ردیابی تصمیم‌ اشتباه در مدیریت منابع آبی کشور

نیم‌قرن از داستان تلخ و تکراری بی‌آبی می‌گذرد. دست‌کم از ۵دهه پیش اتخاذ یک مجموعه تصمیمات نادرست در حوزه آب موجب شده است این بخش از تعادل خارج شود. تکرار فجایع آبی به‌صورت سالانه، کشور را با کسری آبی بزرگ روبه‌رو کرده است.

به گزارش رصد روز، ایران امروز با بحرانی روبه‌رو است که حاصل دهه‌ها تصمیم‌گیری نادرست در حوزه مدیریت منابع آبی است. مجموعه‌ای از بینش‌های غیردقیق به اتخاذ برخی تصمیمات  نادرست در حوزه آب منجر شده و در کشوری که بیش از دوسوم مساحت آن را مناطق خشک و نیمه‌خشک تشکیل می‌دهد، خشکیدگی و تنش آبی را شدت داده است. در این گزارش به بررسی ۲۵مورد از تصمیمات اشتباه در مدیریت منابع آبی ایران پرداخته ایم تصمیماتی که نه تنها به هدررفت منابع آبی منجر شده، بلکه آسیب‌های جبران‌ناپذیری به اکوسیستم‌های طبیعی کشور وارد کرده است.

 

۱. فولادسازی در قلب فرونشست ایران: درحالی‌که دشت نیشابور با عمیق‌ترین شکاف فرونشست زمین در کشور مواجه است، تصمیم‌گیران کشور بزرگ‌ترین کارخانه تولیدکننده تیرآهن را در همین منطقه افتتاح کرده‌اند. این تصمیم نمادی از بی‌توجهی به دانش زمین‌شناسی و هیدرولوژی منطقه است. فرونشست زمین در نیشابور نشان‌دهنده برداشت بی‌رویه آب‌های زیرزمینی و خالی شدن سفره‌های آب است. طبق اعلام رئیس آب منطقه‌ای نیشابور، این منطقه سالانه ۸۶میلی‌متر نشست زمین را تجربه می‌کند که در مقایسه با میانگین جهانی (۴میلی‌متر) تقریبا ۲۱برابر بیشتر است. سطح آب‌های زیرزمینی در برخی مناطق خراسان رضوی بیش از ۱۰۰متر افت کرده و کشاورزان مجبورند سالانه حدود ۱۰۰حلقه چاه را تعمیق کنند تا بتوانند به آب دسترسی پیدا کنند. از ۳۷دشت استان خراسان رضوی، ۳۴دشت در وضعیت بحرانی قرار دارند و افت سالانه متوسط سطح آب زیرزمینی در دشت‌های مشهد و نیشابور حدود ۱.۵متر گزارش شده است.

۲. استقرار صنایع فولاد در کویر مرکزی: بارگذاری بخش فولاد در فلات مرکزی ایران اعم از اصفهان، بافت، سیرجان و…، تصمیمی غیرکارشناسی است که امروز پیامدهای فاجعه‌بار آن برای همگان آشکار شده و حتی بعضا به درگیری‌های اجتماعی و تنش‌های منطقه‌ای منجر شده است. این صنایع عظیم آب‌بر در حالی در خشک‌ترین مناطق کشور بارگذاری شده‌اند که مصرف آب در این صنایع بین ۲۰ تا ۳۵مترمکعب برای تولید هر تن فولاد است.

 

۳. انتقال خط رنگ سایپا سیتروئن به کاشان: پرسش بزرگ این است که چرا کاشان با این سطح از توان برای جذب گردشگر و توریست، باید مکان احداث یکی از آب‌برترین انواع خط رنگ توسط خودروسازی سایپا باشد. سالن رنگ سایپا سیتروئن کاشان که در کیلومتر۱۴ جاده کاشان-اردستان قرار دارد، از ۱۶دستگاه روبات برای پاشش رنگ استفاده می‌کند، از زمان تاسیس نیاز به انتقال آب به این منطقه را از ۵۰۰لیتر به ۷۰۰لیتر بر ثانیه افزایش یافته و حوضه زاینده‌رود را با بحران شدید کم‌آبی مواجه کرده است.

