بازار سهام در آستانه دومین ماه پاییز است، با‌این‌حال در طول رخوت ۵ماهه گذشته نتوانست از ریزش غیرمنتظره بهای سهام سربلند بیرون بیاید. بررسی عملکرد بورس تهران از ابتدای پاییز نشان می‌دهد افت شاخص کل مانع از آن شده که این بازار حتی از پسِ انتظارات تورمی ۱۴۰۱ برآید. به‌همین دلیل با وجود وضعیت قابل‌قبول و ارزندگی سهام، بازار مذکور نتوانست مورد توجه سرمایه‌گذاران قرار گیرد. با‌این‌حال روند برخی متغیرها، نظیر وضعیت بازارهای موازی در دو هفته اخیر، در کنار وضعیت جنگی خاورمیانه سبب شد در برخی هفته‌ها نمادهای کوچک در مرکز توجه سهامداران قرار بگیرند.

اما در اغلب روزها شرایط بازار سهام به گونه‌ای رقم خورده که صف فروش نسبت به کل تقاضا افزایش یافته است. این مساله موجب شده شاهد خروج پول حقیقی به میزان ۶هزار و ۲۹۶میلیارد تومان از این بازار باشیم، به طوری که این رقم نسبت به شهریورماه در حدود دو برابر بوده است. خروج ۳هزار و ۶۹میلیارد تومانی پول حقیقی در آخرین ماه تابستان به‌وضوح بر این موضوع تاکید می‌کند. طی مهرماه شاخص کل نیز با اصرار بر عقبگرد بازار، ۴.۵۴درصد از ارتفاع خود را که به‌زحمت به دست آورده بود، از دست داد. بررسی روند نماگر اصلی این بازار حاکی از آن است که شاخص کل در شهریور تا مرز ۱۰درصد نیز توانسته بود خود را بالا بکشد. اما بازار سهام یک ماه از پاییز را پشت سر گذاشته و نماگرهای ‌بورس تهران در‌حالی‌که به نظر می‌رسید که با ورود به نیمسال دوم در وضعیت متعادل‌تری قرار بگیرند، پس از عبور از یک ماه پرفرازونشیب در شهریور، در ماه مهر وارد ریل نزولی شدند. دماسنج بازار سهام در ابتدای مهر که در سطح ۲میلیون  و  ۱۱۸ هزار واحد  قرار داشت، با عملکردی رو به افول اکنون به سطح ۲میلیون و ۲۴هزار واحدی رسیده است. شاید بتوان نخستین ماه پاییز را ماه مهمی از منظر برآورد سرمایه‌گذاران برای ورود و خروج از بازار دانست. در‌حالی‌که در طول این مدت شاهد خروج پول حقیقی در روزهای بسیار و ترک سهامداران از بازار بودیم، اما شاخص کل کانال ۲میلیون واحد را از دست نداد.

شاید بتوان تنها محرک مثبت در این میان را صبوری سهامداران در واکنش به «خوش‌بینی حاصل از انتشار عملکرد ۶ماهه بنگاه‌های بورسی» عنوان کرد.

به نظر می‌رسد تشدید کاهش مداوم قیمت‌ها طی دو هفته اخیر، بازار سهام را تحت فشار مضاعفی گذاشته است. تالار شیشه‌ای اگرچه از اواسط اردیبهشت‌ماه و متاثر از برخی سیاستگذاری‌ها به صورت پیوسته شاهد نوسانات منفی و افزایش تردیدهای سرمایه‌گذاری مواجه بوده است، اما در دو هفته گذشته و همزمان با واکنش دسته‌جمعی بازارها به تنش‌های ناگهانی خاورمیانه، با فاز جدیدی از ابهام مواجه شد، به ویژه آنکه در اغلب روزها رقبای سهام افزایش قیمت را به روند نزولی ترجیح دادند. فشار ۵ماهه به بورس تهران از نواحی مختلف باعث شده این بازار در صدر جدول بی‌مخاطب‌ترین بازارهای دارایی بایستد.

