سفر ابراهیم رئیسی به نیویورک از زمان سوار شدن او به هواپیما تحتالشعاع حواشی قرار گرفت و در ادامه، حواشی و متن حضور رئیسی به همراه هیات پر شمار و عجیب در نیویورک به گونهای است که میتوان اینگونه تحلیل کرد که دستور کار هیات حاضر در نیویورک، به نوعی تبلیغات بوده و احتمالا دستاوردی جز این نخواهد داشت؛ چنانچه اولین چیزی که در سفر رئیسی به نیویورک جلب توجه میکند، عدم حضور «تیم اقتصادی» در تیم همراه رئیس جمهور و به جای آن حضور تیم «فریادزن» است.
تصاویر منتشر شده نشان میدهد از بین اعضای هیات دولت تنها اعضای سیاسی نظیر وزیر خارجه، معاون سیاسی وزارت خارجه، رئیس دفتر ریاست جمهوری و معاون سیاسی رئیس جمهور عازم نیویورک شدهاند. تا روز سوم سفر به نیویورک، در بین سران دولتهایی که ابراهیم رئیسی با آنها دیدار داشته، هیچ یک از آنها روابط تجاری قابل توجهی با ایران ندارند.
رئیسی تا کنون با روسای جمهوری کرواسی، الجزایر و قزاقستان و به گفته رسانههای دولت با «گروهها و افراد مرجع سیاسی، اجتماعی، مذهبی و رسانهای در آمریکا» دیدار کرده است. با توجه به جایگاه این کشورها در نظام اقتصادی جهان، به طور طبیعی نتیجه هیچ یک از این دیدارها، تقویت روابط تجاری بینالمللی و بهبود و ارتقای وضعیت اقتصادی کشور نخواهد بود.
در کنار برنامه ضعیف دیدارهای سطح بالای رئیس جمهور و فقدان هرگونه دستورکار اقتصادی در این سفر، مفاد سخنرانی ابراهیم رئیسی و برنامه تیم رسانهای او هم نشاندهنده ضعف دولت در پیگیری مطالبات مردم ایران در عرصههای بینالمللی بود.
یکی از مهمترین بخشهای سفر به نیویورک، سخنرانی در مجمع سازمان ملل بود که تمام محتوای آن «مقایسه ایران و آمریکا» بود و این ایده مطرح شد که خود آمریکا هزاران مشکل دارد، چرا درباره ایران سخن میگوید. سخنانی از قبیل «آمریکا بزرگترین زندان مادران در جهان است، «داعش زاییده آمریکا است»، «آنها گذشته هستند و ما آیندهایم»، «آنها در افولند و ما در حال پیشرفت» و … نشان میداد که سیاست رسمی ایران در سازمان ملل چیست.
بگذارید تصور کنیم واقعا همینطور است و آمریکا بزرگترین زندان است و … سوال اینجاست که آیا مگر قرار است در نکات منفی با آمریکا رقابت شود که چنین گزارههایی بیان میشود؟ سوال درست در مقابل این بیانیههای سیاسی این است که چرا تنها روش پاسخگویی در برابر مشکلات داخلی، سخن گفتن یا حتی اغراق درباره وجود همین مشکلات در کشورهای غربی است؟ آیا اینکه آمریکا مدعی حقوق زنان است، اما خودش در احقاق حقوق آنها میلنگد کمکی به حقوق مردم ایران میکند؟ آیا اینکه غرب در حال افول است، میتواند موید این ادعا باشد که «ما آیندهایم» و قرار است تمدن رویاییمان را بر ویرانههای غرب بنا کنیم؟
این نوع سخن گفتن که اتفاقا منحصر به رئیسی نیست و روحانی احمدینژاد و تا حدودی خاتمی هم درگیر آن بودهاند، بر پایه مغالطعهای استوار است که در زبان عامه اصطلاحا «خودت چی» خوانده میشود؛ به این معنا که فرد در مقابل هرگونه کاستی و انتقادی، جمله «خودت چی» را بیان میکند! شاید آمریکا بخواهد اصلا تمام کشورش را تبدیل به زندان بکند، این مسئله چه ارتباطی با وضع موجود ایران دارد؟ مگر قرار است در اندازه زندان با آمریکا یا هر جای دنیا رقابت کنیم؟
برای آنکه بدانیم این نوع مغالطه نالازم، چه آسیبی به کشور وارد میکند، کافی است برنامه کشورهای دیگر در نیویورک را مرور کنیم؛ جایی که کشور همسایه و رقیب ایران در منطقه بیشترین بهره اقتصادی را از سفر کوتاه خود به نیویورک بردهاند؛ از جمله «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهور ترکیه در حاشیه نشست مجمع عمومی با «ایلان ماسک» مدیرعامل یکی از مهمترین شرکتهای اتومبیلسازی آمریکا دیدار کرده و از او خواسته هفتمین کارخانه تسلا را در ترکیه تاسیس کند.