۴. پرورش ماهی اوزون‌برون در یزد: یکی از عجیب‌ترین تصمیمات در حوزه مدیریت منابع آبی، راه‌اندازی پرورش ماهی اوزون‌برون در استان یزد است؛ استانی که از کم‌آب‌ترین مناطق کشور محسوب می‌شود. ماهی اوزون‌برون گونه‌ای دریایی است که پرورش آن نیازمند حجم زیادی از آب شیرین است. انتخاب استان یزد با محدودیت شدید منابع آبی برای این منظور، نمونه‌ای از تصمیمات غیرکارشناسی در تخصیص منابع آب است.

 

۵. صادرات هندوانه از مناطق کم‌آب: بر اساس آمار منتشرشده، ایران در ۱۱ماه سال گذشته بیش از ۶۵۶هزار تن هندوانه صادر کرده است. هندوانه، گیاهی با نیاز آبی بالاست و کشت آن در مناطق کم‌آب مرکز و جنوب ایران، مصداق آشکار سوءمدیریت منابع آبی است. به عبارت دیگر، ایران با صادرات هندوانه، در واقع آب مجازی صادر می‌کند؛ آن هم از مناطقی که با بحران شدید آب مواجه هستند.

۶. بحران آب در دریاچه ارومیه: وسعت دریاچه ارومیه از حدود ۵۰۰۰کیلومتر مربع در دهه۷۰ به کمتر از ۱۰۰۰کیلومتر مربع کاهش یافته است. کل آب دریاچه نیز از ۳۵-۳۰میلیارد مترمکعب آب به تنها ۲-۱میلیارد مترمکعب رسیده که خبر از یک فاجعه زیست‌محیطی بزرگ می‌دهد. احداث ۵۶سد روی ۱۳سرشاخه این دریاچه، تخصیص ۹۰درصد آب آن به بخش کشاورزی و گسترش باغات آب‌بر سیب از ۱۰هزار به بیش از ۸۰هزارهکتار سبب شده تا ارومیه به یک استخوان در گلوی سیاست آبی کشور تبدیل شود.

 

۷. توسعه کشت برنج در اصفهان: کشت برنج، یکی از آب‌برترین فعالیت‌های کشاورزی است. اما در سال‌های اخیر، شاهد توسعه شالیزارهای برنج در استان‌هایی همچون اصفهان بوده‌ایم؛ منطقه‌ای با دمای بالا و تبخیر شدید آب. کشت برنج در چنین اقلیمی نه تنها از نظر مصرف آب نامناسب است، بلکه به‌دلیل تبخیر بالا، راندمان تولید نیز پایین می‌آید. به‌ازای هر هکتار زمین شالیزاری، ۱۱ تا ۱۳هزار لیتر آب مصرف می‌شود که در مناطق خشک و کم‌بارش، فشار مضاعفی بر منابع آبی وارد می‌کند.

 

۸. کشت نیشکر در خوزستان: طرح توسعه نیشکر و صنایع جانبی در خوزستان، یکی دیگر از تصمیمات پرهزینه در حوزه منابع آب بوده است. نیشکر گیاهی با نیاز آبی بالاست که به‌طور متوسط هر هکتار آن ۴۰هزار مترمکعب آب مصرف می‌کند. اختصاص هزاران هکتار از اراضی خوزستان به کشت این محصول، فشار زیادی بر منابع آبی این استان وارد کرده است. علاوه بر مصرف بالای آب، توسعه این طرح با تخریب بخشی از تالاب‌های منطقه همراه بوده است. پساب‌های ناشی از کشت نیشکر نیز از دیگر معضلات زیست‌محیطی این طرح است که به آلودگی رودخانه‌های کارون و کرخه دامن زده است. پساب‌های وحشتناک مزارع نیشکر و سایر صنایع کنار رودخانه کارون، وضعیت این رودخانه را بسیار وخیم‌تر از آنچه به سد گتوند نسبت داده می‌شود، کرده است.

