به گزارش رصد روز، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، روابط تهران- تلآویو به عنوان دو دشمن وجودی روبه وخامت رفت. از همان ابتدا منافع اقتصادی و ژئوپلیتیکی اسرائیل با کشورهای غربی از جمله امریکا گره خورد و به دنبال آن، اسرائیل تضمینهای امنیتی را از سوی غربیها کسب نمود.
در مقابل مقامات ایران بعد از اتمام جنگ هشت ساله، برای ایجاد بازدارندگی دو ابتکار عمل عمده را اتخاذ کردند. اول از همه ایران برنامه اتمی خود را توسعه داد و سپس برای مقابله با تحریمهای بینالمللی و خروج از انزوای منطقهای، همزیستی با برخی از کشورهای خاورمیانهای و ایجاد محور مقاومت در برابر تهدیدات دشمن را انتخاب کرد.
با این حال در طی این سالها به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی دو کشور، شدت درگیری میان ایران و اسرائیل چه به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم بر روی رقابت قدرتهای بزرگ بینالمللی همچون آمریکا، چین و روسیه تأثیرگذار بوده است. این موضوع تا امروز ادامه یافته و در جریان جنگ غزه- لبنان با چهرهای متفاوت ظاهر شده است. در ادامه این یادداشت سعی خواهیم کرد تا به ابعاد رقابت قدرتهای بزرگ در درگیری پیش آمده میان ایران و اسرائیل بپردازیم.
آمریکا و اسرائیل: یک اتحاد استراتژیک در دل بحرانها
آمریکا از گذشته تاکنون، به عنوان حامی درجه یک اسرائیل در منطقه شناخته شده است. حمایت او از اسرائیل در زمینههای مختلف قابل مشاهده است. در طول سالها به خصوص در زمانهای تشدید تنش در منطقه، آمریکا تجهیزات پیشرفته نظامی و سیستمهای موشکی در اختیار متحد خود قرار داده است.
بر اساس گزارش اندیشکده شورای روابط خارجی امریکا، «اسرائیل از زمان تاسیس در دهه چهارم قرن ۲۰ به عنوان بزرگترین دریافتکننده تصاعدی کمکهای خارجی آمریکا بوده و مجموع کمکهای نظامی و اقتصادی که دریافت کرده به حدود ۳۰۰ میلیارد دلار رسیده است.»
مقامات واشنگتن با اعمال تحریمهای اقتصادی-سیاسی علیه نظام بعد از افشای برنامه اتمی ایران، از یک سو به دنبال تضعیف تهران در منطقه بودند و از سویی دیگر مسیر توسعه طلبی را برای متحد خود یعنی اسرائیل هموارتر میکردند. بعد از عملیات طوفان الاقصی، مقامات واشنگتن با وجود آنکه تجهیزات نظامی و موشکی پیشرفته را راهی سرزمینهای اشغالی میکردند اما به طور مکرر اظهار میکردند که به دنبال کاهش درگیریها در منطقه هستند. جنگ اوکراین و روسیه، رقابتهای استراتژیک میان چین و آمریکا، افزایش قیمت انرژی در صورت گسترده شدن دامنه جنگ در خاورمیانه و حفظ نظم موجود نظام بینالملل مهمترین مسائلی است که امکان باز شدن منازعه جدید را از آمریکا میگیرد.
غرب آسیا در کانون توجه: تأثیر حمله حماس بر معادلات جهانی
بعد از حمله هفتم اکتبر حماس به اسرائیل، نگاه جهانیان به سوی غرب آسیا متمایل شد. منحرف شدن نظرها، باعث کاهش فشار بر روی روسیه در جریان جنگ با اوکراین و کاهش کمکهای آمریکا به شرق اروپا شد؛ اما در ادامه وضعیت کمی تغییر کرد. زیرا در صورت درگیری گسترده بین ایران و اسرائیل، روسیه راهبردهای خاصی را برای اداره وضعیت دارد.
