به گزارش رصد روز، همانها که پیشتر در ماجرای برجام برای «توانمندی هستهای» فریاد وامصیبتا سر میدادند و بعدها برای «بتنریزی در قلب رآکتور اراک» نوحه میخواندند، این روزها توصیه میکنند که «باید از NPT خارج شویم»؛ معاهدهای که مربوط به منع گسترش سلاحهای هستهای است.
به اعتقاد آنها «ایران باید دکترین هستهای خود را تغییر دهد» اما آیا تغییر دکترین هستهای ایران به راحتی میسر است؟ آیا فتوای شرعی رهبر ایران آنطور که اسرائیلیها ادعا می کنند غیر واقعی است و هر آن ممکن است تغییر کند؟ مهمتر از همه اینکه آیا اساسا تولید بمب هستهای برای ایران میتواند بازدارندگی ایجاد کند؟
افراطیها چه می خواهند؟
اخیرا محمد منان رئیسی، نماینده قم در مجلس شورای اسلامی در گفتگویی صراحتا از لزوم تغییر دکترین هستهای ایران سخن گفته و تاکید کرده: «برای رسیدن به بازدارندگی حداکثری، گریزی از تغییر دکترین هستهای نظام نداریم. در حال حاضر فاصله چندانی با ساخت سلاح هستهای نداریم و خوشبختانه در یک سال گذشته، پیشرفت محسوسی در عرصه هستهای داشتهایم و به امید خدا طی کمتر از ۶ ماه میتوانیم به این توانایی دست پیدا کنیم.»
به باور جریان افراطی، ایران با حضور در معاهدات بین المللی مانند NPT (پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای) دستان خود را بسته و باید از این معاهدات خارج شود. اعتقاد آنها این است که اسرائیل رژیمی است که دارای سلاح هستهای است و ایران باید به سراغ ساخت سلاح هستهای برود. این همان اتهامی است که اتفاقا سالهاست اسرائیل و آمریکا به ایران وارد میکنند و معتقدند ایران در پسپردهٔ فعالیتهای صلح آمیز هستهای به دنبال ساخت سلاح هستهای است.
اساسا همه دعوا در برجام و بعد از آن خروج ترامپ از برجام بر سر همین مساله بود. برای عبور از این مساله هم افراطیها تنها با مانع خارجی (که معاهدات بینالمللی و فشار نهادهایی مانند آژانس بینالمللی انرژی اتمی و کشورهایی مانند آمریکا) روبهرو نیستند. بلکه از داخل هم با یک مانع بزرگ روبهرو هستند که همانا فتوای رهبری در مورد «حرمت ساخت سلاح کشتار جمعی است».
از همین رو مشکل آنها بیش از آنکه در خارج از مرزها باشد، در داخل است. اما آیا تغییر دکترین هستهای بدون تغییر این فتوا شدنی است؟
سالهاست که دکترین هستهای ایران استفاده صلحآمیز از انرژی اتمی و همچنین عدم ساخت سلاح هستهای است. این درست است که به لحاظ بینالمللی ایران با موانع زیادی در این زمینه روبه روست، اما فاکتور اصلی عدم ساخت سلاح هستهای است. برای ساخت سلاح اتمی در درجه اول باید به میزانی لازم اورانیوم غنیشده در اختیار داشته باشد. ایران بعد از خروج ترامپ از برجام و کاهش تعهدات هستهای، امروز در شرایطی است که به میزان کافی اورانیوم غنیشده در اختیار دارد که چند بمب با آن بسازد. اما برای ساخت بمب، نیازمند مدتی آزمایش هستهای هم هستیم که لرزهنگاریهای زمینشناسی، طبیعتا این پروژه را برای جهان افشا میکند. بنابراین راهحلی برای ساخت مخفیانه آن وجود ندارد.
اما اگر این مانع هم وجود نداشت، افراطیهای داخلی با مانعی اصلی در بیت رهبری روبهرو بودند. این مانع، فتوای رهبری در مورد ممنوعیت ساخت سلاح هستهای است. برای فهم ماجرا کافی است به اردیبهشت سال ۹۷ بازگردیم. کمتر از یک هفته به پایان مهلت خروج ترامپ از برجام باقی مانده بود که بنیامین نتانیاهو در اسرائیل یک شوی تلویزیونی به راه انداخت و با ارائه اسنادی که مدعی بود از ایران خارج کرده، فریاد میزد: «ایران دروغ میگوید… ایران دروغ میگوید که به دنبال سلاح هسته ای نیست.» از نگاه آنها، فتوای شرعی آیتالله خامنهای اهمیتی ندارد و به راحتی قابل تغییر است. این حرف را دقیقا برخی از افراطیها هم در داخل بیان میکنند.
چند روز بعد ترامپ از برجام خارج شد و در ایران یک عده توصیه میکردند که ایران هم باید از برجام خارج شود. مدافعان خروج از برجام معتقد بودند با خروج از برجام و افزایش غنیسازی، دشمن دچار ترس میشود و میتوانیم آنها را وادار کنیم تا دوباره به میز مذاکره بازگردند. اما ترس از چه چیز؟ آنها تصور میکردند با افزایش میزان اورانیوم غنیشده و نزدیک شدن به نقطه گریز (Breackout) به زیر ۶ ماه، آمریکاییها به سراغ ما خواهند آمد. اما تجربه ثابت کرد این تصور غلط بود. ایران فاصله ششماهه با بمب را هم رد کرد، اما آمریکا به سراغ ما برای معامله نیامد.
فشارهای ترامپ بعد از برجام هم باعث نشد دکترین هستهای ایران تغییر کند. حتی در زمانی که برخی از داخل فشار وارد میکردند که بمب را بسازیم اما استفاده نکنیم رهبری با آن مخالفت کرد. ۲۴ رمضان سال ۹۸ رهبری در دیدار با دانشجویان میگویند: «توانایی ما هستهای و علمی است و دنبال سلاح هستهای هم نیستیم؛ نه بهخاطر تحریم و آمریکا، بلکه بهخاطر مبنایمان که حرام میدانیم از نظر فقهی و شرعی.» رهبری همچنین تاکید می کند که ساخت سلاح بدون استفاده از آن هم کار حرام و بیهودهای است: «بعضیها هم گفتند که سلاح هستهای تولید کنیم ولی مصرف نکنیم؛ این هم اشتباه است، چون با هزینهی بالا تولید میکنیم ولی استفاده نمیکنیم و طرف هم میداند که ما استفاده نمیکنیم و این برای ما دیگر تأثیری ندارد.»
این فتوا تنها یک تصمیم سیاسی در دکترین هسته ای ایران نیست. بلکه هم به لحاظ شرعی اهمیت دارد، هم به لحاظ سیاسی. به لحاظ شرعی اهمیت دارد چرا که یکی از مهمترین فتواهای ولی فقیه حاضر است و تغییر در چنین فتوایی مبانی شرعی مهمی را طلب میکند. از طرف دیگر یک دکترین سیاسی برای ایران است. تا آنجا که ایران روی آن تاکید زیادی داشته و برخلاف تلاشهای اسرائیل ایران توانسته در مقدمه قطعنامه ۲۲۳۱ آن را پیوست کند.
در بخش پیوست های کتاب «پایاب شکیبایی» که اخیرا موسسه اطلاعات به قلم محمدجواد ظریف، وزیرسابق خارجه ایران منتشر کرده، بیانیهای وجود دارد که ایران از سازمان ملل درخواست کرده آن را به عنوان یک سند رسمی، ضمیمه قطعنامه ۲۲۳۱ کنند.
در اولین بند از این بیانیه که در مورخ ۲۰ تیر ۱۳۹۴ نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد خطاب به رئیس شورای امنیت نوشته تاکید زیادی بر حرام بودن سلاح هستهای شده است که نشاندهنده رویکرد رسمی جمهوری اسلامی است: «۱. جمهوری اسلامی ایران علم و فناوری از جمله فناوری صلح آمیز هستهای را میراث مشترک بشریت میداند. در عین حال، ایران بر اساس اصول محکم ایدئولوژیک، استراتژیک و بینالمللی، سلاحهای کشتار جمعی و بهویژه سلاحهای هستهای را قاطعانه رد میکند و آن را منسوخ و غیرانسانی و مضر به صلح و امنیت بینالمللی میداند. با الهام از آموزههای متعالی اسلامی و بر اساس دیدگاهها و سیره عملی بنیانگذار فقید انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) و فتوای تاریخی رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنه ای که تمامی سلاحهای کشتار جمعی را اعلام کردهاند.
جمهوری اسلامی ایران برای حرام بودن (اکیداً حرام) در فقه اسلامی، به ویژه سلاحهای هستهای، اعلام میدارد که سیاست جمهوری اسلامی ایران منع دستیابی، تولید، ذخیره یا استفاده از سلاحهای هستهای همواره بوده است.»
آیا سلاح هستهای برای ایران ایجاد بازدارندگی میکند؟
در مکاتب روابط بینالملل به خصوص آنها که قائل به رئالیسم و رئالیسم تهاجمی (مانند استفن والت و جان مرشایمر) هستند، بر این باورند که داشتن سلاح هستهای بازدارنده است. این تفکر در ایران هم مدافعانی دارد. «کنت والتز» از اندیشمندان قائل به رئالیسم، این مطلب را سالها پیش در مقالهای در آمریکا منتشر کرد. اما مهم این است که بدانیم برخلاف سایر سلاحهای کشتار جمعی، سلاح هستهای از ویژگیهایی برخوردار است که استفاده محدود از آن ناممکن است و تنها باید برای بازدارندگی به کار گرفته شود. شروع جنگ هستهای معادل نابودی هر دو طرف است و همین است که بازدارندگی ایجاد میکند.
برای تضمین نابودی متقابل که مبنای بازدارندگی هستهای است، توان ضربه دوم ضرورت دارد. برای ضربه دوم علاوه بر تعداد بمبها و ادوات تخریبی، تنوع ابزار پرتاب ضروری و اهمیت زیادی دارد.
از همین رو در معادلات بازدارندگی هستهای این گونه بحث میشود که وسایل پرتاب زمین پایه (موشکهای قارهپیما) و هواپایه (هواپیما) در نهایت میتوانند با ضربه اول نابود شده و توان پاسخ و یا ضربه دوم را از کشور هدف بگیرند. لذا اصل بازدارندگی بر داشتن زیردریاییهای متعدد اتمی مسلح به سلاح هستهای است که بتوانند در هر شرایطی ضربه دوم را وارد کنند. در این معادلات جمهوری اسلامی اساسا توان ضربه دوم را ندارد. پس بنابراین بازدارندگی هسته ای هم ایجاد نخواهد کرد.
بنابراین توصیه های جریان افراطی برای سوق دادن ایران به سمت ساخت سلاح هستهای، تنها با این نیت قابل فهم است که بخواهند ایران را وارد باتلاقی کنند که خروج از آن جز از طریق جنگ گسترده در منطقه ممکن و میسر باشد.