 

۹. صدور مجوز ۷هزار هکتار گلخانه در جنوب کرمان: با وجود بحران آب در استان کرمان، صدور مجوز برای احداث ۷هزارهکتار گلخانه در جنوب این استان، نمونه‌ای دیگر از تصمیمات غیرکارشناسی در حوزه مدیریت منابع آب است. اگرچه کشت گلخانه‌ای می‌تواند در صرفه‌جویی آب موثر باشد، اما توسعه این سطح از گلخانه‌ها بدون تامین زیرساخت‌های لازم و بدون ارزیابی دقیق از ظرفیت منابع آبی منطقه، تصمیمی عجولانه است. این میزان توسعه در منطقه‌ای که با محدودیت منابع آبی مواجه است، فشار مضاعفی بر منابع آب زیرزمینی وارد می‌کند.

 

۱۰. احداث سد گتوند روی لایه‌های نمکی: سد گتوند، بزرگ‌ترین سد مخزنی ایران، روی لایه‌های نمکی احداث شده است؛ تصمیمی که به شوری شدید آب کارون منجر شده و آسیب‌های جبران‌ناپذیری به کشاورزی و محیط زیست پایین‌دست وارد کرده است. این سد که با هزینه‌ای هنگفت ساخته شد، به جای آنکه به بهبود وضعیت آب منطقه کمک کند، خود به یکی از عوامل آلودگی رودخانه کارون تبدیل شده است. آب دریاچه سد گتوند حدود ۹میلیون تن نمک دارد که بخش زیادی از آن به پایین‌دست منتقل شده و شوری آب رودخانه کارون را به‌طور قابل توجهی افزایش داده است.

 

۱۱. احداث سد سیوند بدون مطالعات کافی: سد سیوند در استان فارس و در نزدیکی پاسارگاد، یکی دیگر از پروژه‌هایی است که بدون مطالعات کافی اجرا شده است. طرح اولیه ساخت سد سیوند ۳۶سال پیش ارائه شد؛ اما با جانمایی اشتباه و قرار گرفتن در نقطه آبرفت درشت‌دانه، هیچ‌گاه نتوانست آن‌طور که باید آب‌گیری شود. در بهترین حالت، تنها ۱۰۰ تا ۱۵۰میلیون مترمکعب آب (عمدتا از سیلاب‌ها) پشت سد قرار داشته است. این سد با مسدود کردن جریان آب به سمت دریاچه کر و بختگان، باعث خشکی تالاب‌ها شده و آسیب جدی به دریاچه بختگان و پنج شهرستان فارس وارد کرده است.

۱۲. ساخت سد لار در منطقه آهکی: سد لار، یکی از نمادهای شکست در پروژه‌های سدسازی ایران است. این سد که روی زمین‌های آهکی بنا شده، از زمان آبگیری با معضل نشت آب مواجه بوده و بخش قابل توجهی از آب ذخیره‌شده در مخزن آن از طریق درز و شکاف‌های کارستی به زیرزمین نفوذ می‌کند. با وجود هزینه‌های هنگفت برای مقابله با نشت آب، این مشکل همچنان ادامه دارد و کارآیی سد را به‌شدت کاهش داده است. این مثال نشان می‌دهد که انتخاب محل احداث سد بدون توجه به شرایط زمین‌شناسی منطقه می‌تواند به شکست پروژه منجر شود. متاسفانه، تجربه ناموفق سد لار درس عبرتی برای پروژه‌های بعدی نشده و همچنان شاهد ساخت سدها بدون مطالعات کافی زمین‌شناسی هستیم.

