به گزارش رصد روز، داده ها نشان میدهد از ۱۷ پلتفرم تازهتأسیسی که در دو سال اخیر مجوز گرفتهاند، ۱۴ پلتفرم به ورشکستگی رسیدهاند و ۳ پلتفرم در معرض ورشکستگی هستند. برای شرح دراماتیک این سقوط، یک قصه آمریکایی کمک میکند؛ سال ۲۰۱۳ در مراسمی سرمایهگذار یهودی و یکی از مهمترین چهرههای هالیوود و صنعت انیمیشن به کاخ سفید رفت و مدال ملی هنر ایالات متحده را از دست باراک اوباما گرفت. کاتزنبرگ یکی از مهمترین سرمایهگذاران کمپین انتخاباتی اولین رئیسجمهور سیاهپوست آمریکا بود. ۷ سال بعد از مراسم اهدای مدال و در آوریل ۲۰۲۰، کاتزنبرگ کوییبی را راه انداخت، پلتفرم vod که میخواست باز استریمینگ جهانی را به چالش بکشد. با نفوذی که درون محافل دموکرات داشت ۱.۷۵ میلیارد دلار سرمایه جمع کرد و نزدیک به یک میلیون مخاطب اشتراک این پلتفرم را خریداری کردند. مدیر اجرایی کییوبی چند هفته پس از افتتاح این مجموعه اعلام کرد نتفلیکس، هولو و دیزنی پلاس را اصلاً رقبای جدیای نمیداند و همین اظهار نظر یک سال بعد دستآویز خنده محافل پلتفرمهای مختلف شد.
کییوبی همان ابتدای ۲۰۲۱ به دلیل ورشکستگی فروخته شد به پلتفرم روکو. آن هم تنها با قیمتی کمتر از ۱ دهم کل سرمایه اولیه. این اتفاق بدل شد به یکی از بدترین ورشکستگیهای صنعت سرگرمی جدید. اما چرا کوییبی و کاتزنبرگ با سرمایهای ۱.۷ میلیارد دلار زمین خورد؟ بلایی که بر سر ۱۵ مورد از ۱۷ پلتفرم تازه تأسیس ایرانی در سال گذشته آمد و ۲ پلتفرم شیدا و استارنت هم در معرض چنین شرایطی قرار گرفتهاند و احتمال ورشکستگیشان اصلاً دور از دسترس نیست. پاسخ به چرایی سقوط کاتزنبرگ، جوابی را به ما میدهد که گره بحران کنونی پلتفرمهای داخلی را باز میکند.
پلتفرمهای ورشکسته سقوطشان را گردن نمیگیرند
سه ماه پس از تأسیس پلتفرم کاتزنبرگ، شرکت تحلیلی Sensor Tower اعلام کرد، کوییبی بنا بر دادههای میدانی یک میلیون مشترک اولیه خود را از دست داده و از آن تعداد فقط ۷۲ هزار نفر حاضر به تمدید اشتراکشان شدهاند. پس از این گزارش کوییبی به سرعت همه چیز را تکذیب و اعلام کرد، شرایط کاملاً تحت کنترل و اعداد و ارقام اعلامی تنها گمانهزنیهایی بیپایه و اساس است. کوییبی در تمام مدت حضورش بر بستر اینترنت، جز همان آمار اضافه شدن یک میلیون مشترک هیچ عدد و رقم دیگری را اعلام نکرد و روزنامهها و خبرگزاریهای آمریکایی هر چه زدند تا آمار بگیرند به در بسته خوردند. کوییبی هیچ علاقهای به شفافیت نداشت. درست شبیه به پلتفرمهای ایرانی.
سهشنبه ۲۴ مهرماه ۱۴۰۳، گزارشی در «فرهیختگان» منتشر کردیم مبنی بر اینکه از ۲۲ پلتفرمی که از ساترا مجوز گرفتهاند ۵ مورد هیچ سایتی در بستر اینترنت ندارند و از ۱۷ پلتفرم باقی مانده، هیچکدام تاکنون میزان مخاطبهایشان را اعلام نکردهاند. سرایافیلم، طابافیلم، پادباکس، دیدیباز، فرتاک فیلم، راشا فیلم، اسپرلوس فیلم، بدوبین، تیویکس، شیدا، هورنت، زینما، هونارا، ببین، فیلمنیک، سینما همراه و استارنت پلتفرمهایی بودند که در دوسال اخیر مجوز گرفتند و سایتهایشان در بستر اینترنت باقیست. از میان این پلتفرمها ۷ موردشان هنوز نماد ساپرا را از سال گذشته در سایتهایشان قرار ندادهاند و تنها استارنت است که نماد ساپرا را در سایت خود اضافه کرده. این درحالیست که بنا بر قواعد ساترا نماد ساپرا (سامانه پایش مردمی رسانههای صوت و تصویر) را در سایتشان درج کنند و اگر از این قانون تمکین نکنند سایت پلتفرم غیرقانونی است و مجوز پخش محتوای نمایش خانگی ندارد.
