به گزارش رصد روز، روی کار آمدن هر یک از کاندیداهای دموکرات و جمهوریخواه پس از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، ایران را در پیچ و تاب رویارویی با مشکلات جدیدی قرار میدهد؛ پای میز مذاکره نشستن با کاندیدای دموکرات به سبب گرههای حاکم بر نظام تحریمی ایران امکان دستیابی به توافق را دشوار میسازد و مذاکرهکنندگان جمهوریخواه نیز روند توافق را به سمت خواست کشور و دولتی پیش خواهند برد که از لحاظ منافع مالی، سود بیشتری برای آنها داشته باشد و اینطور نیست که «ترامپ تاجر» تنها به دنبال توافق با ایران باشد.
سیده آمنه موسوی- هنوز تا زمان معرفی وزرای دولت پزشکیان به مجلس و تایید صلاحیت آنها از سوی نمایندگان چند روزی باقی مانده است اما موضوع مذاکرات ایران با غرب و چند و چون وضعیت تحریمها سالهاست به موضوعی حاکمیتی بدل شده است و ارتباط چندانی با نتیجه تایید صلاحیتهای وزرا ندارد.
هرچند انتخاب احتمالی «سیدعباس عراقچی» به وزارت امور خارجه آینده ایران نشان میدهد مقامات عالی نظام درصدد گشایش مجدد باب مذاکره با غرب هستند، اما این یک سوی ماجراست و در سوی دیگر ماجرا، روی کار آمدن مجدد «دونالد ترامپ» یا «کامالا هریس» است که میتواند روند این مذاکرات را در مسیر دیگری جاری سازد. اما شرایط مذاکرات با روی کار آمدن هر یک از این کاندیداها چگونه پیش خواهد رفت؟
ترامپ تاجر با سکههای رنگینتر هر توافقی را میفروشد
برخی بر این باورند که به دلیل روحیه «تاجرمسلکی» دونالد ترامپ، ایران میتواند با او وارد یک معامله و توافق بُرد- بُرد شود. البته این افراد همین تحلیل را در دوره پیشین حضور ترامپ در کاخ سفید هم مطرح میکردند اما هیچگاه به این موضوع نیندیشیده بودند که او از سیاستی حمایت خواهد کرد که در ازای درخواست خود، سر کیسه را شُلتر کرده باشند.
نتیجه این سیاست همان شد که به دلیل مخالفت اعراب و اسرائیل با برجام در بازه زمانی سالهای ۲۰۲۱-۲۰۱۷ (نخستین دوره حضور ترامپ در کاخ سفید) موج عظیمی از سنگینترین تحریمهای ایالات متحده علیه ایران اعمال شد و کشورها به دلیل همپیمانی واشنگتن با آنها و واهمهای که از خشم آمریکا به سبب همکاری با ایران داشتند از هرگونه مراودات تجاری و اقتصادی با تهران خودداری کردند.
البته شرایط کنونی جهان قطعاً متفاوت با هشت سال گذشته است. منطقه خاورمیانه پس از تحولات سال گذشته غزه و اقدام اسرائیل در کشتار بیرحمانه مردم فلسطین با زمانی که ترامپ بنیان همکاری به نام «پیمان ابراهیم» را میان اسرائیل و کشورهای عربی بنا نهاد تفاوتهای بسیار زیادی پیدا کرده است.
علاوه بر این با حمله روسیه به اوکراین کشورهای غربی وارد یکی از بزرگترین چالشهای خود در مواجهه با روسیه پس از پایان جنگ سرد شدهاند. روندی که به نظر میرسد با روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا، شرایط غیرمنتظرهای برای اروپاییها رقم خواهد زد.
همانطور که رئیسجمهور سابق آمریکا پیش از این نیز اعلام کرده است او دیگر مسئولیتی در قبال اوکراین تقبل نخواهد کرد و اروپاییها را در مواجهه مقابل مسکو تنها خواهد گذاشت؛ ترامپ بارها اعلام کرده است در صورت درخواست مقامات کشورهای اروپایی برای ادامه حضور آمریکا در اوکراین، این کشورها باید بهای آن را بپردازند.
البته این امر میتواند بازی دو سر بُرد برای جمهوریخواهان حداقل در این فقره باشد چراکه میتوانند در قبال این اعلان خروج، از مسکو بخواهند از حمایت از ایران دست بردارد که امکان اجرای این سیاست از مسکو و پوتین بعید نیست.
آیا ایران و آمریکا تا نوامبر پای میز مذاکره مینشینند؟
تا اینجای کار همه شرایط به نفع دونالد ترامپ گزینه جمهوریخواهان در حال پیشروی است اما تا نوامبر ۲۰۲۴ هنوز بیش از چهار ماه از حضور دولت بایدن در کاخ سفید باقی مانده است.
