وی درباره اینکه وضعیت چندشغله بودن کارگران را چگونه ارزیابی میکنید؟ ادامه داد: متأسفانه در شرایط کنونی اقتصادی، بیش از ۶۰درصد کارگران مجبورند بیش از یک شغل داشته باشند تا بتوانند هزینههای زندگی را تأمین کنند. این وضعیت ناشی از کاهش قدرت خرید و پایین بودن دستمزدها نسبت به تورم واقعی است.
گلپور بیان کرد: در واقع، کارگرانی که حتی با دریافت حداقل دستمزد رسمی روزگار میگذرانند، به دلیل هزینههای بالای مسکن، درمان، تحصیل و خوراک، ناچار به پذیرش شغل دوم یا سوم شدهاند.
وی ادامه داد: دستمزد کارگران به هیچ وجه متناسب با نرخ تورم و افزایش هزینههای زندگی نیست. حتی بسیاری از کارشناسان میگویند دستمزدها از تورم عقبتر هستند. این موضوع باعث میشود که نه تنها دستمزد حداقلی پاسخگوی هزینههای اولیه نباشد، بلکه کارگران برای تأمین مایحتاج روزانه خود مجبور به پذیرش شغلهای غیررسمی و کمدرآمد شوند. در چنین شرایطی، زندگی کارگران به شکل سخت و پر فشار ادامه پیدا میکند.
گلپور گفت: مسکن یکی از بزرگترین چالشهای کارگران است. بیش از نیمی از درآمد کارگران صرف اجاره یا اقساط مسکن میشود. هزینههای درمان، تحصیل فرزندان، رفتوآمد و خوراک نیز روز به روز افزایش یافته و بخش قابل توجهی از درآمد را میبلعد. در نتیجه، معیشت خانوارهای کارگری به شدت تحت فشار است و به سختی میتوانند یک زندگی حداقلی را مدیریت کنند.
وی با بیان اینکه نیاز فوری به بازنگری در سیاستهای دستمزد وجود دارد ادامه داد: شورای عالی کار باید جلسات خود را منظم برگزار کند و دستمزدها را متناسب با نرخ واقعی تورم و هزینههای زندگی تعدیل کند. همچنین، باید شرایط کاری کارگران را امنتر کرد و حمایتهای قانونی و بیمهای از مشاغل غیررسمی افزایش یابد. ایجاد فرصتهای شغلی پایدار و بهبود شرایط کاری میتواند انگیزه و کیفیت زندگی کارگران را بهبود بخشد.
رئیس کانون عالی انجمن های صنفی کارگری کشور اظهار داشت:کارگران ستون اصلی تولید و توسعه کشور هستند. بیتوجهی به وضعیت معیشتی آنها نه تنها به کاهش بهرهوری منجر میشود، بلکه تبعات اجتماعی گستردهای به همراه دارد. تا زمانی که مشکل چندشغله بودن از سر نیاز ادامه دارد، باید مسئولان با جدیت وارد عمل شوند و سیاستهایی را دنبال کنند که به بهبود شرایط زندگی کارگران و خانوادههایشان بینجامد.
وی گفت:از آسیب های چند شغله شدن افراد آن هم صرفا برای بدست آوردن حداقل های معیشت، دوری کارگران از خانواده ها و سست شدن نهاد خانواده می باشد ،چرا که نقش تربیتی پدر و مادر شاغل که برای سیر کردن خانواده مجبور به اشتغال هستند آنقدر کمرنگ و حداقلی می شود که موضوع تربیت ،پرورش و نظارت بر فرزندان افت شدیدی پیدا می کند و در این برهه از روزگار که فضای مجازی ،واقعیت ذهن و روح کودک و نوجوان را به راحتی تسخیر میکند به کدام امید باید فردا شاهد نسلی باشیم که هویت ایرانی ،اسلامی خود را حفظ کرده و استحاله نشده باشد.متإسفانه روزه سکوت و ترک فعل مسئولانی که در حوزه معیشت کوتاهی می کنند جبران ناپذیر است.