در ابتدا بعد از شعلهور شدن دامنه جنگ، روسیه توان اثرگذاری بر میزان و قیمت انرژی را دارد. موردی که دیگر رقبای آن همچون چین و آمریکا احتمالاً با مشکلات زیادی روبهرو خواهند شد. به علاوه با اوجگیری درگیریها، احساس نیاز به تسلیحات پیشرفته و فناوری اطلاعات بیشتر میشود. روسیه با ارائه اینگونه تجهیزات به ایران (متحد راهبری خود در منطقه) از یک سو همپیمان خود را قویتر کرده و از سویی دیگر امکان بازیگری در منطقه و نقش داشتن در بحث دیپلماسی بینالمللی را برای خود فراهم میکند.
در آخر با اوجگیری دامنه جنگ در منطقه، روسیه در جهت از بین بردن نظم موجود قدم برمیدارد و با اتخاذ استراتژی صلحطلبانه و با حمایت از ایران، تضعیف رقیب اصلی خود یعنی آمریکا را عملیاتی خواهد کرد.
راهبرد چین در میانه تنش
در طی یکسال گذشته مقامات چینی برای جلوگیری از گسترش دامنه جنگ، راهبرد خویشتنداری را به طرفهای درگیر گوشزد کردند. بعد از عملیات طوفان الاقصی پرونده عادیسازی روابط عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی به حالت تعلیق درآمد. این موضوع برای چینیها بسیار با ارزش بود.
زیرا در مرحله اول تهدیدات از روی طرح «یک کمربند- یک جاده» برداشته شد و میزان نفوذ چین در خاورمیانه را کاهش نداد و از سویی دیگر در پرونده عادیسازی روابط، آمریکاییها طرف میانجی قرار داشتند و در صورت موفقیت آن، میزان قدرت متحدان آمریکایی افزایش پیدا میکرد. تشدید سطح تنش برای چین چالشهایی را به دنبال خواهد داشت.
چالش در مسیر تأمین انرژی (افزایش قیمت و نبود امنیت در انتقال انرژی) اقتصاد چین را با بحران روبه رو کرده است. از طرفی دیگر چین دارای متحدانی همچون ایران و عربستان در خاورمیانه بوده و میزان سرمایهگذاری خاورمیانهای آن طی سالهای اخیر، انگیزه چین برای دنبال کردن منافعش در محیط با ثبات را نشان میدهد.
طبق آمار رسمی میزان سرمایهگذاری چین از سال ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۲ در ۶ کشور عربستان، امارات، کویت، عمان، قطر و ایران حدود ۵۱ میلیارد دلار ارزیابی شده است. با این وجود تشدید تنش میان اسرائیل و ایران و در خطر بودن منافع چین، مقامات چینی را ملزم میکند تا حمایت خود را به صورت علنی اعلام کنند و با حمایت از جبهه شرقی (ایران و محور مقاومت) به آمریکا و متحدانش آسیب برساند.
بهره سخن
در نظم بینالمللی فعلی کشورها براساس وزن و جایگاهی که دارند در اهداف و منافع دیگر قدرتهای بزرگتر قرار میگیرند. در رقابتهای منطقهای، قدرتهای برتر آن حوزه از دیگر بازیگران و ریز قدرتها برای پیش بردن منافع خود استفاده میکنند و حتی برای خارج کردن دامنه جنگ و تنش در مرزهای خود به تشکیل نیروهای نیابتی در منطقه مورد نظر دست میزنند.
این مسیر تنها به حوزه منطقهای محدود نمیشود. زمانی که قدرتهای منطقهای درحال رقابت با یکدیگر هستند در اصل با نقشآفرینی الگوی مورد نظرشان، منافع قدرتهای بزرگ در جهان را در نوسان قرار میدهد. بنابراین شکلگیری و نتیجه منازعه میان ایران و اسرائیل، برای قدرتهای بزرگ که با یکدیگر درحال رقابت بوده و سعی به تضعیف رقیب خود دارند، یک نوع برد و باخت در پیمودن مسیرشان سنجیده میشود.
برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید