به گزارش رصد روز، درحالی که تا حالا برای سفر به بوموسی نیاز به معرف محلی یا مجوز از فرمانداری بود، با پیگیری ستاد توسعۀ جزایر و استانداری هرمزگان این شروط برداشته و سفر به این جزیرۀ ایرانی آزاد شده است.
ابوموسی یا بوموسی یکی از جزایر ایران در خلیجفارس است که از توابع شهرستان ابوموسی در استان هرمزگان میباشد. مساحت ابوموسی که در ۲۶ درجهٔ خط عرض شمالی و در ۵۵ درجهٔ خط طول شرقی واقع شده است، حدود ۱۲ کیلومتر مربع است. فاصله میان این جزیره و جزایر تنب به دلیل عمق مناسب آب، تنها مسیر قابل کشتیرانی برای نفتکشهای بزرگ است. ابوموسی جنوبیترین جزیره ایرانی خلیج فارس و نزدیکترین آنها به خط استوا است. آب و هوای ابوموسی بسیار گرم، مرطوب و شرجی است و در طول سال تنوع آب و هوایی چندانی تجربه نمیکند. ابوموسی دارای فرودگاه و اسکله است. پروازهای مسافری منظمی از بندرعباس به فرودگاه ابوموسی صورت میگیرد و همچنین شناورهای مسافری از بندرلنگه هفتهای دو تا سهبار به این جزیره تردد دارند.
جزیره ابوموسی بهعنوان یکی از جزایر سهگانه ایرانی بخشی از استان هرمزگان در مالکیت و کنترل ایران است؛ با اینحال، امارات متحده عربی بر آن ادعای مالکیت میکند و آن را بخشی از امارت شارجه میداند. ایران همواره بر حق حاکمیت بیچون و چرا بر این جزیره تأکید کرده است. در حال حاضر اکثریت جمعیت ابوموسی را شهروندان ایران تشکیل میدهند و اقلیتی اماراتی در آن زندگی میکنند. ایران بهواسطه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش ایران در جزیره ابوموسی حضور نظامی دارد. پلیس محلی شارجه از زمان تفاهمنامه ۱۹۷۱، پاسگاهی در این جزیره دارد.
نام جزیره و ریشهشناسی
نام رسمی جزیره براساس پایگاه ملی نامهای جغرافیایی ایران از زیرمجموعههای سازمان نقشهبرداری کشوری، «ابوموسی» است و این نام مصوب هیئت دولت در سال ۱۳۶۱ است. استانداری هرمزگان استفاده از نام «بوموسی» را در اسناد دولتی استان ممنوع ساخته است.
پیشنهادهایی برای تغییر نام رسمی این جزیره به «بوموسی» از جمله در مجلس شورای اسلامی مطرح شده است. همچنین خامنهای معتقد است که این جزیره باید به جای ابوموسی، بوموسی خوانده شود.زهرا پیشگامیفرد، استاد جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران، میگوید که «پیش از ورود انگلیسیها، فردی به نام موسی سبب رونق و آبادانی این جزیره شد و پس از مدتی، نام «بابا موسی» بر جزیره گذاشته شد. «بابا موسی» در زبان محلی جنوبی به «بابو موسی» تغییر پیدا کرد و بهتدریج با تغییرات دیگر، به آن «بوموسی» میگفتند. سپس اعرابی که در زمان انگلیسیها به این جزیره آمدند، بهدلیل متجانس بودن واژه «بو» و «ابو» نام «بوموسی» را به «ابوموسی» تغییر دادند و کمکم استفاده از این واژه رواج یافت و جزیره حتی پس از رفتن انگلیسیها نیز به همین نام باقی ماند.»
در نقشهای به نام «خلیج فارس؛ بیشتر به مشاهدات شخصی» که در سال ۱۷۶۵ در پاریس از کارستن نیبور، جهانگرد آلمانی، منتشر شد، نام جزیره با خط آلمانی «بوموس» ذکر شده است. نام «بوموس» با خط انگلیسی در نسخههای ترجمه نقشه مذکور درج شده است؛ از جمله در ترجمه کتاب «سفرهایی درون عربستان و سایر کشورها شرق» از نیبور که در دهه ۱۷۹۰ میلادی منتشر شد
نقشهای به نام «خلیج فارس رسمشده در ۱۷۵۸» از جان باتیست بورگنیون دونویل، نقشهبردار فرانسوی، در سال ۱۷۷۶ در پاریس منتشر شد؛ در این نقشه نام جزیره، «ابوموسی»ذکر شده است.
نام «بوموسی» در نقشهها، کتب تاریخی و جغرافیای قدیم و جدید کشورها دیده میشود. بهطور نمونه در نقشهای که در سال ۱۹۶۷ توسط دولت شوروی سابق چاپ گردید، نام ایرانی بوموسی برای این جزیره به کار رفته است. نام بوموسی برگرفته از نام یکی از سرداران کریم خان است که پس از حضور در این جزیره نام خود را بر آن نهاده است. انگلیسیها پس از نفوذ در خلیجفارس به منظور کنار گذاشتن عناصر ایرانی از این جزیره عنوان «ابوموسی» را برای جزیره به کار بردند.
این جزیره در اسناد تاریخی و نقشهها با نام بوموو (BoumOuw) بوم یعنی “جا، مکان”+ “اوو”(Aouw) یعنی آب (معرب آن بومف) روی هم یعنی مکان آب و با نام گپ سبزو (به معنای جای سبز) و بوم سوز یا بوموسو BoumSou ثبت شده است. (بوم به معنی مکان است و «سو» چند معنی دارد سو Souw را اگر مخفف سووز Souwz بدانیم نام یک نوع سبزی و نام یک نوع بوته سبز خارداراست (سوو، خار و گون) و بهطور کلی نیز سووز souwz در زبان فارسی کهن معنی سبز میدهد و در مجموع میتوان آن را به معنای مکان سبز نامید).
بعضی سوز را کوتاه شده سوزان به معنی داغ گرفتهاند که درست نیست؛ زیرا سوز و سبزو دقیقاً هنوز هم در گویش محلی معنی سبز میدهد واین جزیره در مقایسه با صحرای عربی جزیرهای سبز است؛ و حتی گرمای آن نیز به مراتب کمتر از صحرا است؛ و معتدلترین هوا در خلیجفارس را دارد.
نامگذاری در ایران باستان، با نامگذاری در جوامع عربی بسیار نزدیک هم بوده است و به همین سبب است که این گونه نامگذاری عربی در ایران رایج شد. به این ترتیب که در آن دوران، برای معرفی هر شخص از پیشوند «پور» استفاده میشد. مانند پور خرداذبه (نویسندهٔ المسالک و الممالک) که در متون عربی، به إبن خرداذبه تغییر یافته است. بنا بر این، این که پیش از این به جای «بو»، «پور» باشد، جای شگفت ندارد. به ویژه آن که در استعمال روزانه، هیچکس «پور» را با تشدید نمیگفت. تا سالیان دراز، در جنوب ایران که یکی از مراکز گفتمان و گویش پهلوی جنوبی بود، مانند نامگذاریهای «بو ممد»، «بو شهر» رایج بوده است و هنوز هم این لفظ استفاده میشود. با توجه به این که هنوز واژگانی مانند «تنبو» تلفظ پهلویِ تپه رواج دارد و حتی با توجه به نحوهٔ تغییر واژهٔ تپه، به تنبو، میتوان دریافت که چگونه واژهٔ «پور» به «بو» تغییر کرده است، خصوصاً آن که بعد از آن، هم مهاجرت اعراب از شبه جزیره عربستان، به جزایر افزایش یافت و هم آمیزش زبانی، به تدریج عربی را هم وارد زبانهای محلی جنوب ایران کرد.