در حالی که رئیس جمهور ایران در سخنرانی خود از آغاز «فصل نوینی از روابط سودمند با کشورهای همسایه، همسو و هماندیش» حرف زده، همسایگان ایران در حاشیه همین مجمع عمومی در تلاش برای تقویت روابط اقتصادیشان بودهاند. رجب طیب اردوغان و بنیامین نتانیاهو برای اولین بار در تاریخ در حاشیه این نشست با هم دیدار داشتهاند. کانال ۱۲ صدا و سیمای اسرائیل گفته اردوغان در صدد است که همزمان با صدمین سالگرد جمهوری ترکیه در ماه آینده، زائرانی را به بیتالمقدس اعزام کند.
در این دیدار نتانیاهو از احتمال امضای یک توافق بالقوه با عربستان سعودی هم حرف زده و گفته اسرائیل در پی عادی سازی روابط با سعودیهاست. کسی توقع ندارد مقامات ایران با اسرائیل دیدار کنند، اما واقعا نمیشد به جای یکی دوجین فریادزن -که کارشان این بوده که کنار خبرنگاران رسانههای زبان فریاد بزنند تا آنها نتوانند مصاحبه یا اصلا جوسازی کنند- چهرهها و مقامات اقتصادی را با خود ببرند و دیدارهایی ترتیب دهند؟
با نیمنگاهی به هیات همراه رئیس جمهور و عملکرد آنها در نیویورک میتوان به این نتیجه قطعی رسید که اساسا گوشی برای شنیدن انتقادات و اصلاح امور وجود ندارد. همان سیاستی که دولت در جام جهانی قطر برای تشویق تیم ملی ایران در پیش گرفته بود، در نیویورک اجرا شده است. عدهای شبیه به «بوقچی»های استادیومی، هیات رئیس جمهور در نیویورک را همراهی کردهاند.
یکی از خبرنگاران تیم رسانهای همراه که ظاهرا خبرنگار یکی از رسانههای اصولگرا بوده، مسئول فریاد زدن هنگام عبور ابراهیم رئیسی از کریدورهای سازمان ملل بود! وظیفه این خبرنگار این بوده که با فریادهای خود باعث شود صدای سایر خبرنگاران رسانههای خارج از ایران به ابراهیم رئیسی نرسد تا رئیس جمهور و هیات همراه او مجبور به پاسخگویی نباشند.
رسانههای فارسیزبان خارج از کشور از وجود افرادی در تیم همراه رئیس جمهور خبر دادهاند که مسئولیت داشتند به نوعی مانع از تصویربرداری از لحظه وورد و خروج رئیسی به مقر سازمان ملل شوند. در یکی از موارد، یکی از اعضای هیات همراه مقابل دوربین یکی از رسانههای فارسی زبان خارج از کشور ایستاده و تمارض به صحبت با گوشی تلفن همراه میکند و به این ترتیب به خبرنگار اجازه فیلمبرداری یا حرکت به سمت اتومبیل ابراهیم رئیسی را نمیدهد.
