنیم تا برای کشور که نیازمند حرکت متناسب با تحولات پیچیده بینالمللی، سیاسی و اقتصادی است، برنامههای متناسب با وضعیت موجود تنظیم شود. نکته دوم اینکه انتظار میرفت دولت در تنظیم برنامه هفتم توسعه، پیشنویسی از نظرات کمیسیونهای تخصصی را برای اقناعبخشی به برنامه هفتم در نظر بگیرد اما این کار را هم نکرد و دولت به کارشناسان خودش بسنده کرد.
سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس میگوید: نکته سوم اینکه انتظار ما بر این بود که دولت یک بستر دقیق و روشن را برای ایجاد فضای گفتوگو در جامعه و کسب نظرات نخبگان و مشارکتهای فعالان در بستر دانشگاهها و فعالان و نخبگان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در سراسر کشور فراهم میکرد. به گونهای که برنامه هفتم به یک گفتوگوی ملی برای تحول و پیشرفت ایران اسلامی تبدیل میشد، چون اجرای یک برنامه، نیازمند فراهم شدن بستر لازم در زمینه اجتماعی است. یعنی وقتی در یک برنامه، همراهی ملی را داشته باشید، خیلی راحتتر میتوانید به اهداف برنامه نائل شوید اما دولت این فرصت را هم از دست داد. یعنی در حالی که میتوانست یک وفاق ملی برای حرکت به سمت مطالبه برنامههای دقیق برای تحول آینده کشور ایجاد کند، نکرد و این فرصت را که میتوانست به گفتوگوهای متکثر میان مردم و اقشار و گروههای مختلف تبدیل شود، متاسفانه غنیمت نشمرد.
نماینده شهرکرد میگوید: دولت بدنه کارشناسی مجلس را مرکز پژوهشها میداند، در حالی که باید از خود نمایندگان و نخبگان و فعالان اقتصادی اجتماعی جامعه بهره میبرد. البته مهمتر از بهرهمندی از نظرات تخصصی آنها، فراهم شدن بستر گفتوگو و مشارکتهای گروهی مردم در مطالبهگری برنامههای آینده برای پیشرفت کشور است.
راستینه میگوید: برنامه ششم توسعه در میدان عمل موفق نشد. در خوشبینانهترین حالت ۳۰ درصد احکام برنامه ششم توسعه اجرا شده و ۷۰ درصد عملی نشد. دلیلش این است که ما در تدوین برنامه ششم توسعه به تنظیم احکام سیاستی بدون پیوست اجرایی اکتفا کردیم. یعنی پیوست اجرایی را حواله دادیم به نوشتن آییننامهها توسط دولت. دولت برای نوشتن آییننامهها، بوروکراسی عمیقی دارد. تا آییننامه یک ماده قانونی را بنویسند و به هیات دولت ببرند و رای هیات وزیران را بگیرد، یک پروسه زمانی طولانی طی میشود. عدمنوشتن آییننامههای اجرایی، سبب عدمتحقق احکام سیاستی برنامه ششم شد. همین اشتباه در احکام برنامه هفتم توسعه دیده میشود. یعنی نگاه دولت در برنامه هفتم، احکام سیاستی بدون توجه به پیوستهای اجرایی است.
او میگوید: انتظار از دولت این بود که احکام برنامه هفتم توسعه کشور را با پیوستهای اجرایی ارائه میداد و اصلاً معنا ندارد که یک بار لایحه آورده شود بعد در آن گفته شود که دولت مکلف است سه یا شش ماه یا یک سال بعد از ابلاغیه قانون برود آییننامه بنویسد. معنایش این است که یک سال برنامه را از دست داده است. مثل قانونهای رتبهبندی معلمان، همسانسازی حقوق بازنشستگان، بیمه فراگیر، صندوق رفاه ایرانیان و…
سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس میگوید: کلی احکام سیاستی داریم که آییننامههایشان نوشته نشده و به تصویب نرسیده است. اشتباه است که وقتی لایحه مصوب و ابلاغ شد، حالا به دولت بگوییم یک سال بعد از تصویب این قانون برود و آییننامههایش را بنویسد. معنایش این است که بسیاری از احکام تا یک سال دیگر اجرا نمیشود. یعنی یک سال از یک برنامه پنج ساله را از دست دادهایم. فعلاً لایحه رسمی به مجلس اعلام وصول نشده، ولی بر اساس پیشنویسهایی که دیده میشود، این نقدها بر آن وارد است.
نماینده شهرکرد میگوید: در فصل فرهنگ، انتظار داشتیم روح حاکم بر برنامه هفتم توسعه، فرهنگی باشد، چون به دلیل عدمبرنامهریزی درست در حوزه فرهنگی کشور، تحولات جامعه امروز ما منعکسکننده ظرفیتهای اقتصادی مملکت نیست. مثلاً میتوانید با اصلاح الگوی مصرف در هزینههای ایجاد پالایشگاهها، نیروگاهها و دیگر بخشها به مقدار زیادی صرفهجویی و اقتصاد را پویا کنید، اما فرهنگ جامعه ما این نیست.
راستینه میگوید: از آنجایی که نظام آموزشی کشور مهارتمحور نیست، نیروی کار متخصص تربیت نمیکند. از اینرو با انبوه بیکارانی روبرو هستیم که نمیتوانیم برایشان اشتغال ایجاد کنیم. باز هم تکرار میکنم، روح حاکم بر برنامه هفتم توسعه باید فرهنگی میبود، یعنی میگفت نظام آموزشی مهارتمحور و نظام تربیتی خانوادهمحور شود و نظام تعلیم و تربیت بر محور خانواده و مسجد و مدرسه طراحی شود و نظام ورزش بر ورزش پایهِ دانشآموزی پایهریزی شود. ابعاد همه اینها فرهنگی است و جالب است در حالی که جهان به سمت برنامهریزی برای بهرهمندی از اقتصاد ورزش حرکت کرده است، اما متاسفانه در پیشنویسی که دیدیم، اساساً در لایحه، فصلی به نام فصل ورزش وجود ندارد. ورزش فقط در قالب یک یا دو حکم ضعیف در دل احکام فرهنگی آمده است. در حالی که ورزش در کشورهای پیشرفته و توسعهیافته علاوه بر اینکه زیربنای تحول فرهنگی – اجتماعی جامعه است، امروز به عنوان یکی از پایههای اقتصاد کشورها مطرح است، اما ما در لایحه به این مسائل توجه نکردهایم.
او میگوید: امیدوارم که اولاً برنامه هفتم توسعه کشور، زودتر در مجلس اعلام وصول شود. بعد هم به سهم خودمان تلاش میکنیم چیزی که نیاز برنامه هفتم توسعه است در لایحه بیاید. با توجه به اینکه بنده عضو کمیسیون تلفیق برنامه هفتم هستم، همه تلاشمان را میکنیم تا احکام سیاستی با پیوستهای اجرایی تنظیم شود، اما دولت هم باید خیلی با ما همراهی کند. اگر این همراهی از سوی دولت اتفاق نیفتد، امکان دارد به اهدافی که مدنظرمان است در احکام سیاستی برنامه هفتم توسعه نرسیم.
برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید