به گزارش رصد روز، پرسپولیس در حالی در چارچوب یک بازی معوقه از لیگ برتر ایران به مصاف گل گهر سیرجان رفت که خوان کارلوس گارید و روی نام سه بازیکن سرشناس این تیم خط قرمز کشیده بود. البته که اعمال تغییرات پیاپی در ترکیب پرسپولیس از سوی مربی اسپانیایی هیچ چیز عجیبی نیست و هواداران دیگر به این مساله عادت کردهاند. با این حال این بار قرار گرفتن اسم سروش رفیعی در کنار امثال یاسین سلمانی و لوکاس ژوانو جالب بود و کسی انتظار وقوع این اتفاق را نداشت.
در طول ماههای اخیر حجم انتقادات از سروش رفیعی به طور چشمگیری افزایش یافته است. فارغ از نتیجه بازی سیرجان، حتی به جرات میتوان گفت خط خوردن رفیعی پیش از این دیدار واکنشهای بدی بین هواداران پرسپولیس نداشت و خیلی از آنها خوشحال هم شدند از اینکه به جای هافبک ۳۵ ساله و کم ثمر تیمشان، ممکن است فرصت به یک بازیکن دیگر برسد. قبلا هم نوشتیم که از آخرین گل و پاس گل سروش رفیعی بیش از یک سال میگذرد و این برای بازیکنی در پست او واقعا قابل قبول نیست حالا هم خط خوردن او از فهرست بازی با گل گهر نشانه خوبی برایش نیست؛ مخصوصا که گارید و از ابتدای فصل اعتقاد زیادی به این بازیکن داشت و حالا به نظر میرسد در این اعتماد، رخنه ایجاد شده است.
مورد سروش رفیعی از یک جهت خاص و جالب است. او انسانی بسیار محترم نجیب و مردمی به شمار می آید؛ یک ورزشکار خوش چهره و خوش صحبت که از همه ویژگی های محبوب شدن بین مردم برخوردار است؛ اما انتقادات بسیار زیادی که در این مدت از او صورت گرفته و روز به روز هم بیشتر شده نشان میدهد آخر آخرش مردم انتظار دارند هر کسی هر جایی که قرار گرفته است کارش را انجام بدهد سروش به عنوان یک بلاگر، مافیاباز، میهمان برنامههای اینترنتی یا کارشناس تلویزیونی، حتما آدم خیلی جذابی است؛ اما وقتی به عنوان فوتبالیست وارد زمین میشود، مردم از او انتظار دارند در درجه اول فوتبالش را خوب بازی کند و باعث موفقیت تیمش شود. زمین فوتبال سفره شب یلدا نیست که دور هم بنشینیم و شعر بگوییم؛ آنجا باید جنگید و با خلاقیت و هوش بالا گرهها را باز کرد. اگر چنین اتفاقی رخ ندهد اصل فلسفه حضور بازیکن در باشگاه زیر سوال است؛ نتیجهای که درست یا غلط، خیلی از هواداران پرسپولیس در این مدت به آن رسیدهاند و یک کامنت پرتکرار در فضای مجازی است که: «فوتبال رفیعی تمام شده »
سروش چندی قبل در مواجهه با این انتقادات گفته بود اهمیتی به آنها نمیدهد و کارش را میکند چنین رویکردی در مقابل نقد، هرگز موفقیت آمیز نیست و کار را به این نقطه میرساند که او کلا از فهرست تیم خط می خورد. اتفاقا خوب است که انسان نقدهای سازنده را بشنود.
تلخی این نقدها مثل تلخی دارو است؛ خوشایند کام نیست اما بیماری را علاج میکند. اگر یکی مثل ســروش از مدتها قبل سبک کارش را تغییر داده بود اگر به جای گرفتن ژست رهبری تیم در زمین روی بهبود کار خودش متمرکز می شد و حداقل خطاهای کمتری انجام میداد یا کرنرهای تیم را با سانترهای کوتاه عجیب هدر نمی داد امروز و مقطع پایانی، فوتبالش، تصویر خیلی بهتری از خودش در ذهن مردم به جا می گذاشت. هر که و در هر موقعیتی که هستید، نقدها را بشنوید به سود شماست.