در کنار نزدیک شدن به کف کانال ۲میلیون واحدی و رضایت خاطر از عدم‌ریزش بیشتر قیمت دلار از کانال ۵۰هزار تومانی، سرمایه‌گذاران در وضعیتی به سر می‌برند که تشدید نااطمینانی جای خود را به بی‌میلی به خرید سهام داده است. به این ترتیب با وجود آنکه به نظر می‌رسید به دلیل وضعیت قیمت‌های جهانی، نمادهای کامودیتی بورس تهران با هواداران قابل‌توجهی روبه‌رو شوند اما ریزش بازار متاثر از صعود بازارهای موازی، درآمدزایی سهم را به طور مشخصی مورد هدف قرار داده است.

 دو سناریو برای سرمایه‌گذاران محتاط

اما عامل مهمی که در طول این دو هفته خودنمایی کرده مقاومت معنادار و از دست نرفتن ابرکانال ۲میلیون واحد بوده است. با اینکه شاخص کل در تاریخ ۱۶مهر تا مرز از دست رفتن کانال ۲میلیون واحد پیش رفت، اما این نماگر به‌مرور از روند شوک‌آور فوق عقب‌نشینی کرد. بنابراین به‌رغم تداوم خروج پول در این مدت، شاخص کل کانال مذکور را از دست نداد. بنابر اظهارات کارشناسان بازار سرمایه، سطح کنونی کف حمایتی مستحکمی برای این بازار محسوب می‌شود. بررسی‌های آماری بیانگر آن است که شاخص کل بعد از عبور از ۳۶ روز معاملاتی پر‌فرازوفرود، توانسته در این کانال دوام آورد.  این در حالی است که ارزش معاملات نیز در مدار نزولی حرکت کرده است که حکایت از آب‌ رفتن رغبت سرمایه‌گذاران خرد برای ورود به بازار سهام است. در این محدوده دو سناریوی پر‌طرفدار مطرح می‌شود. طرفداران سناریوی نخست بر این باورند که محدوده‌ کنونی هرگز با تشدید عرضه‌ها مواجه نخواهد شد. حتی ممکن است در بازار، نماگر یادشده تا کف کانال ۲‌میلیون واحد نیز مجددا عقبگرد داشته باشد و حتی با بازگشت فضای ترس و ابهام روبه‌رو شود، اما از دست رفتن کانال مزبور دور از انتظار است. استدلال این دسته از کارشناسان بر پایه آن است که ارزندگی سهام سبب خواهد شد به‌مرور بازار ورود پول را به نظاره بنشیند؛ این عامل شرایطی را پدید آورده که در آن سهامداران مجاب به فروش دارایی خود نشوند، به‌خصوص آنکه وضعیت بازارهای دیگر نیز تا حدود زیادی از بیش‌واکنشی نسبت به شرایط خاورمیانه خارج شده است. در ماه‌های گذشته یکی از عواملی که سبب از دست رفتن مداوم کانال‌های بورسی شد، به طور مستقیم با رفتارها و سیاستگذاری‌های دولت مرتبط بوده است و حتی می‌توان گفت اهالی بورس بیش از آنکه به تنش‌های جنگی واکنش نشان دهند در تله «ابرتغییرات سیاستگذاری‌ها» افتاده‌اند که در واقعیت در نقش محرک‌ تشدید ناامنی‌ها و تردید سهامی ایفای نقش کرده است. در این سناریو فروش هرچه بیشتر سهام و روند نزولی به‌مرور و با سرعتی اندک جای خود را به افزایش تقاضا خواهد داد.

نکته برجسته در سناریوی مذکور این است که شاخص کل تا سطح قله اردیبهشت طی ماه‌های آینده بالا خواهد آمد. به همین دلیل می‌توان این‌طور استنباط کرد که دوران رکودی بورس رو به پایان است. وضعیت ارزندگی سهام که هم‌اکنون جذاب بوده، می‌تواند بازدهی معقولی را نصیب خریداران با نگاه میان‌مدت و بلندمدت کند.

از این‌رو انتظار می‌رود به‌رغم حاکمیت جو متشنج بر خاورمیانه، بازار سهام بتواند در محدوده کنونی کف‌سازی مناسبی داشته باشد و منتظر محرک‌های رونق، ازجمله نوسانات افزایشی کوتاه‌مدت در بازارهای رقیب، بماند.