 

۱۳. طرح انتقال آب بهشت‌آباد: طرح انتقال آب از سرشاخه‌های کارون به فلات مرکزی ایران، از جمله پروژه‌های مناقشه‌برانگیز در حوزه مدیریت منابع آب است. این طرح که با هدف تامین آب استان‌های مرکزی ایران طراحی شده، بدون مطالعه جامع از پیامدهای زیست‌محیطی آن به تصویب رسیده است. کارشناسان معتقدند انتقال آب از حوضه‌های آبریز به یکدیگر می‌تواند منجر به تغییرات اکولوژیک گسترده و غیرقابل پیش‌بینی شود.

 

۱۴. احداث سد کرخه و تاثیر آن بر هورالعظیم: تالاب هورالعظیم که زمانی یکی از غنی‌ترین اکوسیستم‌های آبی ایران بود، در نتیجه احداث سد کرخه امروز با بحران خشکی مواجه است و بسیاری از گونه‌های جانوری و گیاهی آن در معرض انقراض قرار گرفته‌اند. این نمونه نشان می‌دهد که در پروژه‌های سدسازی، حفظ جریان زیست‌محیطی رودخانه‌ها و تامین حق‌آبه تالاب‌ها به درستی در نظر گرفته نمی‌شود.

 

۱۵. راندمان پایین شبکه‌های آبیاری کشاورزی: یکی از مهم‌ترین چالش‌های بخش کشاورزی ایران، راندمان پایین شبکه‌های آبیاری است. در شبکه آبیاری و زهکشی دز، به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین شبکه‌های آبیاری کشور، راندمان مصرف آب به زحمت به ۳۰درصد می‌رسد؛ یعنی ۷۰درصد آب تخصیص‌یافته به کشاورزی در این منطقه به هدر می‌رود.

 

۱۶. آب مجازی و هدررفت محصولات غذایی: بر اساس آمارهای موجود، حدود ۳۰درصد از محصولات غذایی تولیدی در ایران هدر می‌رود که معادل هدررفت ۹میلیارد مترمکعب آب است. طبق گزارش سازمان جهانی خواربار و کشاورزی (فائو)، هر روز به‌ازای هر نفر ۱۳۴کیلوگرم کالری غذا در ایران به هدر می‌رود. سهم ایران از کل غذایی که هر سال در جهان به هدر می‌رود ۲.۷درصد اعلام شده است. در شرایطی که کشور با بحران آب مواجه است، بی‌توجهی به کاهش ضایعات محصولات کشاورزی، نمونه‌ای دیگر از سوءمدیریت منابع آبی محسوب می‌شود.

 

۱۷. آلودگی رودخانه‌ها با فاضلاب‌های شهری و صنعتی: یکی از مهم‌ترین چالش‌های کیفی منابع آب در ایران، آلودگی رودخانه‌ها با فاضلاب‌های شهری و صنعتی است. رودخانه کارون به‌عنوان بزرگ‌ترین رودخانه ایران، به‌دلیل تخلیه مستقیم فاضلاب‌های شهری اهواز و سایر شهرهای حاشیه آن، با آلودگی شدید دست و پنجه نرم می‌کند. عدم توجه به تصفیه فاضلاب‌ها و ورود پساب‌های صنعتی، کشاورزی و شهری به رودخانه‌ها، نه تنها کیفیت آب را کاهش داده، بلکه عملا بخشی از منابع آبی کشور را غیرقابل استفاده کرده است.

 