طی یک ماه آینده که مسعود پزشکیان اعضای کابینه خود را به مجلس معرفی میکند و رأی اعتماد آنها را به دست میآورد، هیچ اتفاق خاصی در روند مذاکرات به وقوع نخواهد پیوست اما بسیار محتمل است که از شهریور تا آذر- سه ماه پیش رو- ایران و آمریکا مذاکرات خود را به صورت مبادله پیام از طریق دولت ثالث ادامه دهند (روندی که از سال ۱۴۰۱ تاکنون دنبال شده است).
این مذاکرات برای کنترل دامنه تنش خواهد بود و مذاکرات واقعی برای رفع تحریمها یا دیگر مواردی که در گذشته روی میز قرار داشت، نخواهد بود.
البته احتمال هم دارد طرفین برای کاهش مشکلاتی که با ادامه مذاکرات گریبانگیرشان میشود، از سوی ایران- به سبب مشخص نبودن روی کار آمدن مجدد دموکراتها و کاهش ریسک مشکلات آن- و از جانب دولت بایدن- برای جلوگیری از شانتاژ و جنجالآفرینی دوباره جمهوریخواهان- تمایلی برای ادامه مذاکرات نداشته باشند.
روند مذاکرات ایران پس از روی کارآمدن مجدد ترامپ چه خواهد شد؟
اما پس از آن نیز با روی کار آمدن هر یک از کاندیداهای دموکرات و جمهوریخواه روند مذاکرات در سمت و سوی خاص خود پیش خواهد رفت. در صورت روی کار آمدن ترامپ، دولت او با سه موضوع اصلی ۱- خاورمیانه پس از طوفانالاقصی، ۲- وضعیت اوکراین پس از حمله روسیه و در نهایت ۳- قدرتگیری فزاینده چین در نظام بینالملل مواجه خواهد بود.
در شرایط فعلی برای ترامپ همکاری ایران با روسیه اهمیتی ندارد اما این موضوع حائز اهمیت است که چین نتواند نفت ایران را به بهای ناچیز خریداری کند؛ در این میان ممکن است ترامپ بخواهد از کارت اوکراین برای تحت فشار قرار دادن روسیه استفاده کند تا این کشور هم تامینکننده نفت چین نباشد (ترامپ نمیخواهد به پکن اجازه دهد در عرصه اقتصاد جهان از واشنگتن پیشی بگیرد). یعنی نه ایران و نه روسیه دیگر فروشنده نفت به چین نباشند.
البته تجربه چهار سال حضور در کاخ سفید و دنبال کردن موضوعات جهانی در زمان قدرتگیری دموکراتها این موضوع را برای او روشن کرده است که دیگر نمیتواند با کارت ایران با اعراب نیز بازی کند؛ با پادرمیانی چین برای ایجاد مصالحه میان تهران و ریاض، دیگر دلیلی برای ایرانهراسی از سوی ترامپ وجود ندارد. علاوه بر این اعراب هم به این نتیجه رسیدهاند که نباید تمامی تخممرغهایشان را در سبد آمریکا قرار دهند و با نزدیکی به چین در تلاشاند سهمی از اقتصاد جهانی به دست آورند.
باید توجه داشت نشستن پای میز مذاکرات با ایران نیز مانند سال ۲۰۱۷ نیست. حالا علاوه بر پیشرفتهایی که ایران در پروسه دانش هستهای و ارتقای سطح سانتریفیوژهای خود داشته است با انبوهی از تحریمهای آمریکایی و اروپایی نیز دستوپنجه نرم میکند.
تفسیر سادهتر این ادعا آن است که به انضمام تحریمهایی موسوم به «ترامپ» که با خروج از برجام اقتصاد ایران را به خود مبتلا کرده است، جمهوری اسلامی با تحریمهایی هم، به دلیل آنچه همکاری نظامی ایران و روسیه در جنگ با اوکراین خوانده میشود (فروش پهپاد)، نیز مواجه است. دسته دیگر تحریمها، تحریمهای حقوق بشری هستند که با آغاز وقایع سال ۱۴۰۱ در ایران و پس از واقعه ناخوشایند «مهسا امینی» به وقوع پیوست و ایران را بیش از پیش در ورطه مسائل اقتصادی غرق کرد.
آنچه گفته شد تنها بخشی از مشکلاتی است که جهان و بیش از همه ایران با روی کار آمدن کاندیدای جمهوریخواهان در کاخ سفید با آن مواجه خواهد شد.
سیاست دموکراتها در رابطه با ایران پس از حضور مجدد در کاخ سفید
اما روی کار آمدن کاندیدای دموکراتها نیز چندان مسیر آسانی پیش روی ایران قرار نمیدهد. تاکنون بیشتر چهرههای شاخص دموکرات از جمله جو بایدن (رئیسجمهور فعلی)، خانواده کلینتون (بیل و هیلاری)، نانسی پلوسی (رئیس پیشین مجلس نمایندگان آمریکا) و… از اعلام کاندیداتوری کامالا هریس معاون فعلی رئیسجمهور آمریکا حمایت و پشتیبانی کردهاند. البته در صورتی که او برنده رقابت با ترامپ شود نیز لغو تحریمهای ایران شاید بهراحتی امکانپذیر نباشد.