متغیرهای اثرگذار

بدین صورت با محقق شدن سناریوی مذکور، بازار سرمایه از این به بعد با ورود پول و جذابیت‌های خرید روبه‌رو خواهد بود. اما در سناریوی دوم فرض بر این است که شاخص‌کل بورس تهران در همین محدوده به نوسان کم‌عمق رضایت دهد، یعنی نه رغبتی برای صعود داشته باشد و نه انگیزه‌ای برای منفی‌های پی‌در‌پی. در این سناریو تعادل بازار بیش از این به‌ هم نخواهد ریخت، اما محرک قوی نیز برای صعود پرقدرت وجود نخواهد داشت. اما هر دو سناریو بر یک موضع مشخص تاکید می‌کنند: «محدوده حمایتی ۲میلیون واحدی شاخص‌کل از دست نمی‌رود.» بر اساس تحلیل‌های کارشناسان بورسی، می‌توان «پایان عصر اصلاحات» در این بازار را اعلام کرد.

 نوسانات ادامه‌دار

این روزها شاید بیشترین نگاه سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌گذاران به وضعیت خاورمیانه و سرنوشت جنگ غزه گره خورده است. بررسی رفتار معامله‌گران در بازارهای مختلف از یک نکته جدید و مهم پرده بر‌می‌بردارد.

هر چند در گذشته بازارهای مختلف مدت‌زمان بیشتری را صرف تجزیه و تحلیل وضعیت عوامل بیرونی به‌ویژه تنش‌های بین‌المللی می‌کردند، اما با وجود اتفاقات اخیر در خاورمیانه و درگیری‌های غیرقابل‌انتظار در این منطقه پرحاشیه، بازارهای دارایی در مقایسه با دوران‌های مشابه، با سرعت بیشتری توانستند به وضعیت سابق خود بازگردند. به عنوان مثال در بازار ارز ایران تنها پس از ۵ روز شوک افزایشی، بهای اسکناس آمریکایی مجددا در سراشیبی سقوط قرار گرفت؛ این اتفاق در بازارهای سکه و طلا نیز رخ داد و سرمایه‌گذاران این دو بازار نیز شاهد رنگ باختن قیمت‌ها طی هفته دوم جنگ بودند. در بازار سهام نیز این روند به‌وضوح قابل مشاهده بود؛ از افت بیش از ۵۰هزار واحدی شاخص کل در نخستین واکنش به جنگ گرفته تا روزهای سبز بعد از آن.

این امر موید آن است که بازارها خود را با شرایط جنگ تطبیق داده‌اند و طی مدت‌زمان کمتری به شرایط عادی بازگشتند.

در هفته‌‌‌‌‌‌‌‌های گذشته امید به حصول توافق، کسب نتیجه مثبت و مراودات برای توافقات مسائل هسته‌ای کشور در کوتاه‌‌‌‌‌‌‌‌مدت نیز رنگ باخته است.

با استناد به این متغیر کلیدی به نظر می‌رسد تنها محرک بیرونی جنگ غزه است که براساس تحلیل‌های کارشناسان بین‌المللی سرنوشت این جنگ در ابهام است. از این‌رو در شرایط کنونی، ابهامات در وضعیت اقتصادی و سیاسی به قدرت هرچه تمام تداوم خواهند یافت که این شاید وضعیت را سخت‌‌‌‌‌‌‌‌تر از قبل کند. به باور برخی از کارشناسان بازار سرمایه، سناریوی «کجدار و مریز» توأم با «احتیاط حداکثری» پیش‌‌‌‌‌‌‌‌ روی تمام بازارها به ویژه‌‌‌‌‌ سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌گذاران بازار سهام است که مانع از افت‌و‌خیز شدید در شاخص‌های قیمتی خواهد شد. در این سناریو فرض بر این است بازار با کمترین تحرک نسبت به تقاضا و عرضه روبه‌رو خواهد شد، حرکتی که میل به هر دو نوسان مثبت و منفی دارد.

منبع:دنیای اقتصاد

برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید