زن پنهان در نقاشی پیکاسو پیدا شد+ عکس

​کارشناسان مؤسسه هنر کورتولد لندن با استفاده از اشعه ایکس و تصویربرداری مادون قرمز در لایه زیرین پرتره نقاشی مردی مالیخولیایی اثر پابلو پیکاسو، چهره زنی را کشف کردند که گمان می‌رود یک نقاشی تکمیل شده بوده و زیر پرتره مرد پنهان شده است. ...

به گزارش رصد روز، کارشناسان مؤسسه هنر کورتولد لندن با استفاده از اشعه ایکس و تصویربرداری مادون قرمز در لایه زیرین پرتره نقاشی مردی مالیخولیایی اثر پابلو پیکاسو، چهره زنی را کشف کردند که گمان می‌رود یک نقاشی تکمیل شده بوده و زیر پرتره مرد پنهان شده است.

زنی که محققان حدس می‌زنند ممکن است مدل یا دوست پیکاسو باشد.

این نشان می‌دهد هنرمند به دلیل شرایط سخت مالی، چندین بار سطح بوم را برای اثری مجدد آماده کرده است.

17 24

 

پابلو روئیز پیکاسو (زاده ۲۵ اکتبر ۱۸۸۱ – درگذشته ۸ آوریل ۱۹۷۳) نقاش، مجسمه‌ساز، چاپگر، سرامیک‌نویس و طراح تئاتر اسپانیایی بود که بیشتر دوران بزرگسالی خود را در فرانسه گذراند. یکی از تأثیرگذارترین هنرمندان قرن بیستم، او به دلیل مشارکت در بنیانگذار جنبش کوبیسم، اختراع مجسمه سازی، اختراع مشترک کولاژ، و برای طیف گسترده ای از سبک ها شناخته شده است. به توسعه و کشف کمک کرد. از مشهورترین آثار او می‌توان به کوبیست Les Demoiselles d’Avignon (1907) و تابلوی ضد جنگ Guernica (1937) اشاره کرد که تصویری دراماتیک از بمباران گرنیکا توسط نیروهای هوایی آلمان و ایتالیا در طول جنگ داخلی اسپانیا است.

دوره اولیه زندگی
وی در ۲۵ اکتبر سال ۱۸۸۱ در مالاگا، یکی از شهرهای کشور اسپانیا، زاده شده و با نام «پابلو دیه‌گو خوسه فرَنسیسکو د پائولا خوان رمدیوس ترینیداد روییس ای پیکاسو» غسل تعمید داده شد. او فرزند یک نقاش تحصیل کرده به نام خوزه روییس بلانکو (Jośe Ruis Blanco) و ماریا پیکاسو (Maria Picasso) بود که از سال ۱۹۰۱ نام خود را به نام خانوادگی مادرش تغییر داد. پابلو از همان دوران کودکی به نقاشی علاقه پیدا کرد و از ده سالگی نزد پدرش که معلم یک آموزشگاه هنری بود، اصول اولیهٔ نقاشی را فراگرفت و دوستانش را با کشیدن نقاشی بدون بلند کردن قلم یا نگاه کردن به کاغذ سرگرم می‌کرد.

در سال ۱۸۹۵ به همراه خانواده به بارسلونا تغییر مکان دادند[۲] و پیکاسو در آن‌جا در آکادمی هنرهای عالی به نام لالُنخا (La Lonja) به تحصیل مشغول شد. در اوایل کار، دیدار او از مکان‌ها و گروه‌های مختلف هنری تا سال ۱۸۹۹ در پیشرفت هنریش بسیار اثرگذار بود. پیکاسو تحصیلات خود را در فرانسه به پایان رساند، سپس نزد پدرش که استاد نقاشی بود به آموختن پرتره‌نگاری پرداخت و در سال ۱۹۰۳ مقیم پاریس شد. در سال‌های ۱۹۰۶ و ۱۹۱۰، به اتفاق ژرژ براک مکتب کوبیسم را پایه‌گذاری کرد. ژرژ براک، از نخستین کسانی بود که سنجاق و میخ را با هم توأم نمود و پیکاسو تخته و چیزهای دیگری را هم به آن افزود. پیکاسو در سبک خود شهرت فراوانی به دست آورد و پیروان فراوانی کسب نمود.

آغاز فعالیت هنری
پیکاسو و خواهرش لولا در ۱۸۸۹
پیکاسو در ۱۹۰۴
دوره آبی
پیکاسو زمانی که به کار مشغول نبود، از تنها ماندن خودداری می‌کرد و به همین دلیل در مدت کوتاهی حلقهٔ دوستانش که شامل گیوم آپولینر، ماکس ژاکوب و لئواستاین و همچنین دو دلال بسیار خوب به نام‌های امبروز (Amborise Vollard) و برس‌ول (Berthe Weel) بود، شکل گرفت. در این زمان خودکشی یکی از دوستانش به روی پابلوی جوان تأثیر عمیقی گذاشت و تحت چنین شرایطی دست به خلق آثاری زد که از آن به عنوان دورهٔ آبی یاد می‌کنند. در این دوره بیشتر به ترسیم چهرهٔ آکروبات‌ها، بندبازان، گدایان و هنرمندان می‌پرداخت و در طول روز در پاریس به تحقیق بر روی شاهکارهایش در لوور و شبها به همراه هنرمندان دیگر در میکده‌ها مشغول می‌شد. پابلو پیکاسو در دورهٔ آبی بیشتر رنگ‌های تیره را در تابلوهای نقاشی خود به کار می‌گرفت.

