به گزارش رصد روز، برخلاف هفته گذشته که بورس با امیدواری به نتیجه چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری و روی کار آمدن پزشکیان جامه سبز به تن کرده بود، هفته جاری را با روند معکوسی آغاز کرد. سعید جلیلی به عنوان سمبل اقتصاد دستوری، سیگنال منفی بازار شده بود و بالا گرفتن بحثهایی پیرامون عدم مشارکت ۶۰ درصدی جامعه در انتخابات به این سیگنال ضریب میداد و آن را بیش از پیش تقویت میکرد. روز گذشته جلیلی، نامزد جبهه پایداری در توییتی از موضع خود در مقابل این بازار گفت. او تاکید کرده بود بورس را به رسمیت خواهد شناخت چرا که طرفدارشفافیت است.
اما آنچه بیش از همه این موضع را بی اثر میکند، تفکر اقتصادی اقتصاددانانی است که رویکردی در تضاد کامل با بورس و اقتصاد بازار دارند. بر اساس این دیدگاه «معامله سهام و دیگر اوراق بهادار در بورسها از دیگر مصادیق ایجاد و کسب درآمدهای بادآورده و یا زیانهای پیش بینی نشده است»
بیم روی کار آمدن این تفکر در بازار سرمایه سبب شد روز یکشنبه شاخص کل بورس ۲۳ هزار و ۱۱۰ واحد بریزد و شاخص هموزن ۱.۵۳ درصد سقوط کند. سهامداران سهام فروختند و با بالا رفتن قیمت طلا وارد این بازار شدند.
دولت باید نقش رگولاتوری داشته باشد
«سعید درخشانی» تحلیلگر بازار سرمایه در بررسی این واکنش بورس به عنوان میکند: تفکرات اقتصادی آقای جلیلی و مخصوصا همراهانش نشان داده که تا حد زیادی با تفکرات اقتصادی مرسوم فاصله دارند و این مسئله، بخش اقتصاد کشور را نگران میکند. تفکر کسانی که کاهو و خیار را هم میخواهند برنامهریزی کنند و در دخالتگری دولت تا آنجا پیش بروند، اصلا سیگنال خوبی برای فعالان اقتصادی جامعه و بورس نیست.
به گفته وی دولت باید در اقتصاد، بیشتر نقش تنظیمگری و رگولاتوری داشته باشد، این در حالی است که سیاستهای تیم اقتصادی جلیلی میتواند اقتصاد ایران و در مجموع بازار سهام به عنوان دماسنج اقتصاد را نگران بکند. به خاطر همین واکنش منفی روز یکشنبه بورس طبیعی است و باید ببینیم که در آینده چه چیزی پیش خواهد آمد.
جلیلی کوچکترین آشنایی با اقتصاد ندارد
این کارشناس بازار سرمایه در ادامه میافزاید: نباید تصور شود که بورسیها تافته جدا بافته و صنف خاصی هستند. بورس دماسنج اقتصاد کشور است. بیش از ۷۰ درصد اقتصاد در بورس معامله میشود. ما این شرایط را نمیتوانیم تقلیل بدهیم به زندگی یک عده آدم. بورس تنها این نیست که یک عده معامله میکنند و میخرند و میفروشند و… همین معاملات است که نقدینگیهای لازم در بازار اولیه و ثانویه را فراهم میکند. غیر از این باشد اصلا سرمایه گذاری شکل نمیگیرد. حذف بازار ثانویه و … حرفهایی است که متاسفانه نشان میدهد که آقای جلیلی کوچکترین آشنایی با اقتصاد ندارد.
به باور وی واقعیت این است که اطرافیان آقای جلیلی و مشاورانش درک درستی از بازار سرمایه ندارند و بیشتر دیدگاههای چپ گرا بر آنها حاکم است، دیدگاهی که در دنیا خیلی تجربه شده است. متمرکزترین و برنامهریزترین دولت دنیا که شوروی سابق بود به آن وضعیت دچار شد. حالا ما میخواهیم همان مسیر را دوباره از نو برویم. خب طبیعتا این لرزه بر اندام هر فعال اقتصادی میاندازد که خب چه خواهد شد؟ آیا قرار است تک تک امورات اقتصادی که الان خیلی راحت دارد انجام میشود را میخواهند به دست بگیرند؟ بدعت گذاری کنند؟ تولید و عرضه را مشخص کنند؟ اینها نگرانیهایی است که درمیان فعالان اقتصادی وجود دارد.
از رویای تجارت تا صادرات کاهو و خیار!
درخشانی همچنین یادآور میشود: در خصوص سیاست خارجی نیز حداقل در دولت قبلی و یا در دولتهای گذشته امیدی بود که شرایط بهتر شود، ولی در دولت آقای جلیلی تقریبا میشود گفت که امیدی برای بهبود شرایط سیاست خارجی و روابط اقتصادی با کشورهای اصلی و اقتصادهای بزرگ نیست. تجارت کردن با کشورهای منطقه مثل افغانستان و پاکستان و… در حالت عادی دردی ازاقتصاد دوا نمیکند. تجارت با کشورهایی که اقتصاد کوچکتری دارند نمیتواند برای ما راه گشا باشد.
این کارشناس بازار سرمایه تصریح میکند: ما خیلی دنبال این نیستیم که کاهو و خیار صادر کنیم. ما باید بتوانیم تکنولوژی وارد کنیم و با آن تکنولوژیکی بتوانیم محصولاتی را که تولید میکنیم صار کنیم. در غیر این صورت نهایت قدرت ما میشود همان صادرات محصولات کشاورزی؛ که البته در این مورد هم هیچ مزیتی نداریم چرا که کشور ما خشک است. مصرف آب خیلی باید محدود باشد و ما قاعدتا نباید به این مسیرها برویم. با ورود تکنولوژی است که روابط ما با غرب و شرق میسر خواهد شد. یک رابطه متوازن که متاسفانه به نظر میرسد دولت احتمالی آقای جلیلی خیلی اینطور فکر نمیکند.
ایدههای اقتصادی ۳۰۰ ساله زنده میشود؟
سعید درخشانی در بررسی دیدگاههای اقتصادی جلیلی و تیم مشاوران توضیح میدهد: بحثهایی که توسط این تیم مطرح میشود با این عنوان که شرکتهای بزرگ را باید کوچکتر کنیم ودر واحدهای کوچک پلهای ببریم جلو و… حرفهای ۲۰۰، ۳۰۰ سال قبل است. دنیا الان دارد با تجمیع شرکتهای کوچک پیشرفت میکند. مثلا سامسونگ به تنهایی ۲۰ درصد اقتصاد کره جنوبی است. یعنی در کره جنوبی از هر پنج نفر یک نفر دارند برای سامسونگ کارمیکنند. این شرکت یک شبه به غولی که الان هست تبدیل نشده است.
به باور وی ما بالاخره باید اجازه دهیم شرکتهایمان بزرگ شوند. با کاهش هزینههای جاری و افزایش بهره وری تا در نهایت در کل دنیا حرفی برای گفتن داشته باشیم. این که ما الان بیاییم بگوییم که شرکتها را باید کوچک کنیم هر کسی خودش تولیدکننده باشد با مفاهیم کلان اقتصادی شدنی نیست. رمانتیزه کردن اقتصاد و سیاست چیزهایی است که واقعا نگران کننده است و به نظرم بازار سرمایه حق دارد بترسد و از نتیجه انتخابات نگران باشد.