رژیم تحریمی که به سبب همکاری نظامی ایران و روسیه بر تهران تحمیل شده است، وضعیت فعلی غزه و مشکلاتی که به خاطر جنگافروزی تلآویو منطقه خاورمیانه را به خود دچار کرده است (این باور وجود دارد که ایران میتواند روند فعالیتهای برخی از گروههای جهادی منطقه را کنترل کند) و در نهایت تحریمهای حقوق بشری ایران، به رئیسجمهور دموکرات آینده اجازه نمیدهد تنها برای موضوعات هستهای پای میز مذاکره با ایران بنشیند.
گرهخوردگی تمامی سرفصلهای تحریمی ایران به یکدیگر یکی از مشکلاتی است که هم برای مذاکرهکنندگان ایرانی و هم کسانی که در سوی دیگر میز در مقابل ایران مینشینند وضعیت دشواری رقم میزند. در این شرایط اگر عزمی برای رفع تحریمهای ایران در طرف مقابل وجود داشته باشد، این مهم بیش از پیش جلوهگر خواهد بود که تحریمهای ایران و بیاعتنایی به روند اجرای برجام یک روند دوسرباخت برای هر دو طرف بوده است، چراکه این تحریمها نهتنها برنامه هستهای ایران را کنترل نکرد بلکه به تهران نیز اجازه نداد تا از مزایای همکاریهای اقتصادی با کشورهای جهان بهرهمند شود.
در این شرایط چه باید کرد؟
در این شرایط همانطور که گفته شد اگر کاندیدای دموکرات برنده شصتمین دوره انتخابات ریاستجمهوری آمریکا باشد، شاید مذاکراتی که از مرداد ۱۴۰۱ به حال خود رها شده بود دوباره در دستور کار تیمهای مذاکرهکننده ایران و آمریکا البته به صورت غیرمستقیم قرار گیرد؛ اما اگر جمهوریخواهان راهی کاخ سفید شوند، بهترین حالت ممکن است روندی باشد که «کیم جونگ اون»رئیسجمهور کره شمالی در قبال ترامپ در پیش گرفت. یعنی در قبال عدم افزایش تحریمهای ایران طی چهار سال پیش رو، به عکس یادگاری او با یکی از مقامات دولتی یا یکی از چهرههای شاخص ایران در عرصه بینالمللی رضایت داده شود.
البته باید بدانیم هیچ یک از افراد وفادار به ترامپ و چهرههایی مانند مایک پمپئو (وزیرخارجه پیشین آمریکا) یا تام کاتن (سناتور جمهوریخواه و یکی از گزینههای وزارت امور خارجه آمریکا در دولت آینده ترامپ) راضی به توافق رئیسجمهور آمریکا با ایران نیستند. بنابراین شاید بهتر باشد در صورت روی کار آمدن دولت ترامپ، با طمانینه بیشتری در عرصه دیپلماسی ورود کنیم.
دولت پزشکیان با FATF چه میکند؟
برخی بر این باورند که در زمان تحریمها، پیوستن به کنوانسیونهایی نظیر FATF هیچ سودی برای ایران ندارد چراکه در عمل نمیتوان با مراودات پولی و بانکی گامی در مسیر کاهش مشکلات اقتصادی کشور برداشت. بعضیها پا را هم فراتر گذاشته و بر سیطره کشورهای غربی بر اطلاعات شبکه بانکی کشور پس از پیوستن به FATF و CFT تاکید میکنند و میگویند با پذیرش مصوبات «گروه ویژه اقدام مالی» ایران باید ترنساکشنهای مالی خود را گزارش دهد.
این در حالی است که با ارزیابی روند همکاری کشورهایی که پیش از ایران به این گروه پیوستهاند درمییابیم قوانین FATF و CFT متمرکز بر سازوکارها و رویههاست و بیشتر بر عاری بودن فعالیتهای نظام بانکی کشورها از پولشویی و حمایت از تروریسم تاکید دارد.
در این زمینه رضا نصری، تحلیلگر مسائل بینالملل، گفته بود: «اگر فردا هم تمام تحریمها لغو شود، مادامی که نظام بانکداری ایران به تایید FATF نرسیده، هیچ بانک مهمی در جهان حاضر به همکاری با ایران نخواهد شد؛ مسعود پزشکیان در دوران تبلیغات انتخاباتی وعده داد موضوع FATF را از طریق ایجاد اجماع در داخل کشور حلوفصل کند و پیگیری آن را به یکی از برنامههای محوری دولت خود تبدیل کرد.»