۱۸. بحران آب و فاضلاب در تالاب انزلی: طبق آمارهای رسمی، سالانه ۳۰۰هزار مترمکعب فاضلاب شهری، ۴۰۰هزار مترمکعب فاضلاب کشاورزی و روستایی و روزانه ۱۵تن زباله وارد تالاب انزلی می‌شود. همچنین روزانه ۳۸۰هزار مترمکعب شیرآبه حاصل از زباله‌های رشت و شهرهای اطراف به رودخانه‌های زرجوب و گوهررود ریخته می‌شود و سپس به تالاب انزلی می‌ریزد. ورود این حجم از آلاینده‌ها موجب شده است بیش از نیمی از ۷۰گونه ماهی که زمانی در تالاب انزلی زندگی می‌کردند به حدود ۳۰گونه کاهش یابد. غلظت فلزات سنگین در رسوبات تالاب ۳ تا ۱۰برابر استانداردهای جهانی است و عمق تالاب از حدود ۱۱متر در دهه۳۰ به کمتر از ۲متر در بخش‌های عمیق کاهش یافته است. با وجود اهمیت بین‌المللی تالاب انزلی و ثبت آن در کنوانسیون رامسر، پس از سه دهه هنوز سیستم تصفیه فاضلاب شهرهای اطراف تکمیل نشده است. پروژه فاضلاب شهرهای رشت و انزلی که با وام بانک جهانی در دهه۷۰ آغاز شد، پس از گذشت بیش از ۳۰سال تنها ۲۶درصد پیشرفت داشته، درحالی‌که در بسیاری از استان‌های کویری این رقم به ۹۰درصد رسیده است.

 

۱۹. عدم حفاظت از حریم رودخانه‌ها و سیلاب‌ها: یکی دیگر از تصمیمات غیرکارشناسی در مدیریت منابع آب، عدم حفاظت از حریم رودخانه‌ها و بستر آنهاست. بر اساس قوانین، باید حریم سیلاب ۲۵ و ۵۰ساله رودخانه‌ها حفاظت شود؛ اما در عمل این موضوع رعایت نمی‌شود. نمونه بارز آن، رودخانه کرخه است که در زمان مطالعات طرح سد، دبی ایمن پایین‌دست آن هزار متر مکعب در ثانیه تعیین شده بود؛ اما به‌دلیل تجاوز به حریم رودخانه و ساخت‌وسازهای غیرمجاز، در سیلاب سال۱۳۹۸، دبی ۳۰۰ تا ۴۰۰متر مکعب نیز مشکل‌ساز شد. این مساله باعث شد نتوانند به موقع سد را تخلیه کنند و با وقوع سیلاب بعدی، مجبور به رهاسازی ۲۵۰۰متر مکعب در ثانیه شدند که فاجعه سیل خوزستان را رقم زد. تجاوز به حریم رودخانه‌ها نه تنها خطر سیلاب‌های ویرانگر را افزایش داده، بلکه به تخریب اکوسیستم‌های رودخانه‌ای نیز منجر شده است.

 

۲۰. بی‌توجهی به مدیریت سیلاب در سیستان و بلوچستان: سیستان و بلوچستان منطقه‌ای با اقلیم خاص است که در عین حال که با خشکسالی‌های شدید مواجه است، گاهی با سیلاب‌های مخرب نیز دست و پنجه نرم می‌کند. با وجود این شرایط، برنامه جامعی برای مدیریت سیلاب در این منطقه وجود ندارد؛ درحالی‌که کشور همسایه، عمان، با اقلیمی مشابه سیستان و بلوچستان، به‌صورت جدی روی کنترل سیلاب در شاخه‌های مختلف رودخانه‌ها کار می‌کند، در سیستان و بلوچستان ایران، چنین رویکردی مشاهده نمی‌شود.

 

۲۱. کاشت ارقام پرمصرف در شهرهای کم‌آب: شهرداری‌ها به‌ویژه شهرداری تهران از پرمصرف‌کننده‌ترین مشترکان آب هستند که خود را اصلاح نکرده‌اند. کاشت چمن که آب‌برترین پوشش گیاهی محسوب می‌شود در شهرهایی با اقلیم خشک و نیمه‌خشک، نمونه بارز سوءمدیریت منابع آبی است. شهرداری‌ها به جای استفاده از گیاهان مقاوم به کم‌آبی و متناسب با اقلیم بومی، همچنان به کاشت چمن و درختان پرمصرف آب مانند چنار در فضای سبز شهرهایی مانند یزد، کرمان و کاشان اصرار می‌ورزند. تحقیقات نشان می‌دهد جایگزینی چمن با گونه‌های گیاهی سازگار با کم‌آبی، می‌تواند مصرف آب در فضای سبز شهری را تا ۷۰درصد کاهش دهد. میلیاردها لیتر آب ارزشمند در شرایط بحرانی کم‌آبی، صرف نگهداری چمن‌هایی می‌شود که هیچ ارزش اکولوژیک قابل‌توجهی ندارند. گزارش‌ها حاکی از آن است که در برخی شهرهای کویری، تا ۶۰درصد آب شرب صرف آبیاری فضای سبز شهری می‌شود.