رضا نقیپور معاون رییس دفتر رییس جمهور در امور مراسم و تشریفات که پیشتر با حماسه «گو گو GO GO» در مسکو معروف شده بود، هم این بار در مقابل مقر سازمان ملل با کیان امانی خبرنگار شبکه ایران اینترنشنال روی آنتن زنده این شبکه چالش کردهاند. به گفته رسانههای خارج از کشور، نقیپور تنها فرد هیات همراه ابراهیم رئیسی نبوده که با خبرنگار آنها وارد جدال سیاسی شده است. ظاهرا سیاست دولت این بوده که چند نفر مسئول مجادله با خبرنگاران رسانههای فارسی زبان خارج از کشور در زمان پخش زنده این شبکهها باشند.
یوسف سلامی که به عنوان خبرنگار صداوسیما عازم نیویورک شده هم اقدام مشابهی انجام داده و در زمان پخش زنده شبکه فارسی زبان صدای آمریکا، حضور داشته و میخواسته جواب آنها را بدهد. احسان رستگار خبرنگار نزدیک به دولت رئیسی هم از وجود یک ماموریت برای برخورد تهاجمی در نیویورک پرده برداشته است. او جدل نقیپور با خبرنگار ایران اینترنشنال را مصداق رویکرد «تهاجمی و فعالانه» تیم همراه رئیس جمهور در نیویورک خوانده که «دیپلماسی التماسی» دولتهای قبلی از آن غافل بودهاند!
این همان سیاستی است که در جام جهانی قطر هم اعمال شده بود. امیرحسین ثابتی مجری شبکه افق پیش از این در توضیح دلیل همراهیاش با تیم ملی در جام جهانی از وجود یک «ماموریت خاص و مشخص رسانهای» حرف زده بود. یکی از ماموریتهای این افراد، مجادله با خبرنگاران خارجی و جلوگیری از طرح سوالات سیاسی در نشستهای خبری بود.
مهدی خانعلی زاده که تحت عنوان خبرنگار به قطر اعزام شده بود در حاشیه یکی از نشستهای خبری در قطر به خبرنگاران خارجی میگوید چرا به جای سوالات فوتبالی، سوالات سیاسی میپرسند. چهرههای نزدیک به دولت در توجیه چرایی اعزام افراد غیر خبرنگار و غیر مرتبط به جام جهانی در قالب تیم رسانهای مدعی بودند که اینها برای رساندن صدای جمهوری اسلامی به جهان عازم قطر شده بودند.
علاوه بر سیاستهای کوتاه مدت و علنی تیم رسانهای همراه ابراهیم رئیسی، ظاهرا این هیات به دنبال اهداف بلند مدتتر رسانهای هم بوده اند. مجبتی امینی تهیه کننده سریال گاندو و دبیر جشنواره فجر هم در میان هیات همراه ابراهیم رئیسی دیده شده است. مجتبی امینی رئیس بخش فرهنگی ستاد انتخاباتی ابراهیم رئیسی بود. برخی گمانهزنی کردهاند که او برای ضبط صحنههایی از «گاندو ۳» با موضوع مبادله زندانیان ایرانی و آمریکایی به همراه تیم ابراهیم رئیسی عازم نیویورک شده است. البته تصاویری از امینی در حال فیلمبرداری با موبایل از ابراهیم رئیسی هنگام ورود به یکی از سالنهای کنفرانس سازمان ملل هم منتشر شده است.
طبیعی است رسانههای فارسیزبان خارج کشور در مقام منتقد و مخالف علیه دولت رئیسی و مقامات جمهوری اسلامی برنامه بسازند، اما اینکه سیاست حضور تیم همراه رئیسی بر اساس همین مسئله تعریف شود، واقعا منطقی است؟ آنها نمیتوانستند بگذارند این رسانهها کاری میخواهند بکنند، بکنند و خودشان به امور مهمتری مثل مسائل اقتصادی یا برنامههای بزرگتر بپردازند؟ حتما باید در زمین بازی آنها قدم زد؟ واقعا سخت بود اینکه آنها را به حال خودشان بگذارند و به جای اولویت دادن به حاشیهها، برنامههای اساسی برای منافع ملی کشور را در نظر بگیرند؟ حتما نمیتوانستند که چنین کردند!!