در دوره‌های آبی و گلفام استقلال هنری اش را بروز داد. اوضاع بحرانی اروپا، جنگ داخلی اسپانیا و اشغال فرانسه توسط آلمانی‌ها، بر موضوع و محتوای هنر او اثری عمیق گذاشت و عناصر اساطیری و نمادین در آثارش رخ نمودند. تابلوی گرنیکا نمونه شاخص هنر تمثیلی او در این دوره‌است. او با بهره‌گیری از هنر بدوی (مجسمه‌های کهن ایبریایی، و صورتکها و تندیسهای آفریقایی)، در راهی تازه قدم گذارد. شاید پیکاسو طراحی را برترین وسیله برای انتقال بیواسطه قدرت ابداع خود می‌دانست. طراحی‌های دوره جوانی اش به دور از طبیعت‌گرایی و بری از هرگونه رونگاری، بر اثر تجربه تجسمی به روی کاغذ ترسیم شده‌اند.

پیکاسو دوره‌های هنری مختلف را گذراند که کمترین هنرمندی به چنین تجربهٔ عظیمی دست پیدا می‌کند. یکی از مهم‌ترین دورهٔ کاری پیکاسو چنان‌که پیش از این گفته‌ شد، دورهٔ آبی بود. با وجود اینکه تعهدات کاری در فرانسهٔ اواخر قرن نوزدهم و اوایل هنر قرن بیستم کم‌تر شده بود شاید هیچ هنرمندی به اندازهٔ پیکاسو در تعهد کاری خود، تلخی زندگی را آن‌قدر بزرگ نمایش نداد. این تلخی منحصراً در دورهٔ آبی (۱۹۰۴–۱۹۰۱) به اوج خود رسید چنان‌که از مجموعهٔ رنگ‌های مالیخولیایی آن دوره با سایه روشن آبی و حاشیهٔ تاریک آن بر می‌آید بدون شک زندگی در فقر خانوادگی در زمان جوانی در سال‌های اولیهٔ زندگیش در پاریس و برخورد با کارگران و گدایان اطراف خود درکشیدن پرترهٔ شخصیت‌ها با حساسیت و احساس ترحم هر چه بیشتر نسبت به آن‌ها تأثیر زیادی گذاشته‌است. زن اطوکش (Woman Ironing) در پایان دورهٔ آبی با رنگهای روشن‌تر اما هنوز با طرح غم افزای شامل سفید و خاکستری تصور اصلی فرسودگی و رنج پیکاسو را نشان می‌دهد. اگر چه واقعیت اقتصادی و اجتماعی در پاریس آن دوره ریشه کرده بود. رفتار دوستانهٔ این هنرمند در این مورد که با خطوط زاویه‌دار و متقارن، دین هنری خود را با ترکیب خطوط امتداد داده شده و ظریف که با نفوذ به حقایق تجربی مورخ معروف ال گرکو به آن‌ها رسیده بود، نمایش می‌داد و پیکاسو در آن‌جا این موضوع را با حضور تقریباً معنوی و خیالی از آن زن به عنوان مثالی از فقر و بدبختی آن دوره نشان داده‌است.

دوره رز
در سال ۱۹۰۰ میلادی اولین نمایشگاه پیکاسو در بارسلونا تشکیل شد. در پاییز همان سال به پاریس رفت تا در آنجا مطالعاتی در ابتدای قرن جدید داشته باشد و در آوریل ۱۹۰۴ در پاریس اقامت کرد و در آنجا به وسیلهٔ آثار امپرسیونیست خود به شهرت رسید. اما پس از مدت کوتاهی اقامت در فرانسه با تغییر ارتباطات، جعبهٔ رنگ او به رنگهای قرمز و صورتی تغییر پیدا کرد. به همین دلیل به این دوره دوران صورتی پیکاسو می‌گویند. در این دوران پس از دوستی با برخی از دلالان هنر، شاعر آن زمان ماکس ژاکوب و نویسندهٔ تبعیدی آمریکایی، گرترود استاین و برادرش لئو که اولین حامیان او بودند، سبک او به‌طور محسوسی عوض شد به‌طوری‌که تغییرات درونی او در آثارش نمایان است؛ و تغییر سبک او از دورهٔ آبی به دورهٔ رز در اثر مهم او به نام دوشیزگان آوینیون نمونه‌ای از آن دوره است.

 

برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید

مطالب مرتبط

آخرین اخبار