 

۲۲. مصوبه مجلس و فاجعه چاه‌های غیرمجاز: یکی از نقاط عطف در تشدید بحران آب‌های زیرزمینی ایران، مصوبه سال۱۳۸۹ مجلس است که طی آن به یک‌باره به تمام چاه‌های غیرمجاز که به‌دلیل پیشرفت تکنولوژی و سهولت حفر چاه افزایش چشم‌گیری یافته بودند، مجوز قانونی داده شد. امروز پیامدهای این تصمیم را در قالب فرونشست گسترده زمین در بسیاری از دشت‌های کشور مشاهده می‌کنیم. فرونشستی که به گفته کارشناسان، در برخی مناطق به بیش از ۳۰سانتی‌متر در سال می‌رسد و رکورد جهانی را به خود اختصاص داده است.

 

۲۳. کشت و تولید مازاد بر نیاز: یکی دیگر از مشکلات اساسی در بخش کشاورزی کشور، فقدان برنامه مشخص کشت است. هر سال شاهد هستیم که برخی محصولات به‌صورت مازاد تولید می‌شوند و کشاورزان به‌دلیل نبود خریدار، محصولات خود را در کنار جاده‌ها رها می‌کنند یا به نشانه اعتراض روی جاده‌ها می‌ریزند. این اتفاق بارها برای محصولاتی مانند گوجه‌فرنگی، سیب‌زمینی و پیاز رخ داده است. این وضعیت حاصل نبود برنامه‌ریزی مناسب و هدایت کشاورزان به سمت کشت محصولات متناسب با نیاز بازار و شرایط اقلیمی منطقه است. هدررفت آب در این چرخه معیوب، فاجعه‌بار است.

۲۴. بی‌توجهی به تکنولوژی‌های نوین در بخش کشاورزی: درحالی‌که نیاکان ما هزاران سال در این اقلیم خشک زندگی کرده و کشاورزی متناسب با شرایط را توسعه داده‌اند، امروزه بسیاری از این دانش بومی فراموش شده و جای خود را به روش‌های نامتناسب با اقلیم داده است. روش‌های آبیاری با راندمان پایین مانند آبیاری غرقابی و کرتی، همچنان رایج‌ترین شیوه‌های آبیاری در کشور هستند.

 

۲۵. دشت‌های ممنوعه بحرانی همدان: استان همدان با چالش‌های جدی در حوزه منابع آب روبه‌رو است. از ۱۳دشت این استان، ۹دشت در وضعیت ممنوعه بحرانی قرار دارند. سه دشت اسدآباد، رزن-قهاوند و کبودرآهنگ به‌دلیل برداشت بیش از حد در وضعیت بحرانی‌تری نسبت به سایر دشت‌ها قرار دارند. برداشت سالانه از آب‌های زیرزمینی استان حدود ۲.۲میلیارد مترمکعب است؛ درحالی‌که تغذیه سفره‌ها تنها ۱.۸میلیارد مترمکعب است. کاشت سیب‌زمینی و محصولات پرآب‌طلب در این دشت‌ها با وجود ممنوعیت‌ها همچنان ادامه دارد. فرونشست زمین در برخی نقاط استان به ۳۰سانتی‌متر در سال رسیده است که خطر جدی برای زیرساخت‌ها و منابع آبی آینده محسوب می‌شود.

 

 

برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید

مطالب مرتبط