در میان ۱۷ پلتفرمی که در سال گذشته روی اینترنت قرار گرفتند دو پلتفرم پادباکس و شیدا برای بانکها بودند. پادباکس برای بانک پاسارگاد بود و شیدا هم برای گردشگری. پادباکس تاکنون هیچ برنامهای برای تولید اثر نداشته و صرفاً محتوای سایر پلتفرمها را منتشر میکند و پلتفرم بانک گردشگری هم سه ماهی میشود سریال تازهای را در بستر پخش قرار نگرفته و با پرداخت هزینهای «اجل معلق» را به عنوان اثر مشترک با فیلمنت منتشر کرده است.
با کنار گذاشتن پلتفرمهای بانکی، سرمایهگذاران حوزه تجارت و استارتاپها هم دیگر پلتفرمهای شکستخورده شرایط فعلی هستند. اسپرلوس فیلم(مربوط به شرکت واردات تجارت گستران اسپرلوس)، سینما همراه(شرکت همراه کسب و کارهای هوشمند) و استارنت(گروه مالی طبیعت) سه پلتفرم مربوط به حوزه تجارتند که تنها استارنت به شرایط تولید رسیده است و دو پلتفرم دیگر کماکان آرشیوهای خودشان را گسترش میدهند و تولیدات دوبله باقی پلتفرمها روی پخششان قرار میدهند و بیش از بارگذاری وجه تمایز دیگری ندارند. نکته قابل توجه در تمام این پلتفرمها این است که هیچکدام نه تعداد بازدیدهایشان را اعلام میکنند و نه میزان سرمایهگذاریشان مشخص است؛ پلتفرمهایی که قرار بود با استراتژی ساترا انحصار بازار پلتفرمها را بشکنند.
حباب بازار منفجر میشود
بنا بر نگاه کارشناسان حوزه نمایش خانگی تمامی این تأسیس و توقفها در ویاودیها را میشود در سه دلیل جدی جستوجو کرد؛ اول استراتژی ساترا برای شکستن انحصار فیلیمو، فیلمنت و نماوا، دوم کیفیت پایین تولیدات سایر بسترها و سوم رشد جهانی پلتفرمها. قوانین ساترا از سال ۱۴۰۱ و با پیوستن به سامانه مجوزهای دولت به گونهای تنظیم شد که پلتفرمها و بسترهای پخش مختلف بتوانند وارد جریان بازار وی او دیها شوند. بالای ۴۶۰ پلتفرم مجوز گرفتند و حدود ۲۲ پلتفرم نامشان توسط ساترا اعلام شد. البته این استراتژی خیلی سریع به بنبست خورد و از حدود مهرماه سال گذشته، به موازات اعطای مجوز ساترا شروع کرد به لغو مجوزهای پلتفرمهایی که عملاً فعالیتی ندارند و یا قوانین را نصفه و نیمه اجرا میکنند. ساترا تا دی ماه سال قبل سعی داشت، شفافیت محدودی را حداقل به اندازه اخبار روی سایت خود اجرا کند و از میان حدود ۵۰۰ پلتفرم تازه مجوز گرفته نام حدود ۵ درصد از پلتفرمها را اعلام میکند. از دی ماه به بعد همان شفافیت نصفهونیمه هم قطع میشود و دیگر خبری از لغو یا اعطای مجوز در رسانهها اعلام نمیشود. به موازات همین عدم شفافیت از سوی نهاد ناظر پلتفرمهای تازه فعال شده هم در اعلام مخاطبانشان هیچ کنشی انجام نمیدهند. پلتفرم شیدا در همان ابتدای تأسیسش میزان افراد تازه پیوسته به پلتفرم را اعلام میکند و در ادامه مسیرش وقتی به فقر محتوا میرسد، دیگر بخش اخبار شیدا مسکوت میماند و از تمدید اشتراکها سخنی نمیگوید.
در مورد دومین دلیل تنها کافی است به سطح کیفی آثاری مثل «شغال» و «جزر و مد» اشاره کنیم، آثاری که از طرف پلتفرمهای تازهتأسیس در بستر پخش قرار گرفتهاند و نتوانستهاند مخاطب چندانی را پای سریالهایشان بنشانند. البته پلتفرمهای تازهتأسیس درمجموع دو سال اخیر نتوانستند بیشتر از ۴ اثر تولید کنند و سه پلتفرم استارنت، شیدا و زینما با تک یا دو سریال خودشان را چندان میان مخاطبان جا نینداختند.
به موازات پلتفرمهای تولیدگر، آنهایی هم که صرفاً با آرشیوهای محتوایی جلو رفتند هم مزیت رقابتی آنچنانیای در نسبت با کانالهای تلگرامی ندارند و نمیتوانند آرشیو کاملتری در نسبت با کانالهای تلگرامی ارائه بدهند و محتوای اختصاصی داشته باشند.
با توجه به آمار ۴۶۰ پلتفرم مجوز گرفته و ۳ پلتفرم باقی مانده میتوان به یک نتیجه واضح دست پیدا کرد؛ پلتفرمهای ایرانی گول رشد جهانی ویاودیها را خوردند و گمان کردند با یک سرمایهگذاری کوتاهمدت میتوانند به مانند بازار رمزارز و یا طلا، به سوددهی کلان برسند، در صورتی که از اساس مدل سرمایهگذاری در پلتفرم با مدل سرمایهگذاری در بازار طلا و رمز ارز متفاوت است.
سرمایهگذاری در پلتفرم بازار ترید نیست!
شاید بتوان مهمترین دلیل شکست خوردن پلتفرمهای جدید را نداشتن ایده عنوان کرد. پلتفرمهای تازه یا در تولید محتوا حائز ایده تازهای نبودند یا در تبلیغات، حتی اگر هر دوی این موارد را هم به همراه داشتند با عدم تداوم نتوانستند، سیر تولیداتشان را به یک شرایط مطقی برسانند.
پلتفرم زینما به عنوان یکی از پلتفرمهای تازهتأسیس، در دام تولید مشترک افتاد و با ساختن اثری با فیلیمو سعی کرد، خودش را با این روش در بازار مطرح کند، در صورتی که مخاطب به جای آن که به سمت خرید اشتراک زینما بروند، همان محتوا را در فیلیمو دیدند. خود سریال هم آنچنان مخاطبی نتوانست بگیرد و حالا فیلیمو به دنبال آن است با پخش سریع محکوم، از شکست در پخش سریالی مثل شغال عبور کند.
پلتفرمهایی همچون شیدا نیز با آنکه پرسروصدا شروع کردند و بنا به گفته خودشان حدود ۵۰۰ هزار اشتراک فروختند اما به دلیل آنکه محتوای جایگزین برای پخش پیدر پی سریال نداشتند، پس از موفقیت نسبی آبان، عملاً متوقف شدند تا اثر بعدیشان یعنی «بامداد خمار» به پخش برسد، سریالی که قرار بود زمستان سال گذشته پخش شود و به دلیل مشکلات مالی و جنگ متوقف و حالا اخبار میگویند در بهترین حالت ممکن به ۶ ماه دوم سال جاری میرسد. شیدا برای آنکه این ناهماهنگی و بیبرنامگی مشخص نشود رو آورد در مشارکت با پلتفرمهای بزرگ و دام تولید مشترک. استراتژیای که فقط به بزرگ شدن و انحصار پلتفرمهای بزرگتر کمک میکند.
آخرین پلتفرم تولیدکننده یعنی استارنت هم که با دو اثر به میان آمد، در تبلیغات دچار مشکلی جدی بود و به چند بیلبورد خیابانی محدود شد. بیلبوردهایی که نتوانست یک پلتفرم را نجات دهد و یکی از دو سریال این پلتفرم یعنی «جزر و مد»، به دلیل مشکلات مالی با گروه طبیعت(شرکت مالک)، دچار تغییر در تیم تهیه شد و محمدحسین لطیفی از ساخت این اثر کنار رفت. البته دیگر اثر این پلتفرم هم نتوانست مخاطب چندانی بگیرد و بنا بر گفته کارگردانش رامتین لوافی، کنکل چندان موفقیتی در پخش خود نداشته است.
در شرایطی که پلتفرمهای با سابقهای مثل نماوا دارند از بازی کنار میروند و بازار پلتفرم را پر سود نمیدانند، حضور پلتفرمهای جدید برای رسیدن به سوددهی بالا، نتیجهای جز ورشکستگی ندارد. تجربه پلتفرمهای آمریکاییای مثل کوییبی و البته چند پلتفرم اقماری دیگری که شرکتهایی چون اپل (اپل موزیک) بالا آوردهاند نشان میدهد ریسک بازار سرگرمی حتی بالاتر از بورس و طلا و رمزارز است و اگر قرار است سرمایهدارها و بانکها و کارخانهها به سمت خرید پلتفرم بروند، بهتر است در این تصمیمشان تجدید نظری جدی کنند.
برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید