به گزارش رصد روز، یلدا، بلندترین شب سال از دیرباز در فرهنگ ایرانی نماد همدلی، امید و زایش روشنایی پس از تاریکی بوده است. این آئین کهن گردهمایی خانوادهها دور کرسی، انار و هندوانه سرخ، قصهگویی پدربزرگها و مادربزرگها و شکرگزاری برای نعمتهای فصل را در ذهن ما تداعی میکند اما در سالیان اخیر و بهویژه در زمستان امسال بهنظر میرسد سایهای سنگین و کمرشکن تورم، شادابی و حلاوت این سنت دیرپا را بهویژه برای قشر کارگر تحتالشعاع قرار داده است؛ قشری که بهواسطه تورم لجامگسیخته در سالجاری بهویژه در فصل پاییز گرفتار بحران معیشت شده و باحقوق ۱۵تا۲۰میلیونتومان شبی همانند یلدا میتواند یکچهارم تا یکسوم حقوق آنها را بهکام خود ببلعد.
نرخ تورم در سالجاری همچنان در اعداد دو رقمی و تا نزدیکی ۵۰درصد رسیده و قدرت خرید اکثریت جامعه را بهشدت تحلیل برده است. درچنینشرایطی حقوق و دستمزدهای تعیینشده چه حداقلی و چه در بخشهای خصوصی غالبا با سرعت و عمق افزایش قیمتها و سرعت تورم همگام نیست. شکاف فزاینده بین درآمد و هزینهها زندگی را برای کارگران و کارمندان به یکتقلای روزمره برای بقا تبدیل کرده است. کالاهای اساسی سبد معیشت ازجمله مرغ، گوشت، لبنیات، میوه و حتی نان به کالاهایی لوکس یا دستکم دشوار برای تامین مداوم تبدیل شدند. دراینمیان هزینههای جانبی مانند درمان، آموزش و حمل و نقل نیز سهم بزرگی از درآمد ناچیز قشر کارگر را بلعیده است. فشار روانی ناشی از نگرانی دائمی برای فردا، فرسودگی ذهنی و جسمی بهبار آورده که خود بر بازدهی و سلامت این قشر زحمتکش تاثیر منفی گذاشته است. خط فقر به حدود ۵۰میلیونتومان رسیده و دستمزد و حقوق کارگران همچنان در مرز ۲۰میلیونتومان باقی مانده است.
گفت و گو با «جهانصنعت» عنوان کرد: بررسیهای میدانی و اعلام محاسبات غیررسمی در کشور نشان میدهد که خط فقر نسبی بالغ بر ۵۵میلیونتومان شده است. حتی در کلانشهرهایی مانند تهران که اجاره مسکن و حملونقل بهشدت افزایش یافته دسترسی به امکانات با مشکل روبهرو بوده و حتی قیمت انرژی طی یکسال اخیر شدیدا افزایش پیدا کرده خط فقر نسبی نمیتواند ۳۰میلیونتومان باشد. بنابراین با این خط فقر حقوق و دستمزد کارگری بهشدت از میزان تورم عقب مانده است.
این فشار اقتصادی سنگین مستقیمترین تاثیر خود را بر کاهش توان و انگیزه برای برگزاری آئینهایی مانند یلدا گذاشته است. برای بسیاری از خانوادههای کارگری هزینه تهیه یکسبد کوچک میوه یلدایی(انار، هندوانه و تنقلات) معادل هزینه چندروز نان یا پرداخت قبوض ضروری است. بنابراین اولویتدهی به ضروریات موجب حذف یا بهشدت محدودکردن اینگونه آئینها شده است. گردهماییهای خانوادگی که مستلزم هزینههای پذیرایی، سفر درونشهری یا تهیه هدایای کوچک بوده بهدلیل همیندغدغههای مالی یا بسیار کمرنگ شده یا بهصورت مجازی و محدود برگزار میشود. درحقیقت فضای شادی و فراغت لازم برای چنینجشنهایی از بین رفته است. وقتی ذهن والدین درگیر محاسبه قیمت هر دانه انار است دیگر جایی برای لذتبردن از نمادینگی آن و نقل داستانهای کهن باقی نمیماند.
کمرنگشدن آئینهای جمعی مانند یلدا تنها یکتغییر در سبک زندگی نبوده بلکه زنگ خطری برای انسجام اجتماعی و انتقال فرهنگی است. این آئینها نقش مهمی در تقویت پیوندهای خانوادگی، اشتراک احساسات و انتقال میراث فرهنگی از نسلقدیم به نسلجدید ایفا میکنند. وقتی بهدلیل مشکلات معیشتی کودکان و نوجوانان از تجربه گرمای این گردهماییها و شنیدن حکایتهای پدربزرگ ها محروم میمانند بخشی از هویت فرهنگی و سرمایه اجتماعی جامعه دچار فرسایش میشود. ازسویدیگر احساس محرومیت نسبی و نارضایتی ناشی از ناتوانی در برآوردن انتظارات فرهنگی حتی در سطحی ساده میتواند به انزوا، بیاعتمادی و افزایش شکافهای اجتماعی بینجامد. وقتی جامعهای نتواند آئینهای شادیبخش خود را در سادهترین شکل آن حفظ کند نشانهای از یک ناخوشی عمیقتر اجتماعی-اقتصادی دارد.
ازمنظر اقتصادی این تورم افسارگسیخته بر شرایط کسبوکارها تاثیر منفی بههمراه داشته است. نسبتبه سالهای گذشته بازار فروش میوههای یلدایی و تنقلات مرتبط با کاهش تقاضای روبهرو شده است. کشاورزان و باغدارانی که محصولات خود را برای این فصل هدفگذاری کردند همراهبا کاهش قدرت خرید مردم با مازاد عرضه و ضرر روبهرو شدند. تولیدکنندگان داخلی در بخشهای مختلف نیز بهدلیل کاهش شدید مصرف خانوارها با رکود دستوپنجه نرم می کنند. این امر بهنوبه خود میتواند منجر به کاهش بیشتر فعالیتهای اقتصادی، کاهش امکان افزایش دستمزدها و حتی تعدیل نیرو شود و یکچرخه معیوب تشدیدکننده رکود و فقر را دامن بزند.
یلدای امسال برای بسیاری از خانوادههای کارگر و زحمتکش نه شب زایش مهر و امید بلکه اینگونه به نظر میرسد که به نمادی دیگری از طولانیشدن شب سخت معیشت و دشواری تامین مایحتاج اولیه تبدیل شده است. آئینهایی که ریشه در شکرگزاری و اشتراک نعمتها داشت در شرایط سخت این روزها و تحتتاثیر کمبود و نگرانی ذوق و شادی گذشته را بههمراه ندارد.
این وضعیت بیشاز هرچیز نشاندهنده عمق بحران اقتصادی بوده که از مرزهای اقتصاد عبور کرده و به حیات فرهنگی و روانی جامعه ایرانی رسوخ کرده است. حل این معضل تنها با افزایش عددی حقوقها در ابتدای هرسال میسر نبوده بلکه نیازمند سیاستگذاریهای کلان، کنترل تورم، مهار نوسانهای قیمتی و ایجاد ثبات اقتصادی است تا فضا برای بازگشت آرامش، حداقلی از رفاه و امکان پرداختن به میراث فرهنگی فراهم شود. دراینراستا حاجاسماعیلی تاکید دارد که برای کمک به قشر کارگر در وهله اول دولت باید تورم را کنترل کند در غیراینصورت حتی افزایش بالای حقوق در ابتدای هرسال پس از چندماه از سال بیاثر خواهد شد. امید است که این شب بلند همچنان نماد امید به فردایی روشنتر برای تمام اقشار ایران باقی بماند و چارهاندیشیهای مسوولانه نوید فردای بهتر را برای تمامی مردم این سرزمین بهویژه قشر زحمتکش این جامعه که در خدمت کار و تولید هستند رقم بزند.
برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید