رضا ایرانمنش ممنوع الملاقات شد

رضا ایرانمنش بازیگر شناخته شده که چندی پیش در بیمارستان بستری شد همچنان در بخش مراقبت‌های ویژه حضور دارد.

به گزارش رصد روز، رضا ایرانمنش بازیگر شناخته شده که چندی پیش در بیمارستان بستری شد همچنان در بخش مراقبت‌های ویژه حضور دارد.
 

بابک نوری بازیگر تئاتر و تلویزیون که این روزها وضعیت جسمانی رضا ایرانمش را اطلاع رسانی می‌کند درباره شرایط وی بیان کرد: رضا ایرانمنش از ابتدای تیر ماه در بیمارستان بستری شد و تا امروز ۱۹ روز است که در بیمارستان بستری است و هنوز نمی‌تواند مرخص شود.

وی اضافه کرد: او به دلیل صدمات و عوارض سموم شیمیایی که هر چند وقت یک بار هم او را به بیمارستان کشانده است این بار هم در بیمارستان بستری شده است. به دلیل این عوارض شیمیایی سلامتی او مختل شده است که یک عمل جراحی هم در این مدت داشت.

نوری در پایان درباره وضعیت کنونی ایرانمنش نیز توضیح داد: وضعیت بهتر است اما پزشکان گفته اند که همچنان باید بستری بماند. او هنوز در بخش مراقبت‌های ویژه بستری و ممنوع الملاقات است.

 

محمدرضا ایرانمنش (زاده ۸ اردیبهشت ۱۳۴۶ در جیرفت) فارغ‌التحصیل بازیگری از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و فوق لیسانس کارگردانی از دانشگاه تربیت مدرس است.

زندگی و فعالیت‌ها
او در سال ۱۳۴۶ در جیرفت در استان کرمان متولد شد. او در سال ۱۳۶۵ ازدواج می‌کند و در سال ۱۳۶۹ مدرک فوق لیسانس کارگردانی خود را از دانشگاه تربیت معلم دریافت می‌کند. او در بیش از ۶۰ فیلم سینمایی و مجموعه تلویزیونی حضور داشته‌است. در سال ۱۳۷۲ برای بازی در فیلم سجاده آتش نامزد دریافت بهترین بازیگر نقش اول مرد در دوازدهمین جشنواره فیلم فجر شد. او همچنین از جانبازان جنگ ایران و عراق است. در سن ۱۴ سالگی در سال ۱۳۶۰ با دستکاری شناسنامه خود عازم جبهه شد. او در بیشتر عملیات‌ها مانند والفجر مقدماتی والفجر ۳ و ۴ کربلای ۱، ۲ و ۴، مرصاد و فاو حضور داشته است و در عملیات والفجر ۸ به علت استشمام گاز خردل، جانباز شیمیایی می‌شود.به گزارش خبرنگار سینمایی فارس، «رضا ایرانمنش» بازیگر سینما و تلویزیون در روزهای پایانی فروردین‌ماه ۱۳۹۱ به کما رفت، اما در ۲۵ فروردین به هوش آمد. وی پس از به هوش آمدن در مصاحبه با خبرگزاری فارس گفت:

من تقریباً ۱۷ بار به بیمارستان رفتم، ۴ سال پیش هم یک بار به کما رفتم، شاید باورتان نشود اما من ۴ ساعت کاملاً مرده بودم و بعد از ۴ ساعت دوباره برگشتم. خاطرات واضحی را به یاد دارم، احساس می‌کردم در خلأ هستم، می‌توانستم خیلی سریع به هر جا که اراده کنم بروم. اما دلم نمی‌آمد از کنار جسمم آن طرف‌تر بروم، مثل یک رؤیا بود. یکی از بچه‌ها از به‌هوش آمدن من – بعد از یک ماه کم هوشی- فیلم گرفته بود، در فیلم دیدم که گریه و التماس می‌کنم و همه را به قرآن قسم می‌دهم که نمی‌خواهم برگردم، من سبک و رها بدون هیچ دردی در ابرها بودم، اما هر لحظه به زمین نزدیک‌تر می‌شدم دلم نمی‌خواست برگردم. اما بالاخره برگشتم و دوباره سنگین شدم دوباره دردها برگشتند. قبل از هوشیاری کامل صدای بوق دستگاه‌ها به من یادآوری می‌کردند که برگشته‌ام و می‌فهمم دوباره به «آتیه» آمده‌ام.»

برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید

مطالب مرتبط

آخرین اخبار